یادش به خیر پارسال دم گیشه ی تئاترشهر چه غوغایی بود واسه فروش بلیط این نمایش ( به قول دوست عزیزمون بلیط 5 تومنی) . بعدش فهمیدیم که اون روز اجرای آخر نمایشه ، اونم بدون اعلام قبلی.
یادش به خیر که جلوی صف بودیم ولی وقتی رفتیم تو دیدیم تمام صندلی ها توسط عزیزان vip قبل از باز شدن در اشغال شدن. نامردی نکرده بودن تا جان در بدن داشتن بلیط فروخته بودن ، جوری که تو سالن جای سوزن انداختن نبود و برای رد شدن بازیگرا به زور جا باز کردن.
یادش به خیر حبیب رضایی عزیز آخر نمایش نیم ساعت داشت از مردم عذرخواهی می کرد .
اما من به شخصه برای دیدنه همچین نمایشی حتی حاضرم زیر پا له هم بشم ( یه کمی مغلطه)
به جرات می تونم بگم اگه قرار باشه سه تا از بهترین نمایشهایی رو که تو سال گذشته دیدم نام ببرم ، قطعا یکیش همینه.
توصیه می کنم از دست ندید . هرچند که موسیقی وزنه ی سنگینی در این نمایش بود و حالا باید دید بدون پالت چی از آب در میاد.
پی نوشت : نوید محمدزاده محشر بود ، طوری که تو مرد بالشی همش یاد بازیش تو این نمایش می افتادم .
- اون نمی زد یکی دیگه می زد
- یکی دیگه می زد اون نمی زد