در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | رعنا وثوق درباره نمایش تابستان بود: ((ظهر تابستان است سایه‌ها می‌دانند که چه تابستانی است سایه‌هایی بی ل
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 13:43:09
((ظهر تابستان است
سایه‌ها می‌دانند که چه تابستانی است
سایه‌هایی بی لک
گوشه ای روشن و پاک
کودکان احساس! جای بازی اینجاست
زندگی خالی نیست
مهربانی ... دیدن ادامه ›› هست ،
سیب هست ،
ایمان هست..))


"تابستان بود" به اندازه همین شعر سهراب برای من دلنواز و عزیز بود
یک خنکای قشنگ در وسط تابستون

درک و دیدن یک رابطه و زندگی
درک تمام تلخی‌های روزهای آخر یک زندگی؛ مثل همون غذای بدمزه
مزه کردن شیرینی‌های شروع شدن یک رابطه؛ مثل همون برف وسط تابستون
ترس مریضی و نبودن مامان؛ مثل همون قایم شدن زیر میز بعد از تلفن مامان

زجر موندن توی دو راهی

من تمام این‌هارو با تمام احساسم از این نمایش درک کردم

به نظر من سردی بازیگران در بیان خودش جزوی از اثر گذاری نمایش هست
یک طراحی صحنه مینیمال و جمع و جور که از همون اول با دیدن فاصله نشستن بین زن و مرد دور میز بخشی از موضوع مشخص میشه

ممنونم از شما گروه اجرایی بابت این نمایش


پ.ن : با سوژه تکراری متن شاید کمی مشکل داشتم
این جبر جغرافیایی و اجبار به مهاجرت کمی تکراری شده اما نوع اجرای این نمایش باعث شد این موضوع زیاد برای من مهم نباشه.