وقتی وارد سالن نمایش باران میشی بوی گرمه چوب مستت میکنه (دکور زیبای چوبی ) و بعد عذر خواهی و لحن محتر مانه آقایی که نماینده تاتر باران تو رو آروم میکنه,وبعد خاموش شدن چراغ ها صدای محسور کننده دایه (خانم متخصص )با اون لحجه زیبا و بدون نقص و شعر پر از درد تفنگ دردت ب جونم ..... بغض گلوت رو میگیره و اشکت زمانی جاری میشه که زن رنج کشیده قصه که نمادی از مادران صبور و پر از درد این سرزمین ست با لحن پر از احساس میگه "سلام خونه ".تبریک میگم ب آقای پیام دهکردی مخصوصا بخاطر انتخاب بجا ومناسب بازیگران من دیشب نمایشی رو دیدم درحد آثار استاد "بهرام بیضایی".درود و دست مریزاد ب شما و بانوان و آقایان هنرمند ومحترم این نمایش ب یاد ماندنی .