بی پولی همگی تونو بی غیرت کرده!
مراسم ختمی برپاست که گویی تو خود میزبانی بر فقدان انچه دیگر نیست.
مادر چهل روز (شما بخوان چهل سال) است که
... دیدن ادامه ››
مرده است پدر یا نخواسته یا نتوانسته یا نگذاشته اند که باشد و از او کتاب مانده است و فقر.
یونس زندانی بوده اما نه در شکم ماهی بلکه در زندان رجایی شهر!
ابراهیم قربانی میکند اما اینبار برادران را...
حلیمه تا -ماری- شود درد میکشد و تحمل میکند و مورد اجحاف نزدیکان قرار میگیرد تا -زهر- ظلم در کالبدش اشباع شود. او باردار است
میلاد میلاد میلاد, نه , تولدی در کار نیست . می بیند و می داند و می فهمد اما خود خواسته مخمور و ناهشیار است . میلاد بر می خیزد اما...
ان که بر در میکوبد شباهنگام به کشتن چراغ امده است (دروغ میگه تنها هم نیامده!) نور را در پستوی خانه نهان باید کرد.
تباهی چیست؟ سیاهی کجاست؟ این زیر زمین آشنا نیست؟
((بی پولی همگی مونو بی غیرت کرده!))
از نظر من ایرادات کار ارزش ذکر ندارند و نقاط قوت انقدر زیادبود که این تئاتر و گروه نمایشی لایق نمره عالی باشند. یکدنیا تشکر و سپاس