در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال تئاتر | اخبار | شبی که روشن است
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 18:55:48
نمایش شب دشنه های بلند | شبی که روشن است | عکس

این روزها سعی می‌کنم کارهای روی صحنه را ببینم و البته در این مدت نمایش‌های زیادی را هم دیده‌ام نمایش‌های بی‌ارزش هنری، نمایش‌های کم‌ارزش، نمایش‌هایی با دغدغه اجتماعی اما فاقد زیبایی‌شناسی، نمایش‌های عاشق فرم اما خالی از معنا، نمایش‌های شیفته اسم بازیگرانش و در پی مرعوب کردن عوام و ... که حالا قصد قضاوت و تحلیلشان را ندارم.
اما از بین تمام آثار روی صحنه رفته، دو اثر دارای ارزش‌هایی فراتر از شکل سنتی و سنت شکل‌دهی به تئاتر این مملکت بودند و کمی روبه‌جلو محسوب می‌شوند یکی نمایش «پسران تاریخ» به کارگردانی اشکال خلیل نژاد است که به خاطر جسارت در ایجاد فرم تازه و فراروی در انتقال از معنای صرف، اثری قابل‌تحسین است و دیگری نمایش «شب دشنه‌های بلند» اثر علی شمس که یک نمایش پست‌مدرن است که در تئاتر مستقل روی صحنه می‌رود. این نمایش اکثر مؤلفه‌های آثار پست‌مدرن را دارد و خود را از وضعیت بخور نمیر تئاتر ایران جدا کرده است، رویکرد تازه به آیین‌ها: شکستن تخم‌مرغ برای پیدا کردن چشم‌زخم. جعل تاریخ، ساختن شخصیت نویسنده‌ای به اسم مجدد خوش‌کوش و مقابله او با بهرام بیضایی و ...، نگاهی نو به اسطوره‌ها؛ حلول جن در تن یک دختر، گریز از کلان روایت و داشتن خرده روایت‌ها، قصه‌های اپیزود دوم، درگیری باسیاست و نقد آن، استفاده از طنز، بهره‌گیری از اشکال نمایش‌های سنتی مانند کمدیادلارته، سفر در تاریخ و شکستن وحدت زمان و مکان، ارتباط مستقیم با مخاطب و درهم‌ریختن ارتباط سنتی با تماشاگر، صدای راوی و وام گرفتن از شعبده و سیرک! به همه اینها یک فرزین محدث درخشان را اضافه کنید که نقش یک پیرزن را درصحنه آن‌قدر عالی و شیرین بازی می‌کند و از وضعیت تیپیکال به وضعیت عمق‌سازی نقش می‌رسد که تا مدت‌ها از ذهنتان پاک نخواهد شد. به قول «آلن به دیو»: تئاتر بیش‌تر هنر امکان‌هاست تا هنر اجراها!

متاسفم که امروز کارهایی که به لحاظ هنری فاقد کم‌ترین ارزش هستند، چنان با استقبال روبه‌رو می‌شوند که کارگردان آن (بخوانید سازنده، چون کارگردانی شأنی بالاتر دارد) در توهم غرق می‌شود که لابد شاهکاری خلق کرده و تئاترش مردمی و ماندگار است. من هیچ دلیلی برای مردمی‌خواندن آنچه مردم را به طرف خود جلب می‌کند، نمی‌بینم. این معیار در ارتباط با آنچه مربوط به هنر می‌شود، معیار بسیار ضعیفی است. تاریخ هنر پر است از این تناقض‌ها.
«شب دشنه‌های بلند» اثری است که در تئاتر ما دنباله‌رو نیست و دنبال راه‌های نرفته می‌رود و تجربه تازه‌ای را به نمایش می‌گذارد و با گریز از جریان‌های متعارف بر زیبایی‌شناسی محافظه‌کارانه چیره می‌شود. همیشه گفته‌ام تئاتر ایران در فرم بسیار محافظه‌کار است اما نمایش‌هایی مثل «شب دشنه‌های بلند» دامنه‌های فرمی تئاتر ما را اندکی گسترش می‌دهند. این اثر از کمدی استفاده می‌کند اما کمدی را به یک واقعیت تراژیک تبدیل می‌کند. به قول «هگل»: «کمدی والاترین شکل تئاتر است» اما منظور او کمدی واقعی است که ما را سرگرم نمی‌کند، بلکه ما را در شادی نگران‌کننده‌ای قرار می‌دهد که حاصل خندیدن به امر واقعی وقاحت‌آمیز است.
«شب دشنه‌های بلند» خندیدن به وقاحت‌هایی است که گاهی با قلب تاریخ خود را اصل جا می‌زنند و باعث بیرون راندن کسانی مانند «آربی آوانسیان» و «بهرام بیضایی» از خانه و خلق آثار بی‌بدیلشان می‌شود. این نمایش مسئله دارد و مسئله این است.

منبع: ایران تئاتر

درباره نمایش شب دشنه های بلند
۰۷ شهریور ۱۳۹۶