«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
خیلی بده شبی دو تا تئاتر ببینی اما مجموع امتیاز اون دو تا اجرا روی هم ۵ نشه🤦🏻♂️🤦🏻♂️🤦🏻♂️
از اول امسال ۱۰ اجرا دیدم که مجموع امتیاز همهشون با هم شده ۱۴ ...
اوضاع عمیقاً خرابه...
اکثریت قریب به اتفاقشون هم با این همه هنرمندی!! کوچکترین نظر منفی رو برنمیتابند...
والا خیلی دلم میخواد دشمن خدا رو برم پویا، ولی یه ترسی دارم از دیدن بازاجرا... میترسم به هر دلیلی اون شاهکاری که دیدم تو ذهنم خراب بشه...
امشب ریورساید رو دیدم🤦🏻♂️🤦🏻♂️🤦🏻♂️ و اشتباه کردم...
سلام وقت بخیر.. من هفته پیش مجدد دیدم و خیالتون راحت همچنان خوبه و حتی تسلط شون از اجرا قبل بیشتر هم شده.. ماهم رفتیم تا چندتئاتر بدی که دیدیم رو بشوره ببره😊
سلام و ارادت
از اون روزی که وعده دادین گزینهٔ بلاک در دست اقدام و احداث هستش یه سؤالی ذهن من رو به خودش مشغول کرده و اون اینه که: به فرض بنده کاربر فلانی رو بلاک کردم! خب طبعاً پستهای اون بزرگوار رو نخواهم دید که خیلی هم عالی، دمتون هم گرم. ولی اگر پای یک پست دیگری کامنتی بگذاره و بحثی در بگیره چه اتفاقی میفته؟! یک حالت گفتگو با ارواح پیش نمیاد؟!
حضرتعباسی به چه چیزایی ما فکر میکنیم😅😅😅
#اسیرتم_تیوال 😊😊
اگر گزینه دنبال کردن افراد کاربردی بشه مثل شبکه های اجتماعی دیگه، که یه قسمتی فقط نوشته های کسانی که دنبال کردیم رو ببینیم و یه قسمت دیگه نوشته افراد دیگه، خیلی عالی میشه.
حتی اون قسمت جدا ...
گزینه دنبال کردن رو در حد همین ک اگر اون توو کار جدیدی حضور داشت بما اطلاع بده هم. ما رازی هستیم
یکی دو روزی هست دارم به این فکر میکنم خیلی خوبه گزینهٔ بلاک وجود داشته باشه ولی احتمالاً ازش استفاده نکنم!
جالبه این آدمیزاد! وقتی یه چیزی در دسترسش نیست نسبت بهش حریصه، اما الآن که خیلی بهش نزدیک شدیم همچین رغبتی برای استفاده ازش ندارم... 😊😊
دیشب یکی از عجیبترین و جالبترین و شیرینترین ماجراهای زندگی برام اتفاق افتاد! توی خواب یک تئاتر کامل دیدم! نمایشی که تا حالا ندیده بودم! قبلاً هم برام اتفاق افتاده بود که یه نمایش تو خواب ببینم ولی نه به این وضوح و کمال! یه نمایش تجربی صامت بود! یه جایی مثل کارگاه دکور کنار سالن حافظ بود. یه آسایشگاه روانی بود با ده دوازده تا تخت و چند تا بیمار... اینا داستان زندگی و رنجهاشون رو بدون دیالوگ اجرا میکردن! آخرای نمایش حتی جملهای که میخواستم توی تیوال بنویسم رو هم هی با خودم مرور میکردم!! «یک کار فوقالعاده و خوب و مریض از یک کارگردان فوقالعاده و خوب و مریض!» توی خواب فکر میکردم کارگردانش مساوات باشه😊😊 در کل تجربهٔ خیلی دلچسبی بود! از خواب بیدار شده بودم واقعاً احساس میکردم یک نمایش عالی دیدم و از سالن اومدم بیرون! حالم همونجوری بود، سرشار از لذت و شعف...
انقدر فرهیخته اید که تو خوابتون هم تئاتر میبینید.
درود بهتون
بیخیال داداش، فرهیخته کیه؟! 😅😅🤦🏻♂️🤦🏻♂️
دو دفعه این اتفاق افتاده، اونم به خاطر این بوده که من چون هرشب تو سالن تئاترم اگه چند شب تئاتر نرم خیلی به تئاتر ندیدن فکر میکنم و غصه میخورم...
دفعهٔ قبلی سر اعتراضات بود که یه مدت مدیدی تئاتر ندیده بودم...
من واقعاً معتادم به تئاتر...
بچهها من تیر خوردم، شما ادامه بدید😊😊
۸۰ دقیقه رو صندلیهای هامون؟! پروردگارا کمک😊😊
واقعاً کاش یا زمانش کمتر بود یا صندلیهای سالنش بهتر، ولی از کار میثم عبدی نمیشه گذشت😍😍
این نظر و مواجههٔ شخصی من با این اثر نمایشی است و احتمال اینکه شما نظر دیگری داشته باشید وجود دارد.
اول اینکه من بعد از مدتها یه سر اومدم تئاتر شهر و اون موجود آزارگر و مشمئزکننده رو لااقل تو قشقایی ندیدم خدا رو شکر، بنابراین پشیمون نیستم.
اما در مورد خود کار، حقیقتش من تو شرایطی مثل این که سیل تعریفها و تمجیدها روانه تلاش میکنم سطح توقعم رو کنترل کنم! راستش من توقع یه اجرای خوب داشتم، همین، حتی نه شاهکار. ولی همین توقع هم برآورده نشد! کار برای من فوقالعاده معمولی بود! یکی دو صحنهٔ قابل قبول و دیگر هیچ.
پیشاپیش از اینکه نظرم با نظر اکثر دوستان همراه نیست عذرخواهی میکنم.
سلام و عرض ادب
چقدر تفاوت نظر داریم متعجب شدم ...جالب شد برام ..
سلام و ارادت
به نظرم اشکال از کنترل سطح توقع باشه خانم سپهریان عزیز، من تلاشم رو کردم ولی گویا موفق نبودم! چون در طول اجرا همش از خودم میپرسیدم از چی چی این نمایش ملت خوششون اومده؟! به هر حال وقتی از یه کاری انقدر تعریف میشه توقع آدم ناخودآگاه بالا میره...
سلام و ارادت
به نظرم اشکال از کنترل سطح توقع باشه خانم سپهریان عزیز، من تلاشم رو کردم ولی گویا موفق نبودم! چون در طول اجرا همش از خودم میپرسیدم از چی چی این نمایش ملت خوششون اومده؟! به هر حال ...
واقعاً از صمیم قلبم کیف میکنم و خوشحال میشم میبینم نمایشی که برای من بد، مزخرف، فاجعه، افتضاح یا مبتذل و سخیف بوده به مذاق عدهای از تماشاگران خوش اومده و از دیدنش لذت بردند. فقط امیدوارم صادقانه باشه این نظرات.
یعنی خوشحالی سلیقهی مردم به مواد و مقولههای مبتذل گرایش پیدا کرده؟ مثلا الان بگم یه مدرسه بغل خونهی ماست که آهنگ تتلو میذاره و بچهها باهاش میخونن و ازش لذت میبرن خوشحال میشی؟
یعنی خوشحالی سلیقهی مردم به مواد و مقولههای مبتذل گرایش پیدا کرده؟ مثلا الان بگم یه مدرسه بغل خونهی ماست که آهنگ تتلو میذاره و بچهها باهاش میخونن و ازش لذت میبرن خوشحال میشی؟
ببین عزیزم، واقعیت اینه که مبتذلترین چیزی که من تو اجراهای رسمی دیدم هم از صد تا فیلتر رد شده تا شده این! پس خیلی نگرانش نیستم! بعد هم واقعیت اینه که سلیقهٔ عموم مردم به ابتذال گرایش داره، کاریش هم نمیشه کرد! البته دم اون هنرمندی که تن به ابتذال نمیده گرم.
نکتهٔ دیگر اینکه من همیشه با دیدهٔ شک و تردید به اکثر نظرات تیوال نگاه میکنم! باورم نمیشه مثلاً کسی واقعاً از فلان نمایش خوشش اومده باشده، بدون اینکه ربط و نسبتی با گروه داشته باشه. مخصوصاً که پروفایل یکروزه و یکبارمصرف باشه! برای همین اون صدق گفتار رو آرزو کردم!
امیر جان درود،
من با واژه ب واژه ی پستت موافقم، جز کلمه ی مبتذل.
از نظر معنی این کلمه مترادف سخیف، بی ارزش، ناپسند و.. هست. اما آیا تصویر ذهنی ما از کلمه ی مبتذل همین تعاریف بالاست!؟
من و تو در دورانی بزرگ شدیم ک ب فیلم پورن میگفتن مبتذل!.
وقتی اسم مبتذل میاد، ناخودآگاه ذهنی من برداشت بی ارزش و سخیف رو نمیکنه.
حتا میشه گفت تعریف کلمه ی مبتذل ب مرور زمان تغییر کرده ... دیدن ادامه ›› و امروز برداشت ذهنی افراد معانی درج شده در فرهنگ دهخدا نیست.
خیلی اوقات کلمه ی مبتذل رو کنار کلمه ی مستهجن شنیدیم(مبتذل و مستهجن)؛ مستهجن در تعریف و مترادف میشه ' بد، ناپسند، زشت، مبتذل!'
اما ایا برداشت ما از این کلمه همین تعاریفه!؟
امیر جان درود،
من با واژه ب واژه ی پستت موافقم، جز کلمه ی مبتذل.
از نظر معنی این کلمه مترادف سخیف، بی ارزش، ناپسند و.. هست. اما آیا تصویر ذهنی ما از کلمه ی مبتذل همین تعاریف بالاست!؟
من و ...
راستش رو بخوای من به برداشت بقیه کاری ندارم!
بین مبتذل و مستهجن هم فرق قائلم!
مبتذل از نظر من همین معنای سخیف و بیارزش و بیمایه و سطح پائین میده!
ببین عزیزم، واقعیت اینه که مبتذلترین چیزی که من تو اجراهای رسمی دیدم هم از صد تا فیلتر رد شده تا شده این! پس خیلی نگرانش نیستم! بعد هم واقعیت اینه که سلیقهٔ عموم مردم به ابتذال گرایش داره، کاریش ...
راستش رو بخوای من به برداشت بقیه کاری ندارم!
بین مبتذل و مستهجن هم فرق قائلم!
مبتذل از نظر من همین معنای سخیف و بیارزش و بیمایه و سطح پائین میده!
بعد انقلاب کارکرد واژه ی مبتذل ب مقدار زیادی عوض شد.
من اونقدری میشناسمت ک کامل متوجه منظورت شدم عزیز؛
اما خاننده ی پست ها و نظرات ما فقط خودمون و کسانی ک میشناسنمون نیستن.
سلام آقای فدائی
نظرتون رو درباره بازی ها میشه بگید
و اینکه دادزدن ها شمارو هم اذیت کرد یا نه
سلام و ارادت
حقیقتش من داد زدن آزاردهندهای ندیدم! شاید یکی دو جا میشد کمی آرومتر برگزار بشه ولی اونجور که اذیت بشم نبود. بازیها همگی از متوسط بالاتر بودن به نظر من. چند تا بازی خوب هم داشت.
به عنوان یک کار دانشجویی واقعاً اجرای خوب و خلّاقی بود. من از دیدنش بسیار لذت بردم.
اما اگر اونطور که کارگردان محترم فرمودند نمایش بخواد تو سالنهای حرفهای اجرا بره اونوقت احتمال زیاد ریتم و بازیها مورد انتقادات جدی قرار میگیره. بازیها کم و بیش از متوسط هم بالاتره انصافاً، امّا تا خوب و خیلی خوب جای کار اساسی داره. امیدوار با تلاش و پشتکار و تمرین تو اجرای عموم بدرخشید🌹🌹♥️♥️
من خلاقیتهای اجرایی و فرم این نمایش رو خیلی دوست داشتم، حتی با محتوا و حرفی که میخواست بزنه هم خیلی همراه شدم و ارتباط برقرار کردم!
اما نمیدونم مثل نمک غذا که یه مقدار کم و زیاد میشه ذائقه آدم اون غذا رو نمیپذیره، مشکل این اجرا چی بود که من ۱۰۰% ازش لذت نبردم!
در هر صورت خسته نباشید عرض میکنم خدمت گروه محترم اجرایی این نمایش و براشون آرزوی موفقیتهای بیشتر دارم🙏🏻🙏🏻🌹🌹
خوب شد خواهش کردیم زمان بلیتفروشی رو اعلام کنن!!
یه دونه صندلی ردیف یک باکس وسط اون انتها میفروشن که اونم پر شد!
بنابراین عطای دیدن این نمایش رو به لقاش بخشیدم...
کامو در گوش نوزادی مُرده ای به آرامی گفت: " چیزی از دست ندادی"
من نیز با اینکه نمایش را ندیدم اما چون اسم دادگر را دیدم به تو با صدای بلند می گویم: " چیزی از دست ندادی... "
این مورد ک ردیف یک کلن بسته بود، خیلی توو ذوقم زد!
من دوست داشتم کاری از آقای دادگر ببینم، چون فریز مکبث رو نرسیدم متاسفانه.
لاجرم جمعه ی آتی ردیف ۲ گرفتم.
این مورد ک ردیف یک کلن بسته بود، خیلی توو ذوقم زد!
من دوست داشتم کاری از آقای دادگر ببینم، چون فریز مکبث رو نرسیدم متاسفانه.
لاجرم جمعه ی آتی ردیف ۲ گرفتم.
با تمام وجود بهت میگم خیالت راحت باشه اگه فریز مکبث رو ندیدی چون هیچی رو از دست ندادی...
کامو در گوش نوزادی مُرده ای به آرامی گفت: " چیزی از دست ندادی"
من نیز با اینکه نمایش را ندیدم اما چون اسم دادگر را دیدم به تو با صدای بلند می گویم: " چیزی از دست ندادی... "
اگر مخاطب جدی و پروپاقرص تئاتر هستید توصیهٔ اکید میکنم این اجرا رو ببینید. حتی اگر از کار خوشتون نیاد که خیلی خیلی بعید میدونم باز ارزشش رو داره براش وقت بگذارید. مشخصه که من هم کار رو خیلی دوست داشتم دیگه😍😍
پینوشت اینکه آقای کارگردان محترم هرگز کسی اینگونه فجیع به نابودی اثر خویش برنخاسته بود که شما برخاستی برادر!!
این مانیفست خوندن چی بود اون آخر؟! نکن عزیز من، نکن دوست من!! اون رورانس هیچکس رو جز اون بازیگر بسیار بسیار عالی و توانمند احتیاج نداره! اونم در حد یه تشکر خشک و خالی و کوتاه. لذت دیدن اجرای درخشانت رو برای بیننده از بین نبر🙏🏻🙏🏻🌹🌹
امیرمسعود ترغیب شدم ببینم ولی حقیقتا توضیحات و اون نوشته ی پایین آیکون بلیت به شدت برام دافعه ایجاد میکنه. آیا خودِ کار هم مثل همین نوشته ها مانیفستیه؟
حقیقتش این مدل کارها خیلی سلیقهٔ من نیست. خندیدم، ولی نه مداوم. به فکر فرو رفتم، گهگاه.
معلوم بود برای کار زحمت کشیده شده ولی برای من کار در نیومده بود. نمیفهمیدم چی میخواد بگه؟! یه موقعها یه حرفهای قشنگی میزد ولی خیلی سریع حرفش رو قورت میداد. به هر حال نمیشه همهٔ مخاطبین از یک نمایش لذت ببرند دیگه! بازیها هم به نظر من علاوه بر یکدست نبودن، جا برای بهتر شدن دارند.
برای گروه محترم اجرایی آرزوی سلامتی و موفقیت دارم🙏🏻🙏🏻🌹🌹
متأسفانه مطلع شدم دوست بسیار عزیزم محمد لهاک نازنین هم دچار حادثه شدند، براشون آرزوی بهبودی هرچه سریعتر دارم🤲🏻🤲🏻💐💐
سلام واقیعت تلاش کردیم برای تمدید اما نشد، به خاطر اجراهایی که سالن جریان داره امیدوارم بتونیم فروردین مجدد اجرا بریم
جناب نجفی درود و ارادت..
امیدوارم با توجه ب تراکم اجراها در پایان سال بتونید مجدد اجرا برید
و البت خوبی اجرا پس از توقفی کوتاه اینه ک با نظر مخاطب میتشه باگ هایی ک وجود داره و برطرف کرد
متأسفانه من به هیچ وجه کار رو دوست نداشتم، به نظرم اتلاف وقت بود لااقل برای من. یه طراحی صحنهٔ نسبتاً خوب و دیگر هیچ... بازیها به شدت بیروح و بیمیلورغبت و کمی هم ضعیف! من متوجه بار عاطفی متن و افسردگی کاراکترها هستم ولی بازی بازیگر خوب تئاتر از مثل همین پرسوناژها رو هم کم ندیدم! متن رو هم رو حساب اسم جلال تهرانی نباید دید و ارزیابی کرد، واقعاً متن خوبی نیست!
ممنون که کار ما رو تماشا کردین.ممنون که وقت گذاشتین ودرباره کار وبازی و... نظر دادین. نقدتون درمورد بازی ها و فضای کار تاحدی می پذیرم. اما در مورد متن ونمایشنامه ، نقره ای یک متن مدرن هست. خاصیت متن های مدرن اینگونه است که به زندگی و فضای شخصیت ها بعد از یک فاجعه می پردازد. بی شک نقره ای یکی از شاهکارهای متون نمایشی استاد تهرانی می باشد. چون شما دوست نداشتین دلیل بر خوب نبودن متن نیست. پیشنهادم اینست که نقدهای اهل فن در مورد این متن استاد رو بخونید ویکبار هم در تنهای وسکوت متن رو بخونید.
..
ممنون که کار ما رو تماشا کردین.ممنون که وقت گذاشتین ودرباره کار وبازی و... نظر دادین. نقدتون درمورد بازی ها و فضای کار تاحدی می پذیرم. اما در مورد متن ونمایشنامه ، نقره ای یک متن مدرن هست. خاصیت ...
ممنونم از شما، حقیقتش ما قبلاً هم این بحث رو توی تیوال داشتیم. من متن رو نخوندم، چیزی که روی صحنه دیدم از متن خوبی سرچشمه نمیگیره! البته احتمال اینکه فرمایش شما صحیح باشه وجود داره.
فقط قربان در دقایق ۵، ۱۰، ۲۰ و ۳۰ در سالن باز شد و تماشاگر اومد تو! اگه یه تمهیدی برای این هم بیندیشید خیلی خوب میشه.
خواستم خدمت اون چند دوست عزیزی که در میانهٔ نمایش سالن رو ترک کردند عرض کنم رفقا هیچی از دست ندادین!
متأسفانه به هیچ عنوان این کار رو دوست نداشتم. متن بسیار ضعیف و سخیف بود، این همه شوخی و مسخرهبازی که کوچکترین جایی برای خودش در کار پیدا نمیکنه چه معنی داره؟! حتی بازیها هم در حد انتظار من نبود!
پینوشت اینکه در و تخته هم به هم جور بودن امشب! صدای پچپچ از همهٔ جای سالن میومد. بدترین قسمتش صدای پچپچ تو اتاق فرمان بود🤦🏻♂️🤦🏻♂️🤦🏻♂️
عزیزان اگه نمیتونین یک ساعت ساکت باشین، از موبایلتون با نور زیاد استفاده نکنید، از صحنهٔ اجرا عکس نندازین؛ خب نیاین تئاتر، کسی مجبورتون نکرده به خدا!!