در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
پیرو اعلام عزای عمومی، اجرای نمایشها از یکشنبه ۸ تا پایان پنجشنبه ۱۲ مهر لغو شد. لطفا منتظر اطلاع‌رسانی از سوی پشتیبانی تیوال از طریق پیامک باشید.
تیوال | ارش خیل تاش درباره نمایش امشب به صرف بورش و خون: به صرف بورش و خون درود..اینقدر دوستان و فرهیخته گان در مورد نمایش نوش
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 20:00:16
به صرف بورش و خون
درود..اینقدر دوستان و فرهیخته گان در مورد نمایش نوشته اند .که هر چه بگویم تکرار مکررات..ولی شاید (چیزهای هست که تو نمیدانی)بعضی فیلمها و نمایش ها را بسیار دوست دارم بسیار ولی بیشتر از یکبار نمیتوانم ببینم(شاید به خاطر خراشهایی ست که میزند..و فریب خورده و رها شده دچار دردت میکند)مثلا در فیلمهای ایرانی ناگهان درخت .در فیلمهای خارجی میان سیاره ای و در تئاتر به صرف بورش و خون از ان جمله اند..قلم یزدانی خرم با ایرانیزه کردن داستانی از داستایوفسکی با جملات نغز و پرمعنا..بازی صابر ابر (که جمله یی برایش ندارم)اینقدر در نقش غوطه ور است که..فقط ما هیچ وما نگاه ..صابر ابر را حقیقت نمیدانم چرا دوست ندارم!!!!!???(حتما که یکنفر نباید کاری کرده باشد)ولی نقاش است.نقش درار است از درباره الی بازیش آن بازی  نقش نامزد مستاصل تا الان به صرف بورش..سالن رو به تنهایی در دست گرفته بود.واقعا کار هر کسی نیست .زن و مرد را به مسلخ تلنگرهای ذهنی برد(..قلم یزدانی خرم را فراموش نباید کرد)مخصوصا در مورد انتظار کسی دیگر در خارج از سالن 🤌و جملات پرشمار مسخ کننده دیگر  .این میخکوب شدن را یکبار سر فیلم ملبورن در سینما برایم اتفاق افتاد که  ۲۰۰ نفر انگار نفس نمیکشیدند سر صحنه ای.دراین تاتر در اواخر اجرا. هم این اتفاق افتاد .همه چیز به غایت به نظر من بیننده کمترین ...درست بود.نور..دکور..داستان..لباس ..دیگر نمیتوانم این تئاتر را ببینم چون توانش را ندارم(البته بلیط هم تمام شد).اقای صابر  ابر شما را دوست ندارم..اما سایه تان بر سر تئاتر ایران مستدام.....و هنوز در تقلای ذهنم غوطه ورم.‌
برعکس شما صابر ابر رو بسیار دوست میدارم، از زمان مجری گریش تا به امروز. و باز هم به صرف بورش و خون خودم رو دعوت کردم 😌
۰۶ شهریور
سجاد آل داود
نه عزیزم 😂😂 منظورم همینه که باید دوستش داشت و دلایل زیادی وجود دارد که بشود او را دوست داشت :))) پیشنهاد میکنم در کنار امشب به صرف بورش و خون، اول فیلم قندون جهیزیه رو ببینی و بعدش هم سریال قورباغه ...
اصلا همه ی نقش هاش همشووون
۰۶ شهریور
یعنی یه جوری این نقش رفته توو پوست و گوشت و استخونش که هر دفعه ک میری انگار اولین باره
هر دفعه یه چیز جدید رو میشه ازش
من نگران روزی ام که میگن اجرا تموم شده و اقای ابر شما باید این نقش رو که مثل بچتون بزرگش کردین رو بُکشید!

تازه چند ماهه از شهرستان میام تهران تئاتر میبینم و برمیگردم
سعادت نداشتم تئاتر سیزیف رو ببینم ولی فیلم تئاترشو زیاد دیدم
یاد ... دیدن ادامه ›› اون قسمتی افتادم که آقای گرجی میگن

در شروع نقش مادر بودن رو میپذیری
از هر ده مادر یک مادر دچار افسردگی بعد از زایمان میشه
سن بارداری تا 35 سالگی مجازه بعد از اون خطر داره
اینو منی میگم که تجربش رو داشتم...من زاییدم اره من زاییدم
مادر یعنی بازیگر مادر واقعی بودن یعنی بازیگر واقعی بودن با یک تفاوت اونم اینکه
بازیگر فقط چند ماه یا شاید چند ساعت فرصت داره از موجودی که خودش خلق کرده لذت ببره ولی مادر واقعی ....
مادر واقعی می تونه سال های سال کنار بچش زندگی کنه بزرگ شدنش رو تماشا کنه از حضورش لذت ببره باهم جشن بگیرن راجب کابوس رویا با هم حرف بزنن یعنی :
بازیگر باردار می شود که بزاید تا بکشد...که باردار می شود تا بزاید که بکشد.......
میتونین مثل یک بازیگر بچتونو بکشید و برین سراغ بعدی؟! یا نه
مثل یک مادر واقعی اون رو از بین نبرین و سال های سال با او زندگی کنین



خداییش شرمنده پرحرفی کردم
مرگ نداره این تئاتر مخصوصا این قسمتش
دلم خواست همشو بنویسم :)
۰۶ شهریور
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید