نمایش›اولین بازی

این نمایش نقاط قوت زیادی داشت. اما یه مشکل بزرگ هم داشت که باعث میشد مخاطب لزوما با حال خوب از سالن بیرون نره.
بذارید از قوت هاش شروع کنیم. بازی ها قوی و خوب بود. عروسک گردانی متناسب. خود عروسک ها خوش ساخت و دوست داشتنی بودن و دیالوگ ها بعضاً با طنازی انتخاب شده بود. سایه بازی برای بچه ها جذاب بود و جایی که نمیخواستیم چهره نشون بدیم جایگزین خوبی بود.
اما ...
دوز حماسه کم بود. پیروزی وسایل سبز که حق بودن، با تلخی شدیدی همراه بود که مخاطب کودک درست متوجه نمیشد که الان پیروز شده یا نه ... و نکته مهم تر اینکه همین جا جا داشت با یه نقب به مفهومی که می‌خواستیم برسونیم برگردیم به زمان حال. کشته شدن مشک صحنه خشن و خیلی تلخی بود که من بزرگسال هم متاثر شدم. چه برسه مخاطب کودک.
بنظرم مشکل اصلی این تئاتر این بود که نمیدونست چی میخواد بگه ... مطمئنا اگر به این بیشتر تامل میکرد با خلاقیتی که در سایر ابعاد داشت به یک شیوه غیرمستقیم لطیف می رسید.
اما پیرنگ و خط سیر داستان متشتت بود و این باعث رنج مخاطب می شد.
یک نکته سخت گیرانه هم بگم ... آخر نمایش که عروسک گردان ها ایستادن و نقاب ... دیدن ادامه ›› از چهره کنار زدن، چندتا از بچه ها بهت زده گفتن «ادم بدا خانم بودن!» میشد این تناسب هم حفظ بشه و خانوما فقط عروسک گردان قرمزا نباشن!
و در آخر... رفتار عروسک گردان ها بعد از اتمام نمایش و برخوردشون با بچه ها تحسین برانگیز بود.

از زحمات همگی ممنون
امیدوارم با تامل بیشتر بر متن شاهد درخشش بیشتر باشیم.