«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال
به سیستم وارد شوید
ضمن عرض خسته نباشید به تمام گروه اجرای این نمایش و تشکر بابت انتخاب اثری از مارتین مک دونا، کاش سطح ما مخاطبین تئاتر آنقدر افزایش یابد که کارگردان ها مجبور نباشند صرفا به خاطر گرفتن خنده از ما به روح اثر لطمه وارد کنند. مک دونا یک نویسنده معمولی نیست او از دل سیاهی و تباهی آثارش و با استفاده از المان های متن، میزانسن و فضا و ... شعر می آفریند (بی دلیل نیست که به او به شایستگی لقب شکسپیر عصر ما را داده اند) مجال توضیح بیشتر نیست. ساده ترین راه آشنایی با فضای آثار مک دونا تماشای فیلم بنشی های اینیشیرین است. کاراکترهای آثار مک دونا به طور کلی خل وضع و دیوانه نیستند ایرلند طبیعی از نگاه او چنین است. آیین قطع کردن انگشت در بنشی های اینیشیرن و همینطور این اثر (که شاید به خاطر سانسور به ناخن کشیدن تقلیل داده شده بود) و همینطور "مراسم" قطع کردن دست در اسپوکن همگی چنانچه درست درک شوند بیش از آنکه خنده دار باشند شاعرانه اند. اما افسوس ما مخاطبین تئاتر عموما خوبی یا بدی نمایش را به میزان شلیک خنده ها نسبت می دهیم و هنرمند را وادار می کنیم که اثری شاعرانه را به نمایشی مضحک بدل سازد... همه ایناها را گفتم اما حق مطلب را ادا نکرده ام اگر نگویم دیدن هر اثری از مارتین مک دونا در زمانه ی ما قطعا غنیمت است و از دست دادنش گناهی است که اقل مجازاتش قطع انگشت دست است.
متن عالی، بازی ها قابل قبول، طراحی صحنه متوسط. کارگردانی بد. متوجه هستم به خاطر فرار از سانسورهای مسخره مجبور بوده اند برخی صحنه ها و دیالوگ ها را تغییر دهند اما قرار نیست این تغییرات صرفا به خاطر خنده دارتر کردن نمایش باشد. همچنین بیانه پایانی و امان از بیانه های پایانی که متاسفانه دارد مد می شود، کاملا به روح اثر لطمه زد. در مجموع اما به یک بار دیدن می ارزید و امیدوارم اجراهای بعدی وفادارانه تر باشد