در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال سپهر | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 11:03:17
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
قیمت به دلار روز حساب شده!
جناب ممت اگه شخصا میامد ایران و کارگردانی و دراماتورژی میکرد هم بلیت نباید انقدر می شد
۱ ساعت پیش
البته با تخفیف 96 درصدی روزهای اول :))
۳,۸۴۰,۰۰۰ تومان تخفیف وسوسه‌کننده نیست واقعاً؟ :)
۱ ساعت پیش
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
تخفیف روزهای اول یا وفاداری نمی‌ذارید؟
سپهر عزیز سلام، تخفیف وفاداری رو در نظر داریم. نیازه از سمت سایت تیوال تایید و اعمال بشه. که به زودی این اتفاق میفته.
۱۱ ساعت پیش
ریگولتو
سپهر عزیز سلام، تخفیف وفاداری رو در نظر داریم. نیازه از سمت سایت تیوال تایید و اعمال بشه. که به زودی این اتفاق میفته.
ممنون🙏

بهتر نبود این هماهنگی قبل از شروع بلیط‌فروشی انجام بشه تا دوستانی که زودتر بلیط خریدند هم شامل این تخفیف بشن
۹ ساعت پیش
سپهر
ممنون🙏 بهتر نبود این هماهنگی قبل از شروع بلیط‌فروشی انجام بشه تا دوستانی که زودتر بلیط خریدند هم شامل این تخفیف بشن
کاملا درست می‌فرمایید. واقعیت ما در جلسه هماهنگی با سالن تخفیف وفاداری رو صحبت کردیم اما درخواست اعمال تخفیف وفاداری به سایت تیوال با تاخیر انجام شد.
بابت اینکه این دو‌ روز این تخفیف دردسترس نبود عذرخواهیم
۱ ساعت پیش
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید



زندگی چیست؟ زنده بودن چیست؟ بجز از یک عذاب معمولی
یا کمی ترس بی اهمیت، یا کمی اضطراب معمولی

قصه ای نیست قصه گویی نیست، بودن ما و این هیاهوها
چند تا اشتباه چاپی بود، گوشه ی یک کتاب معمولی

زندگی در قلمرو رنج و، نقشه ی اشتباهی گنج و
صفحه ی رو سیاه شطرنج و، چند عالیجناب معمولی

هر ... دیدن ادامه ›› نفس یک سوال بی معنی، هر نفس یک جواب بی ربط است
خسته ات کرده خوب می دانم، این سوال و جواب معمولی

صبح از زیر در هجوم آورد، خواست هم بستر جنازه شود
دست رد می زنی به سینه ی او، روی این تختخواب معمولی

یک نفر صبح ها از آن بالا ، هر که را زنده مانده می شمرد
هیچ اهمیتی نداشته است، این حضور و غیاب معمولی

رفته بودی سراغ تقویمت، هفته ها توی گوش هم گفتند
(روز) هم یک شب است، یک شب تار، با کمی آفتاب معمولی

زندگی قرص خواب تلخی بود، پدر آن را شبی به خوردم داد
بی رمق دست و پا زدم یک عمر، زیر این چند خواب معمولی

زندگی می کنم که کار کنم، تو بگو غیر از این چکار کنم
دست و پا می زنم فرو بروم، توی این منجلاب معمولی

روسپی خانه ای ست در ذهنم،کلمه روسپی نافرمان
می زند از دهان من بیرون، لخت در یک حجاب معمولی

مسئله بودن و نبودن نیست، حرف ما نیست صحبت من نیست
همه از یک مسیل مسمومیم، با کمی انشعاب معمولی

آه ماهی سیاه کوچولو! ، برکه ی پیر بی نیاز از توست
می روی می روی و می افتی، گوشه ی یک سراب معمولی

گوسفندان لاغر نذری! ، ما همه آمدیم کشته شویم
اول و آخرش چه فرقی داشت، توی این انتخاب معمولی

فکر کردی نوازشت کرده؟ آه نه آزمایشت کرده
مثل یک موش آزمایشگاه، کنج این فاضلاب معمولی

عقل ای عقل سرخ گندیده، پیر زالوی معتکف در خون
آه مستت نمی کند دیگر، خوردن این شراب معمولی

عقربی هست توی ساعت من، حمله کرده به عمر کوتاهم
لحظه ها می دوند با وحشت، با همان اضطراب معمولی
□ □ □

صبح شد یک نفر از آن بالا، هر که را زنده مانده بود شمرد
نام من را سه چار مرتبه خواند، من حواسم نبود غیبت زد...


#سعید_حیدری_ساوجی
از کتاب:
#کافکا_خوانده_ایم_و_می_ترسیم
امشب برای بار سوم فیلم رو دیدم
دو بار قبل تو جشنواره بود و تو خستگی جشنواره به جزییات زیاد فیلم دقت نکرده بودم
از تغییر لباس تا تغییر رومیزی و ...

دیدن فیلم رو تو این اکران محدود از دستش ندید

حتی اگر فیلم رو هم نپسندید دیدن درخشش رضا بهبودی کافیه که فیلم رو توصیه کنم
سپهر
امشب برای بار سوم فیلم رو دیدم دو بار قبل تو جشنواره بود و تو خستگی جشنواره به جزییات زیاد فیلم دقت نکرده بودم از تغییر لباس تا تغییر رومیزی و ... دیدن فیلم رو تو این اکران محدود از دستش ...
والا ما درخشی ندیدین! از رضا بهبودی های معمولی هم معمولی تر بود بنده خدا!
امیرمسعود فدائی
والا ما درخشی ندیدین! از رضا بهبودی های معمولی هم معمولی تر بود بنده خدا!
👎👎👎👎👎👎👎
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
- مثل هر صبح - آبدارچی اداره
چهار لیوان پر می‌کند از چای
یکی را دوباره برمی‌گرداند به قوری
مرگ باید همین باشد
تا به غیابم عادت کنند
چند صبح
لیوانم پر وُ خالی خواهد شد؟


" #حسن_آذری "
arash این را خواند
هما م و مریم اسدی این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
اگر به قیدِ زندگی هزار بار مُرده‌ای
اگر به رغم پُختِگی، شراب ِ نیم خورده‌ای

اگر در ازدحام ِ شب فقط سکوت می‌کنی
از ارتفاع ِ خواب‌ها اگر سقوط می‌کنی

امان نمی‌دهی اگر به گریه‌های بی‌امان
اگر که فکر می‌کنی مزخرف است این جهان

اگر به مو رسیده‌ای‌... به پرتگاه ِ چَشم ِ خود
اگر هَراس داری از خرابه‌های خَشم ِ خود

اگر دو ... دیدن ادامه ›› کوه می‌رسد به هم، در اوج ِ بی‌کسی
ولی تو هرچه می‌دوی به هیچ‌جا نمی‌رسی!

مسببش تو نیستی
مسببش تو نیستی

تو بی‌طرف‌ترین ِ این زمین ِ بی‌برنده‌ای
تو بازخورد ِ گریه‌ای تو بازتاب ِ خنده‌ای

تو داغدار ِ یک شب از دل ِ هزار و یک شبی
تو نیش‌خورده‌‌ای فقط... به اقتضای عقربی

تو که پناه بُرده‌ای به ترس‌های در کُمُد
نبُرد هیچکس تو را به سرزمینِ اَمن ِ خود

تو که بدونِ لُقمه‌‌‌ بوده‌ای میانِ زنگ‌ها
و لُقمه‌ بود دستِ تو برای سیر کردن ِ
مُعلّم ِ شِلنگ‌ها

کُنون که مار گشته‌ای
در آستین ِ چیستی
مسببش تو نیستی
مسببش تو نیستی

#یاسر_قنبرلو

مهرناز خلیلی این را خواند
ابرشیر، شاهین ه و مریم اسدی این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید

أخرج لنا من قبّعتک بلاداً،
أخرج لنا أمهات لا یمرضن وأصدقاء لا یهاجرون،
أخرج لنا بیوتاً لا تعرف الحرب عناوینها،
لقد سئمنا الأرانب أیها الساحر...




از کلاهت برای ما سرزمینی بیرون بیاور
برای ما، مادرانی که بیمار نشوند بیرون بیاور
و دوستانی که مهاجرت نکنند...
خانه‌هایی را بیرون بیاور
که جنگ نشانی‌شان را نمی‌داند
ای شعبده‌باز، به ستوه آمده‌ایم از خرگوش‌ها...‌



#کاتیا_راسم
ترجمه: #سعید_هلیچی



‍ .
آبی دریا قدغن
شوق تماشا قدغن
عشق دو ماهی قدغن
با هم و تنها قدغن

برای عشق تازه
اجازه بی‌اجازه

پچ‌پچ و نجوا قدغن
رقص سایه‌ها قدغن
کشف بوسهٔ بی‌هوا
به وقت رؤیا قدغن

برای ... دیدن ادامه ›› خواب تازه
اجازه بی‌اجازه

در این غربت خانگی
بگو هرچی باید بگی
غزل بگو به سادگی
بگو زنده باد زندگی

برای شعر تازه
اجازه بی‌اجازه

از تو نوشتن قدغن
گلایه کردن قدغن
عطر خوش زن قدغن
تو قدغن، من قدغن

برای روز تازه
اجازه بی‌اجازه


#شهیار_قنبری
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
استفتاف


وارد پارک شدیم
تو به من پاشیدی
من به تو پاشیدم
و نمی دانستیم
آب پاشی جُرم است
وعبور از نُرم است
صاحب پارک رسید
و سراسیمه به سوی تو دوید
خم شد و اسلحه را دست تو دید
زیر لب گفت زکی
بعد غش غش ... دیدن ادامه ›› خندید
همه یک دفعه به هم خیره شدیم
این به آن چشمک زد
آن به این چشمک زد
"لشکر ما را باش"
طرف از ماست بپاش
من به او پاشیدم
تو به او پاشیدی
ناگهان از سه طرف ریخت پلیس
یک نفر گفت رییس...
من گرفتم جلوی خشم خودم را تو ولی
عصبانی شدی و داد زدی
تُف به گور پدرِ ... گفتم هیس
تُف نکن لامصّب
که اگر تُف بکنی
متهم خواهی شد
به براندازی خیس!
تو به وضعیت ما پی بردی
و تفُت را خوردی
گرچه جانکاه و توانفرسا بود
و برایم تُف سربالا بود
تلخ یا شیرین
خوب یا بد
هر چی
چند ماهی است که القِصه از آن قِصه گذشت
ولی آنچه که مرا تا امروز
سخت می آزارد
اینکه هر روز خدا
از خودم می پرسم
که چرا گفتم هیس
و ندادم به تو مهلت آن روز
دو سه تا تُف بکنی
تو اگر تُف نکنی
من اگر تُف نکنم
چه کسی تُف بکند؟!
تُف به هر چه تُف سر بالا تُف
و همینطور الکی
بیخود و بیجا
تُف



#رحیم_رسولی
اجرا رو که ندیدم ولی جونم بهت با این انتخاب شعر های نابت که حال آدمو سر جاش میاری ، پنج ستاره درخشان تقدیم بهت . بوس
میثم هنزکی
اجرا رو که ندیدم ولی جونم بهت با این انتخاب شعر های نابت که حال آدمو سر جاش میاری ، پنج ستاره درخشان تقدیم بهت . بوس
لطف داری میثم جان 🙏
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
ما اعتراف می‌کنیم که از ما 
بازیگرانِ بهتری هستند؛
بازیگرانی که صحنه‌شان خیابان است
و مخاطبشان جمعِ اجتماع

ما چطور روی این صحنه‌‌ی عاریه‌‌ی کوچک
با تفنگ‌های چوبی اندک
کشتاری بزرگ راه بیندازیم
که در آن خون از آبِ جاری روانتر است
و از خاکی که بر آن ریخته بی‌ارج‌تر؟

ما کارگران نمایشیم
نشسته در ردیف ... دیدن ادامه ›› اول تهمت؛
از تیره‌ی آن مرغ دانه‌بر
که در عروسی و عزاش هر دو سر می‌بُرند.

ما تصویر کوچک این دنیاییم
اگر حقیر، اگر شکسته
ما تصویر زمانه‌ی خود هستیم

ما اعتراف می‌کنیم که از ما
بازیگران بهتری هستند؛
با چشم‌بندی و شعبده
با اشک و آه و سوز
با مژده و فریب
با تفنگ‌های واقعی بسیار
آنان به نام شما
- به نام نامی مردم-
آراء شما را غربال می‌کنند؛

شما تحسینشان می‌کنید
و مرعوبشان هستید.
سنگ آسیای آنان
از خون شما می‌گردد
و نمایشنامه‌شان را بارها خوانده‌اید؛
با نام جعلی تاریخ!"


#خاطرات_هنرپیشه_نقش_دوم
#بهرام_بیضایی

دین ، اگر مرا زِ غم رها نمی‌کند ، چه می‌کند؟
بند اگر زِ پای بسته وا‌ نمی‌کند ، چه می‌کند؟!
اژدهای‌فقر ، برّه‌های اعتقاد را درید ،
دین ، اگر که دفعِ اژدها نمی‌کند ، چه می‌کند؟

#حسین_جنتی
عکاسی با فلش!
پشت هر گوشی که می بینم، اذانی مرده‌است
در میان سجده هر جایی زبانی مرده‌است

سفره را با خون دل هر روز تزیین می‌کنیم
در تنور خالی ما قرص نانی مرده‌است

چهره‌ها یخ بسته و وقتی برای خنده نیست
این زمین با این دراندشتی، جهانی مرده.است

ده به ده ... دیدن ادامه ›› شاخ خرافات از زمین بیرون زده
روی دست رعیت بیچاره خانی مرده‌است

از هجوم دشمنان، ترسی ندارد شانه ام
شهر در دید تفنگ پاسبانی مرده‌است

بوی خون تازه در این کوچه غوغا می‌کند
در خراب‌آباد هر خانه جوانی مرده‌است


بخشی از شعر
#مجتبی_حیدری
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید

پای چپ جهــــــان را، با اره‌ای بریدند
چپ پاچه‌های شلوار، سیگار پشت سیگار


#اندیشه_فولادوند
تلویزیون را روشن نکردم. به این نتیجه رسیده‌ام که وقتی حال آدم بد است این حرام زاده فقط حال آدم را بدتر می‌کند.
یک مشت چهره‌ی خالی از روح که پشت سر هم می‌آیند و می‌روند و تمامی هم ندارند.
احمق پشت احمق، احمق‌هایی که بعضاً مشهور هم هستند.


#چارلز_بوکفسکی
درود و عرض ادب جناب سپهر
با تشکر از حضور شما و نوع خاص بیان دیدگاهتون امیدوارم از دیدن نمایش"آدام.ر" لذت برده باشید🙏🪷
سپهر
تلویزیون را روشن نکردم. به این نتیجه رسیده‌ام که وقتی حال آدم بد است این حرام زاده فقط حال آدم را بدتر می‌کند. یک مشت چهره‌ی خالی از روح که پشت سر هم می‌آیند و می‌روند و تمامی هم ندارند. احمق ...
آخ که جانا سخن از زبان ما می گویی ..
#حاج_بوکوفسکی
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
گفتیم از چه دانش، سبقت ‌کنیم بر خلق؟
تعلیمِ «هیچ بودن» فرمود موبد ما


#بیدل_دهلوی
سپهر (sepehr_r)
درباره نمایش شیهیدن i
ما ترسیده بودیم
و پرنده‌ای را در پیراهن‌مان پنهان کرده بودیم
که هرچند می‌دانست
آسمان
با پرندگان شکاری‌اش زیباست
اما می‌خواست به آشیانه‌اش برگردد
و پرواز را تنها چون یک قاب نقاشی
به دیوار بیاویزد...



#محمد_عسکری_ساج
آقای فدایی، العفو، امروز صحبت از هیچ رسید به «شیهیدن». باید حدس می‌زدم این‌گونه شده و پستی جدید اضافه خواهد شد، ولی گریزی نبود🤦‍♀️
امیرمسعود فدائی
ارادت دارم خانوم🙏🏻🌹 ما عادت داریم😅😅 تقصیری متوجه شما نیست♥️♥️ منم توی گروه دیدم سپهر نوشته شیهیدن گفتم امروز روز شیهیدن ما است😂😂😂
🔥🔥🔥
امیرمسعود فدائی
ارادت دارم خانوم🙏🏻🌹 ما عادت داریم😅😅 تقصیری متوجه شما نیست♥️♥️ منم توی گروه دیدم سپهر نوشته شیهیدن گفتم امروز روز شیهیدن ما است😂😂😂
عرض ارادت متقابل. شما لطف دارید که تقصیرزدایی کردید🙏😉🙏
حالا تا اینجا که به یک پست قناعت ورزیده، تا ببینیم در ادامه چی در انتظاره!🤭
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
وقتی که شب
به خانه برمی‌گردی
و صدای کلید را در قفل می‌شنوی
بدان که تنهایی

وقتی کلید برق را می‌زنی
صدای تیک را می‌شنوی
بدان که تنهایی

وقتی در تخت خواب
از صدای قلب خودت نمی‌توانی بخوابی
بدان که تنهایی

وقتی که زمان
کتاب‌ها و کاغذها را در خانه می‌جود
و ... دیدن ادامه ›› تو صدایش را می‌شنوی
بدان که تنهایی

اگر صدایی از گذشته
تو را به روزهای قدیمی دعوت کند
بدان که تنهایی

و تو بی آنکه قدر تنهایی را بدانی
دوست داری
خودت را خلاص کنی
اگر این کار هم بکنی
باز تک و تنهایی


#عزیز_نسین
مترجم : #رسول_یونان
وقتی کسی را ندارید که صبح از خواب بیدارتان کند
وقتی کسی را ندارید که شب منتظرتان بماند
و وقتی که بتوانید هرکاری که دلتان خواست را انجام دهید
اسم این وضعیت را چه می‌نامید
آزادی؟ یا تنهایی؟

بوکوفسکی
تو اگر می دانستی
که چه زخمی دارد
خنجر از دست عزیزان خوردن
از منِ خسته نمی پرسیدی
- آه ای مرد چرا تنهایی ؟

« ایرج جنتی عطایی »
من به تنهاییِ این پیله قناعت دارم
هر چه کرم است که پروانه نباید بشود

" #مهدی_فرجی "
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
"ایستادگی" | اثر جواد تک‌جو 

https://t.me/karimzadehstudio/4016
با دورد اقا سپهر

نظرتون راجع به اجرا چی بود ؟
راستش بعد چندین ماه این یکی دو هفته دو سه تا اجرا دیدم احتمالا یه اجرای دیگه هم بتونم ببینم تا معلوم نیست کی...

انگلیسی و بونکر و مشتبی رو دیدم اگر اجرایی به نظرت قابل دیدن می‌رسه بگو لطفا ....
Ali
با دورد اقا سپهر نظرتون راجع به اجرا چی بود ؟ راستش بعد چندین ماه این یکی دو هفته دو سه تا اجرا دیدم احتمالا یه اجرای دیگه هم بتونم ببینم تا معلوم نیست کی... انگلیسی و بونکر و مشتبی رو ...
ارادت علی جان

الف غین میم کار خوبیه و ارزش دیدن داره
سپهر
ارادت علی جان الف غین میم کار خوبیه و ارزش دیدن داره
خیلی خیلی ممنون
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سپهر (sepehr_r)
درباره نمایش به زور i
یه خلاصه هم به زور می‌نوشتید 😉😁
حق انتخاب نداری … همه چی زوریه
همینه که هست 🤪
Ali Ferdosi
پروفایل قبلی بنده در تیوال غیرفعال شده است به علت فراموشی رمز عبور و مدت ها بود اجراهای تیوال را دنبال نمیکردم، لحظه خروج از من و چندنفری که همراهم بودند خواسته شد نظرمون را در تیوال ثبت کنیم، ...
ممنون که پاسخ دادید.. ایشالا در آینده میرم۰
فاطمه کاهانی
من هم تا به حال برای هیچ اجرایی کامنت نذاشتم اما برای اجرا میخوام نظر بدم، این از نظر شما ایرادی داره؟
نه چه ایرادی.. البته فکر کنم پاک کردید نظرتون رو..

فقط یکم برام عجیب هست که افرادی که تازه عضو میشن و هیچ نظری تو صفحه اشون نیست، دیگران رو دعوت یا ترغیب یا گاها ارشاد یا هدایت😉 میکنن برای دیدن یه نمایشی.. فقط برام‌ عجیب هست و لاغیر.. و اینکار گاها به ضرر تیم تموم‌میشه.. تیمی که به هر حال زحمت های زیادی کشیده..
البته آقای فردوسی یه دلیل موجه و قابل قبول آوردن به نظرم..
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سپهر (sepehr_r)
درباره نمایش اکتینگ i


این چنین می گذرد روزُ روزگارِ من !
من روز را دوست دارم
ولی از روزگار می ترسم !

#حسین_پناهی
از کتاب سال‌هاست که مرده ام
کوتاه بودی
که هزار سوزن و سنجاق بر تنت فرو می رفت
وقتی که مجبور بودند محکم تر قنداقت کنند


کوتاه بودی
که دستت از آستین بیرون نمی زد
وقتی لباس های سال پیش برادرت را بر تنت می کردند


کوتاه بودی
که کسی برای هم بازی اش انتخابت نمی کرد
وقتی کنار رفیقانت ایستاده بودی


کوتاه ... دیدن ادامه ›› بودی
که هر چقدر در میز آخر انگشتت را بالا می گرفتی
معلم باز هم غیبتت را رد می کرد


کوتاه بودی
که هرچقدر دستت را بلند می کردی
نتوانستی غذا را از دست امدادگران بگیری
وقتی که زلزله آمده بود


کوتاه بودی
که نتوانستی گام هایت را بلندتر برداری
وقتی که آن روزها سگ ها در خیابان دنبالت می کردند


کوتاه بودی
که نتوانستی از دیوار زندان بالا بروی
وقتی که نگهبان ها از پشت به سمتت می دویدند


کوتاه بودی
که نتوانستی بایستی تا نفس بگیری
وقتی سرت را زیر آب می کردند


کوتاه بودی
که پایت به زمین نمی رسید
وقتی طناب دار بر گردنت تنگ تر می شد


مشکل از تو بود؛ تو کوتاه بودی
وگرنه این سرزمین عادلانه ترین جای جهان بود




#بابک_زمانی
کتاب اجسام
انتشارات فصل پنجم
دم‌تون گرم بابت شجاعت، جسارت و خلاقیت‌تون
کیف کردم


و یه تشکر ویژه از فرزاد جعفریان که اگر نگفته بود اجرا رو از دست می‌دادم


سپهر
فقط دیروز بود و دو اجرا تمام اجراهای رپرتوار عروسکی دو اجراست ولی هر دو اجرا تو یک روزه لینک اجراها رو می‌فرستم
زبان تمشک‌های وحشی
سه‌شنبه ۲۹ آبان
۱۶ و ۲۲
۴۵ دقیقه

https://www.tiwall.com/p/zabanetameshk.ha4
اسرام
سه‌شنبه ۲۹ آبان
۱۷۳۰ و ۲۰۳۰
۲۰ دقیقه

https://www.tiwall.com/p/osram

خارش
چهارشنبه ... دیدن ادامه ›› ۳۰ آبان
۱۶ و ۲۲
۱۶ دقیقه

https://www.tiwall.com/p/kharesh2


زرد و صورتی
چهارشنبه ۳۰ آبان
سانس ۱۷۳۰ و ۲۰۳۰
۲۰ دقیقه

https://www.tiwall.com/p/zardsourati


تکه تیکه
پنج‌شنبه ۱ آذر
سانس ۱۵ و ۱۶
۲۵ دقیقه

https://www.tiwall.com/p/teke.tike


شکستی شکستم شکست
پنج‌شنبه ۱ آذر
۱۷۳۰ و ۱۹
۵۰ دقیقه

https://www.tiwall.com/p/shekast3
سپهر
فقط دیروز بود و دو اجرا تمام اجراهای رپرتوار عروسکی دو اجراست ولی هر دو اجرا تو یک روزه لینک اجراها رو می‌فرستم
ممنون
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سپهر (sepehr_r)
درباره نمایش بونکر i
کلمه
زنی افسونگر است
دهان
مردی خائن
گوش ها دروغی روشنند
چشم ها سوظنی تاریک
دست ما نیست
روی حرفمان نمی مانیم
ما بر زمینی ایستاده ایم
که هر روز خودش را دور می زند


" #مرجان_مهدوی "
چرا بعضی‌ها
فرقِ میان کاه و کلمه را نمی‌فهمند
بعضی‌ها
با دهان‌شان حرف می‌زنند
با دهان‌شان می‌بینند
با دهان‌شان می‌شنوند
با دهان‌شان می‌بلعند
و با دهان‌شان بالا می‌آورند:
وِر ... وِر ... وِر ...!
حراف و آسوده می‌آیند
حراف و بی‌خیال زندگی می‌کنند
حراف و باحوصله می‌میرند


" #سیدعلی_صالحی "
صبا صالحیان
همیشه با کامنت‌های سپهر ناخودآگاه یادِ دکتر قمشه‌ای میفتم 😎😄😅😉😉😉
شوخیش هم قشنگ نیست 😁😉
سپهر
شوخیش هم قشنگ نیست 😁😉
به اندازه‌ی کافی چشمک گذاشتم دیگه 😅😉😉😉😉😉
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
.
بعد از پیمبران اولوالعزم و عصرشان
ختم نبوّت است به دوران مردها
.
عصر پیمبران زن آغاز گشته است
با وَحی‌های دیگر و دیگر نبردها
.
.
#محمدرضا_شفیعی_کدکنی
از کتاب نامه‌ای به آسمان
دفتر زیر این برگ‌های پوسیده
پاهایم در خون فرو رفته
چاقو را از قلبت بیرون می‌کشم
به زمین می‌افتی

تمام زنان جهان آزاد می‌شوند

#معصومه_موسوی
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید