یادداشت کارگردان
به روزهای پایانی نمایش آخرین داستان بکت نزدیک میشویم
بکت نویسند ایرلندی در خانواده مذهبی بزرگ شد ، در جنگ جهانی دوم حضور داشت . اولین رمان خود را در کلبه ای در جنگل که از ترس آلمانیها به آنجا پناه برده بود نوشت. اینکه او در داستان ها و نمایشنامه هایش به دنبال چیست! پاسخی است که خود همیشه از پاسخ به آن اظهار بی اطلاعی میکرده است.
پاسخ اینکه گودو کیست؟ کراپ در آخرین نوار چه می گوید؟ «هم» در آخر بازی از کجا می آید؟ یا این شانزده سنگ چه مفهومی را دنبال می کند؟ به دست مخاطب سپرده شده و هر پاسخی قابل احترام است.
«هیو کنر بیشتر از بیست اثر، از رمان و نمایشنامه و قطعات ادبی بکت را بررسی کرده و در همان ابتدا گوشزد میکند: «بکت قطعههای بیمحتوای زیبا یا شعرهای منثور نمینویسد. او همیشه داستانی دارد، گرچه اغلب این داستان ناقص است.(هرگز در آنچه میخوانیم، مرکزیتی وجود ندارد» (ص:٧) و در پاراگراف بعدی اضافه میکند: «بکت در دوران طولانی جوانی و نویسندگی خود حتی یک جملهی مبهم هم ننوشته است.
در زبان انگلیسی امروز، بکت شفافترین، سادهترین و منظمترین بندزن واژههای انگلیسی است -البته در حوزهی زبان فرانسوی نمیتوانم نظری بدهم-
... دیدن ادامه ››
و لذت خاصی که او در خواننده ایجاد میکند، لذتی دائمی از نوعی خودکفایی خیرهکننده و گویا است.»(ص:٨)
این گفته شاید برخلاف تصور عمومی باشد که معمولاً خوانندگان ترجمههای فارسی از آثار بکت دارند. بکت برای ما همیشه مغلق، مبهم و دستنیافتنی بوده است. البته هیو کنر با جملاتی از این دست نمیخواهد ارزش تامل برانگیز آثار وی را تقلیل دهد، و یا فهم آنها را سهلالوصول جلوه دهد -اگر اینگونه بود لازم نمیدانست دو کتاب و چندین مقاله دربارهی آثارش تالیف کند- هیو کِنر قصد دارد با اشاراتی این چنین خواننده را متوجه این مهم کند که بکت «هیچ اثر بیاهمیتی ندارد.» (ص:٩) و اهمیت آن در فهم جوهریست که آثار وی را به زندگی تکتک ما پیوند میزند.
وی در مقدمه بار دیگر یادآور میشود: «اما او از مخاطبش انتظار دانش ویژهای نداشت. بکت تنها تمایل داشت خواننده چیزی را که میخواند، به سادگی بپذیرد و به رک بودن آن بخندد.» .»
کتاب (خوانش آثار ساموئل بکت)
نویسنده: هیو کنر
مترجم: رضوانه امامیپور
ناشر: افکار جدید