برای من "دوست داشتم" در مورد این کار کمه ، و شاید بتونم تو "خیلی دوست داشتم" یا بعدها تو لیست بهترین کارهایی که دیدم قرار بدم ، بهترین برای ارتباطی که خودم باهاش برقرار کردم
حیف واقعا که همه نمی تونن برن کار رو ببینن ولی کاش می تونستن
از نظر تجربه ای کار فوق العاده ست ، مثل این می مونه که بهت اجازه بدن تو لوکیشن فیلم همراه بازیگرا تکون بخوری ،ولی دوربین تو می تونه هرجایی بره ، و چه خوب که وقتی یه کم ازش بگذره بفهمی وسط فیلم مورد علاقه ات هستی
من بازی بازیگرا رو دوست داشتم ، سه تاشونم ، مادر مشخص بود که خیلی کم سنه ، ولی از وقتی بازیش تو آشپزخونه شروع شد اکت بدنیش سن بیشتر رو
... دیدن ادامه ››
القا می کرد . این که تعداد کم بود و بازیگرا بعضی وقتا تو چشم آدم نگاه می کردن ، مخصوصا دختر ،خیلی خوب بود ، بازیگر نقش دختر آخرین قسمتی که چیزی رو روایت کرد بازی درخشانی رو تو ذهن من به جا گذاشت
داستان نمایش به دل من نشست ، یه جاهایی ، مث داستان ملوان و اینا ، یه سورئالی خوبی داشت و نوع روایی قشنگی ، جاهایی هم که داستان رئال بود که واقعا واقعی بود و قابل لمس .
داستان شاید مجبور نبود الزاما تو خانه هنر دادا اتفاق بیفته ، با اون سبک قدیمی و ... یه آپارتمان نوساز هم با یه حیاط خلوت می تونست برای ارائه ی همین متن کافی باشه ، ولی بد هم نبود . ریزه کاری ها مثل عکسای روی دیوار خوب بودن و سنتور زدن خوب بود
آمستردام تونست یه چیز جدید به قلب من اضافه کنه و به همین دلیل از گروه خوبش متشکرم