در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 06:47:47
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
با عرض خسته نباشید به تمامی هنرمندان این نمایش،
دیدن این اثر به همه عزیزان در هر رده سنی پیشنهاد می‌شود.
احسنت بر این جسارت و شجاعت
خسته نباشید به عوامل این اثر شگفت انگیز و فوق العاده
مخصوصا بازیگران که خیلی همکاری و همراهیشان به چشم می‌آمد و امید که همچون آثاری در تئاتر ایران ساخته بشه چون بشدت جای این سبک و خلاقیت خالی هست .
پیام نمایش به حدی عالی بود که تمام ضعف های بازی و گنگی ها رو از بین می برد.
رستگاری ما در رهایی خودمان از بندها و محدودیت های ذهنی و روحی هست و بس.
با آرزوی موفقیت های بیشتر
پنج ستاره درخشان برای ایده و فرم روایی منحصربفرد و محتوای عمیق و اثرگذار نمایش ناگه آن. پیام واضح نمایش این بود :زندگی پره از اتفاقات ناگهانی که بعد از آن به ناگاه تغییر می کنیم و نگرش ما به کل با آن کسی که قبل بود متفاوت می شود🤍
سارا غنی این را خواند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نظر دادن در مورد یک نمایش در قالب یک جمله یا یک پاراگراف برای من کاریست بسیار دشوار. از این رو، بخاطر طولانی شدن احتمالی این نوشتار پوزش می طلبم و از شکیبایی خوانندگان سپاسگزارم. ضمن اینکه برایم قابل درک و احترام است چنانچه عزیزانی بخاطر طولانی بودن این یادداشت، از آن عبور کنند و ترجیح بدهند که به بررسی دیدگاههای خلاصه تر بسنده نمایند.

به نظرم نمایش " فینگر فود" مثل هر نمایشی از نقاط قوت و ضعفی برخوردار است. قطعا آنچه من به عنوان قوت یا ضعف اثر ادراک می کنم لزوما درست یا نادرست نیست و صرفا یکی از دیدگاههای موجود در مورد این نمایش را نمایندگی می کند. ترجیح می دهم در ابتدا با نکاتی شروع کنم که به نظرم قسمتهای تحسین برانگیز کار را شامل می شوند.

اول از همه موضوع مهاجرت، مسئله ایست کلیدی و مهم که چه بسا اکثریت قریب به اتفاق ما، حداقل یک بار در زندگی، ذهنمان درگیرش شده باشد. حالا اینکه برای تحققش اقدامی کرده ایم یا نه، بحث دیگریست. اما به هر روی بنا شدن نمایشی روی یک مسئله ی کلیدی و ملموس که در این سالها، زندگی بسیاری از ما یا اطرافیانمان را دگرگون کرده، به خودی خود از نقاط مثبت این اجرا می باشد.

مسئله ی بعدی که به نظرم از ویژگیهای خلاقانه ی نمایش محسوب می شود، چگونگی ... دیدن ادامه ›› آغازِ آن است. شروع اجرا از سالن انتظار، اقدامی متفاوت بود که باعث می شد بسیاری از مخاطبین، به شکلی ملموس تر وارد جهانِ اثر بشوند. البته همیشه هستند افراد درونگرایی مثل من که شاید کمی از این رویکردهای تعاملی معذب شوند اما در کل، معمولا چنین خلاقیتهایی روی بسیاری از مخاطبین جواب می دهد.

موضوع دیگری که به نظرم تحسین بر انگیز می آمد، کیفیت بازی ها و تسلط دو بازیگر روی صحنه بود. فهیمه امن زاده و مارال جمال پناه، با توجه به قابلیتهای خودشان و همچنین کارگردانی استاد سیما تیرانداز، به درک عمیقی از بدن و بیان نقششان رسیده بودند و از چالشهای اجرای دو نفره ی داستانی که از کاراکترهای متعدد تشکیل شده، به خوبی بر آمده بودند.

فهیمه امن زاده، سیمای معناداری از زن ایرانی را تجسم بخشیده بود. او زنی را به ما نشان می داد که زاییده ی چالشهای خانوادگی، فرهنگی، عاطفی و اقتصادی این جامعه است و در بن بستهایی که در هر کدام از این حوزه ها تجربه می کند، سرانجام به ایده ی مهاجرت می رسد. او مهاجرت را نوعی عصیان در برابر این فشارهای تحمیلی می داند اما عجیب نیست که هجرت، آنقدرها هم که به نظر می رسد مشکل گشا نباشد.

در این میان، نمی توان از کنار بازی درخشان مارال جمال پناه نیز به سادگی عبور کرد. اجرای نقشهای مختلف که هر کدام دنیای خودشان را دارند، چالش بزرگیست که این بازیگر به کمک راهنماییهای کارگردان بخوبی از عهده ی آن برآمده و واکنشهای مخاطبین نیز این موضوع را ثابت می کرد.

موضوع دیگری که به نظرم خلاقانه بود، محدود شدن آکساسوار صحنه به عمدتا یک چرخ دستی پر از اشیا و لباسهای گوناگونی بود که در طول داستان روایت می شد. به نظرم این تدبیر، استعاره ی نیرومندی از زندگی به عنوان یک سفر و انسان به عنوان مسافر ارائه می داد که انگار در تمام طول عمرش در حال کشیدن چرخ دستی اش در مسیری نامعلوم است و هرازگاهی بنابر ضرورتهایش، چیزی را از آن بر می دارد یا سر جایش می گذارد. انسانی که در نهایت با همه ی این اشیاء بدرود خواهد گفت و چرخ دستی با محتویاتش به جا می ماند تا شاید مورد استفاده ی فرد دیگری قرار گیرد.

مطمئنم که اگر باز هم به نکات قوت اجرا فکر کنم، چیزهایی به نظرم خواهند رسید اما در اینجا اجازه می خواهم به ذکر همین موارد بسنده کنم و از اینجا به بعد، روی نکاتی متمرکز شوم که برای من دافعه داشتند. قطعا همانطور که قبلا اشاره کردم، چه نکات مثبت و چه نکات منفی، صرفا مبتنی بر نظر شخصی من هستند و نه بیشتر.

اول از همه، من شخصا از طرفداران این جنس کُمِدی نیستم. درک می کنم که بسیاری از مخاطبین بخصوص در دنیای پر فشار امروز، فقط با خندیدنِ از تهِ دل می توانند به آن درجه از شادی که نیاز دارند برسند و به نظر می رسید که این نمایش روی برخی از مخاطبین، چنین اثری را واقعا داشت.

با وجود این واقعیت، اما به هر روی هستند آدمهایی که حتی با وجود فشارهای گوناگون، اما در تئاتر به دنبال خندیدن از تهِ دل یا مثل اَبَر بهاری اشک ریختن نیستند و صرفا با یافتن سوژه ای برای تفکر است که به آن شادی مَد نظرشان می رسند. امیدوارم اشتباه بکنم اما تا این لحظه بر این باورم که این نمایش در ارتباط برقرار کردن با گروه دوم، قدری با چالش روبروست.

البته من خوشحال بودم که می دیدم عزیزی که پشت سرم نشسته، با تک تک طنزهای اثر، از خنده روده بُر می شود و پا می کوبَد و حتی از شما چه پنهان که قدری هم به او دچار حسادت می شدم چون به وضوح می دیدم که دغدغه های ذهنی من چنین حس رهایی را برایم نیاورده اند که بتوانم با این طنز از تهِ دل بخندم. من اجرای جدی تری ( اگر این واژه درست باشد) را می طلبیدم.

یکی دیگر از نکاتی که ادراک اثر را برایم دشوار می کرد، سرعت بیان متن ها از سوی بازیگران بخصوص مونولوگهای فهیمه امن زاده بود. به نظرم وقتی سرعت بیان بالا می رود، اگرچه ممکن است به عنوان تسلط بازیگر روی متن و کیفیت حافظه ی او برداشت شود اما همزمان شانس هضم کردن اطلاعات متن از سوی برخی از مخاطبین هم کاهش می یابد. من در فرازهایی از اجرا، تا می خواستم مطالب بیان شده را هضم کنم، می دیدم که از اجرا عقب مانده ام و نوعی حس پرتاب شدن به بیرون از تئاتر گریبانم را می گرفت.

یکی دیگر از نکاتی که می تواند کاملا سلیقه ای باشد، جنسِ طنزهاست. معمولا بر سر این مسئله به ندرت اجماعی شکل می گیرد اما تصور می کنم که مرز بین طنز، شوخی و تمسخر گاهی خیلی گنگ می شود. مثلا اجرای نقش کسی که لکنت دارد و روی بخش لکنت او به عنوان یک محرک کُمِدی مانور دادن، شاید به جایگاه متن آسیبهایی بزند. یا اشاره به خلق و خوهای مردی که بخاطر تفاوتهای گرایشی اش، قربانی فرهنگ و خانواده شده، به عنوان نکته ای بامزه، شاید سوژه ی مناسبی برای کُمِدی در دنیای امروز نباشد.

مسئله ی دیگری که لازم می دانم به آن اشاره کنم، حضور صفحات نمایش به عنوان یکی از قابلیتهای این اجرا بود. شخصا وقتی آنها را دیدم، با این توقع روبرو شدم که قرار است از پروجکشنهای ویدئویی استفاده ای معنادار شود و گام موثری برای تماشایی تر کردن این اجرا و همچنین کمک به ادراک عمیق ترِ آن صورت گیرد. اما آنچه دیدم، بکارگیری بسیار محدود و نه چندان ضروری از این تکنیک بود.

به عنوان نکته ی نهایی، تصور می کنم پایان بندیِ چنین اجرایی که مبتنی است بر سفر یک زن در دل مشکلات زندگی و مدام گمگشتگی و پیدا شدنهایش، نیاز به جزئیات بیشتری دارد تا آن دگردیسی مد نظر متن در مورد کاراکتر، باور پذیر شود. رسیدن به صلح درون و پذیرش حقیقت، چیزی نیست که به سرعت رخ دهد.

امیدوارم جسارت من بخاطر این پیشنهاد را بپذیرید اما فکر می کنم وضعیت بدن و بیان کاراکتر با نزدیک شدن به پایان باید تغییر ملموس تری بکند و از مونولوگهای پُرگو به سکوت بیشتری برسد تا آن پذیرشِ درونی معنادار شود. گاهی سکوت، تأثیری عمیقتر از بسیاری اکتها و جملات احساسی دارد .

در پایان، بخاطر پُر حرفی و نقدهایی که مطرح کردم پوزش می طلبم. صرفا نگاهی بود از سوی یک علاقه مند به تئاتر. در هر صورت، اجرایی که باعث می شود آدم به وجد بیاید و در موردش حرف بزند و چند سطری هم بنویسد، نمایشی است ارزشمند و محترم. بار دیگر از زحمات استاد سیما تیرانداز و کلیه ی دست اندرکاران این نمایش قدردانی می کنم و برای کل گروه آرزوی بهترینها را دارم. پاینده باشید.
سلام من امروز به خاطر شیما جان رفتم ناگه آن رو دیدم
، بی نظیییر بود همه چیز ، به به ، لذت بردیم
بازیگرا به خصوص شیما جعفر زاده ی عزیز فوق العاده بودن ، همه چیز عالی بود ، ریتم فوق العاده ای داشت… خسته نباشید🤍🌱
سارا غنی این را خواند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
عالی ترین تاتر کودکی که دیدم .نمایشنامه قوی ، بازی ها عالی، هزینه دکور شده بود......احسنت بر این گروه حرفه ایی
تاریخ ۱۵ دی ماه ردیف اول رزرو دارم و نمی‌تونم برم اگر کسی مایل هست به من پیام بده بلیت رو بگیره ازم
۰۹۱۹۵۷۸۹۹۲۹
دکتر تئو: تا امروز هر کاری گفتید کردم، به هر سازی زدید رقصیدم...
اما از من نخواین هار بشم... من به انتخاب خودم بیمار نمیشم...
حمیدرضا طالبی این را خواند
Shabnam Asheri و محمد امین نبی اللهی این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
اجرای فوق العاده زیبا.بازیگران درخشان،میزانسن عالی.موزیک بجا،نور و صدا و عوامل همه و همه مثل یه سمفونی کامل بود و هنر کارگردانی با انرژی و ریتم عالی باعث میشه که مخاطب خودش رو عضوی از اجرا بدونه و برای حداقل زمانی از هیاهوی بیرون دور باشه ولذت ببره...
پیروز و پر انژی باشین
حمیدرضا طالبی و شاهین زوار این را خواندند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
عالی بود
خیلی دوست داشتم
استاد مژگان غلامی و استاد فرهاد تفرشی هردو واقعا عالی بودن
فن بیان و صدای خوبِ بازیگران
باور پذیر بودن بازیها
موزیک و نور و طراحی صحنه و... از نکات مثبت این نمایش بود
پیشنهاد میشه
حمیدرضا طالبی این را خواند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سلام و خسته نباشید به تمام عوامل این نمایش. من واقعاااا از این اجرا لذت بردم. از بازی٫ طراحی صحنه ،متن، نورپردازی. همه چیز برام لذت بخش بود و کلا متوجه گذر زمان نشدم. بنظرم حتما این چنین کاری باید تمدید بشه بدون شک.بازم خسته نباشید به همگی
حمیدرضا طالبی این را خواند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
بدون اغراق بگم تا به الان بدترین تاتری بود که رفتم
اجراهای بسیار ضعیف
کارگردانی ضعیف
دیالوگ های ضعیف
بازیگران بی استعداد که حتی قادر به گفتن دیالوگ نبودن
حمیدرضا طالبی این را خواند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
امشب به لطف یک دوست عزیز اجرای شیرین سرحال انرژیک
در همسایگی تزارها
و به تماشا نشستیم
متن دکور کارگردانی عالی
بانو نسرین نصرتی اینقدر مسلط با صلابت زیبا ظاهر شدن که لحظه ای حاضر نبودم چشم بردارم از این اجرای ناب
اعتراف کنم باورم نمیشد علی اوجی عزیز تا این حد شیرین و پر قدرت در تئاتر ظاهر بشن !
وحید آقاپور عزیز هم که مثل همیشه درخشان و عمیق ظاهر شد
یک اجرای جذاب متن بسیار فکر شده بازیها منسجم و هماهنگ طنز و درام در کنار هم بسیار جذاب و خوش ریتم بدور از شعار
هوشمندانه و دقیق
و تأکیدم ... دیدن ادامه ›› بر بازی درخشان و بسیار چشم نواز نسرین نصرتی نازنین و علی اوجی ست که فوق العاده بودن روی صحنه با اینکه شب دوم اجرا بود انگار هفته ها از این اجرا میگذشت
تبریک به نویسنده ی این اثر زیبا کارگردانی عالی و هنرمندان درجه یک این اثر که ارزش چند بار دیدن رو دارد خسته نباشین همگی مرسی واقعا کیف کردیم
سیاوش عرفان و حمیدرضا طالبی این را خواندند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
تئاتر روانکاو آدمو میبره به تجربیاتش
و میبینه که چطور ترومای بین نسلی داره منتقل میشه
و چطور با مهارت روانکاو و شجاعت و خودافشایی شخصیت پژمان آیت تروما قطع میشه
و با آگاهی و پذیرش درمان‌واقعی اتفاق می افته
حمیدرضا طالبی این را خواند
یاسر دشتی این را دوست دارد
بی نهایت سپاس خانم غریبی
۵ ساعت پیش
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
رحمان، دیالکتیک خود را در قالب زندگی آرمان افراسیابی و همسرش سارا نبوی روایت می‌کند. طراحی دکور و فضای سالن به گونه‌ای است که تماشاگر را درست در میانه زندگی این دو قرار می‌دهد؛ گویی مخاطبان سال‌ها شاهد زیست مشترک آن‌ها بوده‌اند. چیدمان صحنه و نزدیکی بازیگران به تماشاگر، حسی از مشارکت و هم‌زمان دخالت در حریم خصوصی این زوج را ایجاد می‌کند.

این زوج به فضیلت‌هایی چون تعالی انسان، حقوق زنان و کمک به هم‌نوع باور دارند و این ارزش‌ها را در گفتار خود تبلیغ می‌کنند، اما در عمل آن‌ها را زندگی نمی‌کنند. این وضعیت یادآور مفهومی است که ژان‌پل سارتر از آن با عنوان «بدایمانی» یاد می‌کند.

بدایمانی یعنی گریختن از آزادی و مسئولیت خویش، از راه وانمود کردن به این‌که «چاره‌ای ندارم» یا «چیزی جز این نیستم». به نظر می‌رسد شخصیت آرمان افراسیابی با ارجاع به همین مفهوم سارتر، به خوبی ساخته و پرداخته شده است. رحمان در ایفای این نقش نیز باورپذیر ظاهر می‌شود و توانسته تناقض درونی این شخصیت را به شکلی ملموس به تماشاگر ... دیدن ادامه ›› منتقل کند.

دیالکتیک رحمان، بیش از هر چیز، درباره زن و احساسات زنانه است. در این دیالکتیک، زنِ ایده‌آل نه یک فمینیست قدرتمند و شعارزده است و نه زنی مظلوم و منفعل. بلکه زنی است با همه تناقض‌هایش؛ گاهی دوست دارد در چارچوب کلیشه‌ها ازدواج کند و گاهی نمی‌خواهد در هیچ چارچوبی با هیچ مردی وارد رابطه شود. زنی که می‌کوشد هم از طیف زنان روشن‌فکری که صرفاً بازگوی سخنان سیمون دوبوارند فاصله بگیرد و هم از زنانی که در سنت، صرفاً در موقعیت قربانی تعریف شده‌اند. او زنی است که با سکوتش سخن می‌گوید و فریادش را می‌توان در جذبهٔ نگاهش خواند.

با وجود آن‌که در این دیالکتیک تصویری زیبا و ظریف از زن و احساسات او ساخته می‌شود، به نظر می‌رسد یکی از پایه‌های این دیالکتیک دچار نقص است. در پایان نمایش، این پرسش برای من باقی می‌ماند که «آیا می‌توان رابطه‌ای ساخت که عمیقاً متعهدانه باشد و در عین حال آزادی کامل زن و مرد را به رسمیت بشناسد؟» در روایت نمایش، سارا نبوی آزادی خود را در چارچوب ازدواج با آرمان افراسیابی از دست داده و فردیتش به تدریج فرسوده شده است. این پرسش مطرح می‌شود که «آیا او حق ندارد رابطه‌اش را بر اساس انتخاب آزادانه و نه بر مبنای قراردادهای اجتماعی تعریف کند؟»

اگر دیالکتیک رحمان داعیه پرداختن به مسئله زن را دارد، انتظار می‌رود به این پرسش‌ها پاسخی روشن یا دست‌کم افقی برای تأمل ارائه دهد؛ چیزی که من پس از دو بار تماشای این نمایش، نتوانستم آن را در ساختار دیالکتیکی اثر بیابم.

طراحی دکور، چیدمان صندلی‌ها و مخاطب قرار دادن تماشاگران توسط آرمان، به‌گونه‌ای است که مخاطب احساس می‌کند دقیقاً در مرکز زندگی آرمان و سارا قرار گرفته است. این ایده در ذات خود جذاب و قابل تأمل است. با این حال، در هر دو بار تماشای نمایش، زمانی که آرمان از من پرسید آیا در رابطه‌اش با سارا نشانی از بی‌مهری می‌بینم یا نه، یک بار پاسخ منفی دادم و بار دیگر پاسخ مثبت. اما در هر دو اجرا، آرمان دیالوگ از پیش تعیین شده خود را گفت و واکنش او تفاوتی نداشت. این تجربه این حس را ایجاد می‌کند که مشارکت تماشاگر بیش از آن‌که واقعی باشد، جنبه‌ای نمایشی و صوری دارد و پاسخ مخاطب تأثیری در روند اجرا نمی‌گذارد.

در پایان، از رحمان خوب‌زاده، مبینا کشاورز و صدف خاقان بابت این اجرای زیبا تشکر می‌کنم. با وجود نقدهایی که به این اثر دارم، کلیت آن را نمایشی شایسته، زیبا، تأثیرگذار و فاخر می‌دانم و تلاش گروه اجرایی را ارج می‌نهم. بی‌دلیل نیست این نمایش دور چهارم اجرای خود را سپری می‌کند.
حمیدرضا طالبی این را خواند
گروه تئاتر و فیلم انسان این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نمایش زیبا و پرمعنایی بود
بازی تک تکشون عالی بود
نمایشنامه زیبا و مفهومی بود
واقعا لذت بردم
خداقوت به همه عزیزان
حمیدرضا طالبی این را خواند
یاسر دشتی این را دوست دارد
سپاسگزارم
۵ ساعت پیش
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
Amir Aliyari (u.6kg6rc)
درباره نمایش سلول i
برای چهارمین بار بود سلول رو میدیدم ، و هردفعه بهتر از قبل و دیدنی تر
دمتون گرم که با این کیفیت تئاتر میبرید روصحنه تا تماشاگر لذت ببره
و برای هزینه و وقتی که میزاره ارزش قائل هستید
درخشان👏
حمیدرضا طالبی و شاهین زوار این را خواندند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سلام
کسی از دوستان می‌دونه که این نمایش تا کِی اجرا می‌ره ؟ متاسفانه توی سایت فیدیبو نوشته آذر و دی ولی ذکر نشده تا چندم دی ماه. تا ۱۸ و ۱۹ دی اجرا دارند ؟
حمیدرضا طالبی این را خواند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
Behzad M (u.r7gvo8)
درباره نمایش سلول i
نمایش خوب حال آدمو خوب میکنه ، سلول عالی بود خیلی ممنون که تو این شرایط سخت حالمونو خوب کردید، خسته نباشید
خییییییلیییییی خوبید کلی خندیدیم