در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | سارا خارابی مقدم
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 19:38:38
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
نمایش بسیار زیبا و چشم‌نوازی بود.
هماهنگی حرکات، موسیقی و نورپردازی عالی بود.
خسته نباشید میگم به همه عوامل تیم رستاخیز عشق ✨
سلام و‌‌خسته نباشید خدمت عوامل نمایش صد درصد مرده
آخرین اجرای این نمایش رو به تماشا نشستم و بسیار از کار‌ لذت بردم
بازی بازیگرها خصوصا بازیگر زن بسیار عالی بود.
تعلیق و کشش‌ داستان درست بود و اگر تایم نمایش کمتر و کمی از دیالوگ‌های تکراری‌ کاسته میشد، درست‌تر هم بود.
در کل لذت بردم و‌نمایش قابل‌احترامی بود.
به گزارش ایران‌تئاتر، نمایش «راهنمای جامع هیولا شدن» به نویسندگی و کارگردانی مهدی محبعلی از 28 آبان در سالن 3 پردیس تئاتر شهرزاد روی صحنه است.

این اثر نیز مانند نمایش «موشمرگی» دیگر نمایش محبعلی که بهمن و اسفند 1401 روی صحنه رفت، برگرفته از یک داستان واقعی است.

محبعلی، درباره این اثر گفت: «در سال 2018 کریستوفر لی وات همسر باردار و فرزندانش را به قتل می‌رساند. جاذبه‌های دارماتیک این داستان و بررسی روانشناختی انگیزه‌های وات برای ارتکاب این جنایت، قصه «راهنمای جامع هیولا شدن» را رقم زد.»

او ادامه داد: «ماجراهای خشونت‌باری که در تمام دنیا رخ می‌دهد و معمولا جزو خشونت‌های خانگی و خانوادگی به شمار می‌رود، اصولا وهم و ترس زیادی در بین مخاطبان ایجاد می‌کنند و حواشی و جاذبه‌های دراماتیک این اتفاقات باعث شکل‌گیری درام روانکاوانه می‌شود. پرداختن به چرایی خشونت در زندگی انسان ... دیدن ادامه ›› در هر کجای دنیا که باشد، برای من جذاب است.»

کارگردان نمایش «موشمرگی» در پاسخ به اینکه «آیا محدودیتی برای پرداختن به حوادث و پرونده‌های جنایی ایرانی وجود دارد که به سراغ آن‌ها نمی‌رود؟» توضیح داد: «زمانی که شما یک فرم اجرایی را برای خودتان طراحی می‌کنید، دیگر تفاوت چندانی بین فضایی که نمایش در آن روایت می‌شود و فضای واقعی آن رخداد، وجود ندارد. وقتی فضای کار اکسپرسیونیستی است، دیگر تاریخ و جغرافیای کار اهمیت چندانی ندارد و تنها رویداد است که بار معنایی و مفهومی اثر را به دوش می‌کشد. در واقع ما برای پرداختن به حوادث ایرانی اگر تعبیر به سیاه‌نمایی نشود، مانعی نداریم. اما آنچه برای ما اهمیت دارد، موضوع همذات‌پنداری است. بی‌مکانی و بی‌زمانی باعث همذات‌پنداری تماشاگر با رخداد خواهد شد.»

او ادامه داد: «ما در این نمایش به سراغ جوانی‌های کریستوفر لی‌وات رفتیم. دورانی که روایتگر دهه‌ ۹۰ میلادی همزمان با دهه 60 شمسی است. موسیقی و فضاسازی ذهنی و اجتماعی کار تاحدی برای دهه شصتی‌ها پیوندهای مشترک دارد. قطعا این اتفاقات در آمریکا دست ما را در شیوه اجرایی بیشتر باز می‌گذارد و از طرف دیگر به این فضا کمتر پرداخت شده و برای مخاطبان جذابیت دارد.»

کارگردان «راهنمای جامع هیولا شدن» همچنین درباره طراحی صحنه و دکور این نمایش، افزود: «دکور مینی‌مال به ما برای القای فضاسازی ذهنی اکسپرسیونیستی و تمرکز روی فضای بازی و اتفاقات صحنه کمک کرد. دکور با همراهی نور و موسیقی فضا را وهم‌انگیزتر کردند. درواقع نور و رنگ‌های متنوع آن از عناصر روایی نمایش و موسیقی به‌عنوان کاتالیزوری برای درک فضای کار به شمار می‌رود.»

او توضیح داد: «تغییر فضا، زمان و شکست‌هایی که در خط اصلی داستان اتفاق می‌افتد، توسط نور هویت پیدا کرده و تماشاگر طبق قراردادی که با او بسته شده است، به مفاهیم پی می‌برد.»

این هنرمند با اشاره به فضای تئاتر امروز ایران گفت: «ما در فضای تئاتر امروز میان دو لبه افراطی رئال‌های اجتماعی و آثار انتزاعی حرکت می‌کنیم.»

محبعلی ادامه داد: «رئال‌های اجتماعی بعضا بی‌محتوا که ممکن است به دلیل شباهت به آیتم‌های تلویزیونی مخاطب را اذیت کنند و تئاترهای انتزاعی که با از دست دادن روایت، تمرکز خود را بر فرم‌گرایی افراطی گذاشته و باعث می‌شوند تماشاگر قصه‌ای نبیند. در این میان ما مسیر سخت‌تری را انتخاب کرده و به سراغ فضای اکسپرسیونیستی رفتیم. فضایی که ممکن است برای تماشاگر جذاب نباشد. برای پرداخت به این فضا، از شکست فاصله‌گذاری و درگیر کردن تماشاگر به عنوان بخشی از نمایش که در بطن جنایت قرار می‌گیرد، بهره بردیم. برای بازی‌ها از رئال به سمت بازی‌های اغراق‌آمیز نمایشی با کمک بدن رفتیم.»

او افزود: «در «راهنمای جامع هیولا شدن» ذهن بازیگر، کارگردان و تماشاگر به هسته مرکزی گره می‌خورد. در همین فرم اجرایی از ابزارهایی استفاده کردیم که مبتنی بر تئوری کاتارسیس یعنی همان ترس و همدلی در تئاتر باشد.»

این نویسنده و کارگردان تئاتر گفت: «در این شیوه تماشاگر با آنچه می‌بیند، همدلی کرده و خود را در لایه‌های پنهان ذهن کریستوفر پیدا می‌کند و به این نتیجه می‌رسد که قابلیت هیولا شدن در او نیز وجود دارد. فاجعه صرفا کشتن و قتل نیست، می‌تواند از دست دادن آدم‌ها، روابط و فرصت‌ها باشد و رنجی که از خشم و نفرت می‌بریم، ممکن است ما را به یک هیولا تبدیل کند.»

او ادامه داد: «این نمایش جزو پرفروش‌‌های آثار پردیس تئاتر شهرزاد بوده است و توانسته تا روند رو به رشد خود را حفظ کند و خوشبختانه حتی تماشاگران عادی تئاتر هم با تجربه خوب از سالن خارج می‌شوند.»

کارگردان نمایش «آئورا» توضیح داد: «هر کدام از بازیگران این نمایش به اذعان خودشان بهترین بازی کارنامه خود را در این اثر دارند. بازسازی جنایت بدون اینکه آن را روی صحنه نمایش دهند، کار دشواری بود که با رنج و تمرین فشرده به آن دست پیدا کردند. بازی اکسپرسیونیستی، بازیگر را از لحاظ حسی و تکنیکی به نقطه‌ای می‌رساند که از عهده بازی در شیوه‌های دیگر برمی‌ِآید.»

او افزود: «من در کار بعدی نیز تلاش خواهم کرد تا این سیروسلوک با کاراکتر برای بازیگر تبدیل به فرصتی برای کشف تروماهای واقعی شود. همان‌طور که در این اثر ما با دیدن ترس مخاطب، درام را می‌سازیم و ترس مخاطب خوراک و تغذیه‌کننده نمایش ماست.»

مهدی محبعلی در پایان سخنانش گفت: «ما برای رسیدن به این نمایش، بیش از 100 پرونده را رفتارشناسی کردیم و از همراهی مشاوران عرصه روان‌شناختی بهره بردیم. حوادث واقعی، تاثیرات منفی زیادی روی جامعه می‌گذارد اما مهم است که ما بتوانیم از این ترس و رنج، نیرویی کامل‌تر برای کنترل هیولای درون خودمان بسازیم و آن را سرکوب یا انکار نکنیم.»
در نشست نقد نمایش «راهنمای جامع هیولا شدن» عنوان شد 
نمایشی که بعد ازرورانس تمام نمی‌شود 
نشست نقد و بررسی نمایش «راهنمای جامع هیولا شدن» شب گذشته در پردیس تئاتر شهرزاد با حضور سحرناسوتی منتقد و نویسنده و محمد لهاک برگزار شد. 
سهاب محبعلی، نویسنده و کارگردان این نمایش در ابتدای این نشست با اشاره به ایده ساخت این نمایش گفت: زمانی که در حال آماده‌سازی یک نمایش دیگر با حال و هوایی متفاوت بودم، با پرونده داستان زندگی کریستوفرواتس مواجه شدم و تصمیم گرفتم از ظرفیت دراماتیک نمایش استفاده کنم. 
وی ادامه داد: این نمایش در مسیر فرم اجرایی اکسپرسیونیستی آثار قبلی‌ام چون «موشمرگی»، «شب جنایتکاران» و «آئورا» قرار دارد و البته در این اثر پیوستی روانشناختی نیز به نمایش اضافه شده است. 
در ادامه سحر ناسوتی نویسنده و منتقد این نشست گفت: اجرایی قوی و کامل از گروه اجرایی شاهد بودیم و بازیگران در فرم اجرایی کارگردان با تمام توان نمایش را به شکلی درست و مطلوب به مخاطب ارائه ... دیدن ادامه ›› می‌دهند. 
ناسوتی گفت: نمایش دارای رمزگان و کدگذاری‌هایی است که مخاطب در طول اجرا با آنها سروکار دارد. یکی از این کدها همان جمله نفس بکش است که مهم‌ترین و اصلی‌ترین آنها به شمار می‌آید زیرا در انتها که خفه کردن به عنوان شیوه کشتن کریس معرفی می‌شود، پچپچه‌های «نفس بکش نفس بکش» که در طول اجرا شنیده شده، رمزگشایی می‌شود. جمله‌ای که در ابتدا توسط مادر برای کنترل خشم به کریس پیشنهاد شده بود. صحنه کشته شدن شارون و دو دخترش توسط کریس، با قرار گرفتن یک ملحفه سفید روی صورتشان و کشیده شدن توسط خود بازیگران شکل می‌گیرد در حالی که کریس در کنار آنها ایستاده است و با دستانش نمایش پانتومیم خفه کردن را اجرا می‌کند. این از درخشان‌ترین لحظات اجراست که تصویری زیبا و در عین حال خشونت‌بار را به تماشاگر ارایه می‌دهد
وی گفت: مایش دارای خرده داستان‌هایی است که هر یک قرار است انگیزه‌های کریس برای تبدیل شدن به هیولا را به مخاطب نشان دهند. به همین دلیل با تعدد بازیگرانی مواجه است که اکثرا پشت دو درب در دو سوی انتهایی صحنه ایستاده‌اند و برای فضاسازی و تولید آمبیانس نیز از آنها بهره گرفته می‌شود. 
ناسوتی ادامه داد: این خرده‌داستان‌ها از رفتار مادرش کریس گرفته و مسائلی نظیر عشق کریس به آنا و گرایش آنا به جیمی ثروتمند و سرانجام ازدواج با او، سرکوفت‌ها و تحقیرهای شارون همسرش و همچنین آشنایی با زن جدیدی که کریس عاشق او می‌شود، همگی قصد دارند که انگیزه قتل کریس را به شیوه روانشناسانه نشان دهند اما این خرده‌داستان‌ها که تنها در سطح روایت می‌شوند، به لحاظ دراماتیک چندان راه به جایی نمی‌برند و نویسنده به جای پرداخت روانشناسانه انگیزه جنایت، وظیفه‌اش را به خودِ کارگردانش محول کرده و بازی‌های اکسپرسیونیستی سایر بازیگران در آن بزنگاه‌های خشم و خشونت را به عنوان راه‌حلی برای ورود به درون و روان کریس برگزیده است اما فقدان انگیزه‌های درست و قانع‌کننده برای هیولا شدن، به اجرا ضربه می‌زند.
این نویسنده و منتقد گفت:  این نقیصه دراماتیک خود را زمانی بیشتر نشان می‌دهد که بازیگر نقش کریس، مخاطبان را هدف قرار می‌دهد و از آنها می‌خواهد خود را به قضاوت بنشینند و اگر نتوانستند با او همذات‌پنداری کنند به او اعتراض کنند. این لحظات که می‌توانست در سبک اکسپرسیونیستی نمایش جای خوبی داشته باشد، به دلیل نداشتن تعریف و قرارداد مشخص از ابتدای کار به ضعف آن تبدیل می‌شود.
محمد لهاک یکی دیگر از حاضران این نشست گفت: نمایش راهنمای جامع هیولا شدن، نمایشی است که بعد از رورانس نیز ادامه می یابد و تماشاگر را نه در سطح که در لایه‌های عمیق‌تر با خود همراه می‌سازد که این خود در این روزهای نمایش، یک امتیاز بزرگ برای گروه اجرایی محسوب می‌شود. 
وی ادامه داد: قاب‌بندی درست و محتوایی که کارگردان قصد انتقال آن را داشته به خوبی را مخاطب ارتباط برقرار کرده و لایه‌های روانشناختی و جامعه‌شناختی اثر در روایت مشهود است. 
در این نشست محمدرضا وفایی مشاور رفتارشناختی نمایش راهنمای جامع هیولاشدن گفت: ارتباط با مخاطب تصمیمی بود که با کارگردان بر اساس نظریه ترس و همدلی ارسطو شکل گرفت تا مخاطب به نوعی خود را بخشی از روایت تصور کند و رفتار اینتراکتیو مخاطب در این نمایش در بخش پرتاب مکعب‌ها بر اساس همین تصمیم است. 
این نشست از ساعت ۲۲ تا ۲۴ در پردیس تئاتر شهرزاد برگزار شد.
 

زمینه‌های فعالیت

تئاتر

تماس‌ها

09376700299