سرشارم... سرشار از عشق، نور، انرژی و هر چیز خوبِ دیگه که احساسش میکنم ولی از توصیفش عاجزم.
اونقدر تجربه این اجرا برام شیرینه که احساس میکنم در یک لحظه از تاریخ حضور داشتم. کیتارو حقیقتاَ کم نگذاشت و هر آنچه در توانش بود به اجرا درآورد و این علیرغم همهٔ محدودیتهایی بود که شرایط اجرا در ایران به او تحمیل کرده بود و مشهود هم بود؛ مثلا نبود تایکو در استیج احساس میشد، صدای گیتار الکترونیک اونجور که باید پررنگ نبود، بخصوص در قطعهٔ «ماتسوری» که پر هیجانترین اثرشه و رنگ اصلی صدا در اون به این دو سازه، یا نبود گروه کُرِ زنان... اما هیچکدوم از اینها مانع از این نشد که از این اجرا در حد جنون لذت نبرم.
قابلِ ذکره که تمام این محدودیتها احتمالاً بدلیل اخذِ مجوز اجرا و پیشگیری از لغو اون در زمان اجرا بوده و کاملاً هم منطقی بوده، و البته در عوض نوآوریهایی رو جایگزین اون محدودیتها کرده بود که لطف و تازگی شنیدن این آثار رو دو چندان کرده، مثلاً آثار کیتارو در ذهن ما با موسیقی الکترونیک گره خورده ولی اجرای دیشب رنگ ارکسترالِ مشهودی داشت.
نکته جالب این بود که ارکستر سمفونیک تهران علیرغم عدم تمرین قبلی با کیتارو کاملاً هماهنگ و دقیق با او و همراهان آمریکاییش کار رو اجرا می کردند و به نظر میرسید کیتارو و همراهانش رو به حیرت واداشته بودند.
آه که چه آغاز زیبایی بود که کیتارو با نواختن فلوت رو به جهات چهارگانه به روح طبیعت ادای احترام کرد و بعد با نواختن ناقوس اعضای اصلی گروهش
... دیدن ادامه ››
رو که چهار نفر بودند به استیج فرا خواند، و پس از اجرای تم اصلی جاده ابریشم با اعضای اصلی بعنوان مقدمه بهمراه تصاویر خاطرهانگیز این مستند بینظیر، صمیمانه و خاکی با تماشاگران ایرانی ارتباط برقرار کرد و بعد به اجرای اصلی با ارکستر ایرانی پرداخت... و در آخر هم قطعه ای رو برای اولین بار به افتخار مردم ایران اجرا کرد.
یکی از نقاط قوت اجرا هم نورپردازی فوقالعاده چشمنواز و متناسب با محتوای اون بود.
خلاصه هر چی بگم کم گفتم، خوش به حال اونهایی که بلیط تهیه کردند و اونهایی هم که بلیط نگرفتند حتماً فیلم کار رو هر وقت که دراومد تماشا کنند.