این نمایش برای من تا حد زیادی مبهوتکننده بود، از اون جنس نمایشهایی که ذهنو تا مدتها بعدش درگیر میکنه که به ایدههاش فکر کنی. ایده از جنس
... دیدن ادامه ››
فیلم اره و اسکوید گیمه با این تفاوت اساسی به جز امیدواری برای بقا، امیدواری برای دستیابی به مبدا قدرت هم وجود داره. و خب این سفر کشف و رسیدن به آرزو و ناامیدی در هنگام دستیابی به آرزو، انگار حرفش اینه که امیدواری در غیبت حافظه اتفاق میافته و اصیل نیست اما ناامیدی در حضور تاریخ اتفاق میافته.
من اینطوری میفهمم که نمایش با ترسیم دازاین و موقعیتسازی دازاین در یه ساختار قدرت سادیستیک شروع میشه، و بعد با مکانیزیمهای روانی برای معنابخشی با بحران بقا سعی میکنه تصور امید رهاییبخش ( کار تیمی، حیلهگری، مقاومت در برابر پیشبینی ناپذیری و قابلتعین نبودن آینده، مسئولیت در برابر ناتوانی و الخ ) رو تبیین کنه و در نهایت ناامیدی رهاییبخش رو پیشنهاد میده. چنان موضوعات زیادی مطرحه که فکر میکنم بعد از منظم کردن ذهنم سعی کنم دوباره در موردش بنویسم.
از اواسط نمایش به بعد ما موسیقی با ریتمهای ایرانی میشنویم که به ما میفهمونه نمایش ارتباطش رو با زندگی امروز ما در این جغرافیا تبیین میکنه، البته خیلی قبلتر از همون ورود آدم جدید به بازی برای من همذاتپنداری و آشناپنداری با تکتک کاراکترها شروع شد و هرچقدر نمایش جلوتر رفت عیانتر شد که من هم میتونستم هر کدوم از این کارکترها باشم کما که تو زندگی شخصیم هستم.
از نظر تکنیکال خب به نظرم همه چیز خیلی خوب بود، بنظرم بازیهای فرد به فرد جا برای بهبود داره اما تو درگیر شدن با نمایش سکته ایجاد نمیکنه. وگرنه هماهنگی بازیگرها خیلی خوبه.
فرم نمایش با پیامش یکیه و مقاومتی که نسبت به تمام شدن داره جالبه، این مقاومت در برابر تمام شدن رو از صحنهی نهایی که دم در خروج اتفاق میافته برداشت میکنم و البته نامنتظرگی لحظهی خروج هم تاثر بیشتری ایجاد کرد برای من.
ایدههای زیادی داره نمایش که از رویکردهای مختلفی قابل بررسیه، به هر جهت حتما دیدن این نمایش رو پیشنهاد میکنم.