داستانی از انتها به ابتدا
متن رو دوست داشتم.. و متن برای من مهمترین فاکتور هست...نگریستن به خود از بیرون، خودی که دچار فروپاشی روانی شده، خودی که رواناش از هم گسیخته برای من جالب و جذاب بود. شیوه روایت غیرخطی خیلی به جا و هنرمندانه بود. در طول نمایش همش فکر میکردم چه عاملی میتونه این فروپاشی روانی رو توجیه کنه؟ عاملی لازم بود که شدت و حدت و قدرت لازم رو داشته باشه و در انتها عامل مورد نظر به نظرم این کیفیت لازم رو داشت.
سوالاتی در ذهنم شکل گرفته:
کمی اسپویل:
چرا در ابتدای نمایش ذکر کردند سال ۱۳۴۰؟؟ آیا شخصیت اصلی به شخصیت واقعی اون دوران اشاره داشت ( با توجه به ترانه ها
... دیدن ادامه ››
و شعرهای مختلفی که از فرهاد مهراد خوانده و اجرا شد مثل جغد بارون خورده و چندتا دیگه) ؟؟ که فکر نکنم چون مواردی بود که با زندگی ایشون جور نبود.. پس لزوم عنوان سال ۱۳۴۰ چی بود؟؟ آیا پدر معتاد و مادر روسپی فقط در اون اون دوران وجود داشته که بحمدلله الان اصلا و ابدا همچین چیزی نداریم... استغفرالله...
موارد اشاره به زندان و مقالات سیاسی چی بود موضوعش؟ متوجه نشدم من که در خط داستانی چه کارکردی داشته؟؟
تایم نمایش هم کمی زیاد بود.
همگی خسته نباشید.❤️❤️❤️