با درود..بنا به توصیه امیرخان شریفی به دیدن این تئاتر امدم..به قول ایشان باید جوانان را در این عرصه حمایت کرد..با کاروان شعر و موسیقی سوار بر سیمرغ شدم و ۴۵ دقیقه ۷ شهر عشق عطار را سیرو سلوک کردم..حرکات موزون و موسیقی نه در حد فاخر ولی قابل قبول بود..گوینده کار که از قضا کارگردان کار بود...در بیان کمی ضعیفتر از کارگردانیش بود..ولی کلا هر کاری که به شعر و فرهنگ ایران هدف خدمت داشته باشد برای من کمترین بهترین است...اما چیزی که مدتهاست من را در اجراها ازار میدهد.تماشاگران بی مبالات است که شهد شیرین دیدن تئاتر را برای من به زهر هلاهل تبدیل میکند..دو پسر خوب در کنار من با گوشواره های زیبایشان که رنگ ارغوانیش در زیر نور پروژکتور ۷ رنگ بود..همش در حال کار با گوشیشان بودند..در حال چت یا چک کردن گوشی و نور تمام رشته افکار از من دور کرد.و مشخص بود که بلیط مفت گرفته بودند و از اشنایان عوامل بودند..چه اصراری است شما که اینقدر سرتان شلوغ است که نیم ساعت نمیتوانید موبایل تان را خاموش کنید.تئاتر ببینید ..بی خیال؟؟!!!!!تو رو خدا نیایید..دنیای اقتصاد به شما دوستان با ان اویزه های زیبایتان بیشتر احتیاج دارد..به امید فرهنگسازی بیشتر تماشگران...
.