از دل بی هویتی هویت رشد میکند
از دل بی فرهنگی فرهنگ به بلوغ می رسد
از دل بی دینی مذهب سربر می آورد
و از دل هر بی چیزی چیزی بیرون می آید
از دل تئاتر بد هم پس از سالها میتوان به تماشای یک اثر هنری نشست
بی شک کار نان هم تبدیل به تئاتر نمیشود چون درام و قصه ای خلق نمیکند و شما به تماشای یک هجو نامه مینشینید که شاید بهتر بود در گلریز اجرا شود ولی مطمئنن کارگردان کار بالاخره راه خود را پیدا میکند و روزی از او یک تئاتر خواهیم دید . کاری که در برخورد اول هیچ بروشور و پوستری ندارد ، میزانسن را نمیشناسد و طراحی صحنه و گریم و نور برای او معنایی ندارد و حتی یک فید ساده موسیقی را نیز از این کار دریغ کرده است. در عکسهایی که از بازیگران در همین صفحه میبینیم متوجه میشویم که با یک کار مدرسه ای و جشنواره تئاتر دانش آموزی طرف هستیم، طراحی و کیفیت بد عکسها بگذریم کار دو عنصر اصلی متن و بازیگرش به شدت میلنگد و متأسفانه کارگردان حتی بلد نبوده که جیغ های سرسام آور بازیگرانش را کنترل کند ریتم و تمپو .... پیشکش

و خوشبختانه با لباس بیمارستان و ... دیدن ادامه ›› تیمارستان میتوانیم هرکاری را ارئه کنیم و بگوییم تیمارستان است دیگر . دوستان من همانطور که هر گردی گردو نیست هر کاری هم که روی صحنه میرود تئاتر نیست اما هر کار بدی نیز اموزنده است و اگر ما بدها را انجام ندهیم میتوانیم خوب باشیم
کار ایده هایی داشت که تکمیل نمیشد و هر کدام روایت پراکنده ای داشت. چند نکته مثبت : ایده شروع خوب بود. متن میتواند با قلم یک نمایشنامه نویس به یک درام جذاب تبدیل شود. بازیها اکثرشان ضعیف اما کمی استعداد هم روی صحنه وجود داشت که قطعا استعداد خودشان است چون کارگردان نشان داده نتوانسته این تیم را بازیگردانی کند. لال و مرد معتاد و زن لات فالگیر و متی و پولوس و زن دست آهنی و مرد داغ و موسی قطعا اگر ادامه دهند بازیگران درخشانی میشوند چون بیان و ایستایی خوبی روی صحنه داشتند و ضعف بقیه را میپوشاندند.
یک سینه حرف هست ولی نقطه چین بس است.......
به امید روزهای بهتر و اجراهای بهتر در تئاتر