در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال sina | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 02:46:40
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
با سلام
من نمایش رو امشب دیدم و برخلاف دفعه های قبل که اول کتاب رو می خوندم و نمایش میزد تو ذوقم این دفعه بدون خوندن کتاب نمایش رو دیدم و نظرم ... دیدن ادامه ›› صرفا در رابطه با نمایش فارغ از کتاب هست و مقایسه بینشون نیست.
طراحی صحنه و دکور، از بک گراند با اون اتاق تاریک و راهروی از پشت پرده معلوم که نورپردازی با رنگ های مختلفِ پالتِ دون داشت و بر اساس حس صحنه بود خیلی خوشم اومد، اما از میز غذا خوری که به عنوان تخت هم استفاده میشد خوشم نیومد یعنی حس اون تخت نرم رو نمیداد ولی در میزانسن های غذا خوردن و جمع کردن میز و حتی تبدیل شدن به سکوی دختر و دون در صحنه پوشیدن دامن خیلی خوشم اومد.
نورپردازی عالی بود.
صدا خیلی خوب بود، موزیک هایی که پخش شد رو خیلی دوست داشتم اما یه جا حس کردم افکت های صدا و کلا صدای زیر متن زیاد استفاده شده.
من از بازی هر چهار بازیگر خیلییییی خوشم خوشم اومد.
میزانسن ها خیلییییییی خوب بود به نظرم.
در مورد متن خیلی نمی خوام نظر بدم چون کتاب رو نخوندم اما به عنوان یک نمایش با یک حرف مناسب در انتها من راضیم.
یک امتحان مرگبار که ببینیم چه کسی ازش زنده بیرون میاد که همون اولش هم دون با بیان علاقه اش به دادگاه تفتیش عقاید یه نشونه ای به ما میده و پایانی که جذاب بود به واسطه نماینده شدن دختر برای بقیه زن های کشته شده.
چیزایی که اذیتم کرد یکی بی نظمی در جابجایی صحنه ها بود مثلا ظرف های شام در خونه ای که قراره حس منظم و دقیق بودن رو بهمون بده، نباید موقع صبحانه جمع بشه که یا مثلا استفاده از داروی بیکربنات در متن خیلی مناسب نبود، به عنوان یه دانشجوی پزشکی میدونم که بیکربنات دارویی نیست که در جعبه کمک های اولیه باشه.
در نهایت خسته نباشین
خیلی راضی بودم از دیدن این اجرا.
امیرمسعود فدائی، مهسا، امیر مسعود و پارسا همت یار این را خواندند
کیارش مسیبی این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
با سلام و احترام
من دیشب این نمایش رو که از خیلی وقت پیش دنبال بلیطش بودم، دیدم.
چون کتاب نازنین رو قبلا خونده بودم مدام در هنگام تماشا با کتاب مقایسه می کردم
به عنوان یک نمایش بدون توجه به کتابش، یک نمایش زیبا با بازی خوب اقای ابر و اجرای فرمیک زیبای خانوم نقوی و میزانسن های جذاب بود

اما به عنوان یک نمایش بر اساس کتاب نازنین، نتونستم به اندازه کتاب ازش لذت ببرم و وقتی فکر کردم که چرا؟
چند تا دلیل براش تو ذهنم اومد:
اول و شاید مهمتر از همه مدل روایت داستان بود، توی کتاب ساعت از نیمه شب گذشته و مرد در کنار جسد همسرش داخل ذهن بهم رخیته اش داره علت این ... دیدن ادامه ›› خودکشی و اینکه اصلا از اول چی شد رو بررسی میکنه، بی نظمی و اشفتگی ذهن در کتاب کاملا مشهوده، اینکه این فرد الان از هم پاشیده کاملا مشخص است اما توی نمایش ما به یک مهمانی میریم( به صرف بورش و خون) برای شنیدن اینکه چی شد که نازنین خودکشی کرد.
توی نمایش اشفتگی ذهن مرد خیلی کمتر شده بود و انگار واقعا اماده کرده بود که برای مهمانانش ماجرا رو تعریف کنه و با لبخند و بر اساس خاطرات، شاد یا ناراحت یا خشمگین میشد که خب به نظرم برای موقعیت مرگ و خودکشی ناگهانی همسر اینکه با ذهن اشفته دنبال جواب باشی خیلی مناسب تر از اینه که مهمان دعوت کنی و شروع به شرح دادن ماجرا بکنی، این شاید اصلی ترین علتی بود که نمی تونستم با مدل نمایش ارتباط بگیرم، هر چند که فضاسازی یک همچین مهمانی ای خیلی خوب بود و به مدل روایتشون میومد اما من این مدل روایت رو نپسندیدم و مدل روایت کتاب رو خیلییی بیشتر دوست داشتم و انگار در کنار مرد همه چیز را حس میکنی.
دومین دلیلی که به ذهنم رسید در کتاب خوب بود و در نمایشنامه غایب بود بخش های حذفی ای بود که به نظرم بهتر بود در نمایش باشه مثل اینکه در شب خواستگاری مرد از دختر، خواستگار دیگری که بقالی با سن بالا و با زن و بچه بوده هم در خانه دختر بوده است اگر این در نمایش بود اون تعجب مرد از فکر کردن دختر درباره جواب مثبت دادن بیشتر معنا پیدا میکرد و در توصیف زندگی دختر هم کمک میکرد.
یا مثلا درباره راز بزرگ مرد که دختر فهمید در کتاب توضیح داده شده بود اما در نمایش نه، اینکه چرا از نظام اون مرد اومده بود بیرون به نظرم مهم بود چون بزرگترین راز زندگیش و علت تغییر مسیر زندگیش و بیانگر شخصیت زجر کشیده مرد بود.
و مثال های دیگه
اما دلیل اخری که به نظرم رسید پایان بندی کتاب و نمایش بود، تعریف کردن ماجرای خودکشی در کتاب مرا بیشتر تحت تاثیر قرار داد و در پایان بعد از کنکاش ذهنی مرد، حال مرد را در کتاب بیشتر لمس کردم.

در پایان این نکته که مردم و یا کلا سوم شخص ها چه تاثیر ویران کننده ای در زندگی دیگران دارند و اینکه انگار هر کسی تنهاست هم در کتاب و هم در نمایش به خوبی نشون داده شد.
انتخاب موضوع، درست و درجه یک بود
هر چیزی که نکشتت لزوما قوی ترت نمیکنه
ممکنه عوضت کنه👌

میزانسن ها خیلی خوب بود

داستان و نمایشنامه خوب بود ولی بعضی دیالوگ ها به نظرم با داستان نمایش همسو نبود

بازی های خوب و متوسط داشت و جای بهتر شدن داشت که خب شاید شب ما اینطور بوده

اما نکته فوق العاده اش استفاده از المان هایی مثل گریم، ... دیدن ادامه ›› لباس و دکور برا کمک به انتقال برخی مفاهیم بود مثل دستکش داشتن همه بازیگرا یا بانداژ پای زخمی یا کت هایی که از تنشون در اورده شد و اویزون شد که توضیحش رو برای اسپویل نشدن نمیگم
خیلی لذت بردم
بازی اقای هومن کیایی خیلی چشم نواز بود
دیالوگ گویی ایشون مخصوصا در صحنه تاج مکبث خیلی خوب بود
موسیقی و صداهای گروه موسیقی با اجرای بازیگران کاملا سینک بود و کمک زیادی در ایجاد احساس خاص اون صحنه میکرد
اجرای های اهنگ ها هم لذت بخش بود
مشخصا کارگردان و گروه بازیگری زحمت زیادی کشیده بودن
در مورد داستان به نظرم ضعف هایی در نمایشنامه بود و به بخش هایی از آن باید بیشتر پرداخته میشد اما در کل داستان و خط داستانی جذابی رو شاهد بودیم.
سینای عزیز از اینکه به دیدن رویای شنیدنی ما اومدین ممنونیم 🙏🏻 خوشحالیم که از رویاپردازی ما لذت بردین♥️ و بازی کاراکتر «احمد» چشم‌نواز بوده، حتما که قصه ضعف‌هایی داشته که به نظر شما اومده و ممنونیم که برامون نوشتین 😊
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید