اولین نمایشِ امسالم با خانه سیاه است رقم خورد (راستش نه بخاطر اینکه بهش کشش داشتم بلکه به این دلیل که اکثر نمایشهای انتخابیم تا نیمه فروردین تعطیلن)
شعرها و واژهها در رقص و حرکاتِ بدن پیش رفت تا دفتر زندگی فروغ پایان یافت...
صدای فروغ و شعرهاش لابلای نمایش برام جذاب بود
بازیگر نقش فروغ اصلا اصلا مناسب نبود ! نه بازی و حرکاتش و نه چهره و طراحی لباسش ...
هماهنگی بین گروهِ رقص متاسفانه قوی نبود و قسمتی که خیلی فریاد و جیغ میزدن واقعا روی مخم بود چون صداشون کنترل شده نبود
در دو قسمت ، بازیگرها دیالوگ داشتن که بنظرم اصلا لازم نبود و جالبه خنده هم گرفت ! نفهمیدم کجای زندگی فروغ ، شعرهاش، دردهاش و فریادهای خاموشش خنده داشت
ولی در مجموع ایدهی جالبی بود که زندگی و هنر فروغ در این قالب به تصویر کشیده شده بود ، هرچند که میتونست پردازش جذابتری داشته باشه
خدا قوت ?