*پیام حاوی اسپویل هست*
سلام
خسته نباشید به دوستان این اجرا
امشب به تماشای بونکر نشستم.
در ابتدا بگم که فکر نمیکنم در جایگاهی باشم که کار
... دیدن ادامه ››
جلال تهرانی رو بتونم درست و صحیح تحلیل کنم. لطفاً اظهار نظرم رو بر من ببخشند و حمل بر بی ادبی نگذارند.
اول بگم که حدسم صحیح بود. این نمایش از اون دست نمایش ها بود که اگر کسی باهاش ارتباط برقرار میکرد خیلی زیاد خوشش میومد و بالعکس.
طراحی صحنه رو دوست داشتم و از نظرم با توجه به نام نمایش و اشاره ها خلاقانه بود.
متن اجرا به نظرم یک نوشتهی ادبی بود و در صورت نثر هم باید بارها خونده بشه تا خیلی جملات رو متوجه شد. به عنوان یک نمایشنامه به هیچ عنوان اون کشش رو در تماشاگر برای دنبال کردن تا انتهای ۹۰ دقیقه ایجاد نمیکنه. تماشاگر حتی تا انتها اتفاقات، کاراکترها و داستان براش گنگ میمونه و داره فقط از این دو نفر یک سری جملات مفهومی میشنوه! دقت کنید که در اجرایی با این سرعت بالا از ضرب آهنگ دیالوگها و کلمات تماشاگر اونقدر وقت تحلیل رو نداره و حتی اگر بگیم بعد از نمایش دوباره مرور میکنه و تحلیل میکنه انقدر حجم بالاست که قطعاً ۹۰ درصد موارد فراموش میشه.
من نمیدونم با دلیل یا بی دلیل حمیدرضا آزرنگ عزیز(که بسیار میپسندمشون قلباً) بسیار نمایشنامه خوانی طور اجرا کردن. یعنی بدون بالا و پایین شدن تُن صدا، بدون اکت زیاد حتی موقعی که چاقو خورده اصلاً شما بعدش متوجه این موضوع در بازی نمیشی.
همین موضوع در این تایم طولانی نمایش رو برای تماشاگر خسته کننده و ملال آور میکنه.
از نظر شخصی خودم با احترام، سارا رسول زاده عزیز رو نمیتونم به عنوان یک بازیگر تئاتر بپذیرم و اجراش از نظر من تئاتری نبود، اما اما اما به جز تصنعی بودن بخش لکنت زبانش، بازیش رو در این نمایش(مخصوصاً در نیمه دوم نمایش) به نسبت بازیگر رو به رو بیشتر پسندیدم و به نظرم اجرای با احساسی داشتند.
البته که هر دو بازیگر در ادای پینگ پنگی و با ضرب آهنگ بالای دیالوگ ها بسیار مسلط حرفهای ظاهر شدند که قابل چشم پوشی نیست.
در انتها باز میگم نمایش از اون دست نمایش هایی هست که صفر و صد هست برای مخاطب و شاید دوستان و اساتید دیگر نظراتی صد در صد بر عکس من داشته باشن.
و البته بهترین یادگار از این نمایش برای من دیدار دکتر ناظرزاده کرمانی عزیز از نزدیک بود. برای ایشون آرزوی طول عمر و سلامت دارم.
با احترام و آرزوی موفقیت