«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
متاسفانه به هیچ وجه متن رو دوست نداشتم. و این مورد برای من اصلی ترین بخش هر نمایشی هست.
داستان به اون زیبایی و پر از نکات روانکاوانه و ... جوری خلاصه شدند که اصل کشمکش بین راوی و همسرش و حالات روحی و روانی اصلن درنیومد.
به نظرم فقط گند زده شد تو یکی از زیباترین رمان های داستایوفسکی.
باز کمی بازی آقای ابر اون رو نجات داد.
به نظر من قبل از دیدن نمایش رمان را نخونین که این حس من رو نداشته باشین.
یا رمان نازنین با ترجمه یلدا بیدختی نژاد رو در آرامش بخونین و از همون لذت ببرید
اجرای قبلی را دیده بودم و لذت برده بودم و اینبار به اتفاق خانواده به دیدن " دشمن خدا " اومدم و باز هم لذت بخش بود. همه چیز این نمایش عالی بود و همینکه باز هم هم خودم هم خانوادم با حال خوب از سالن بیرون اومدیم ازتون سپاسگزاریم.
البته فکر میکنم تغییری بسیار کوچک نسبت به اجرای قبل داشت ( جریان نداشتن خودکار ) و ترجیح میدادم اون دو بخش نمایش از هم تفکیک داده میشدن.
با درود.
من بازیها رو خیلی دوست داشتم و به نظرم بازیگران خیلی خوب از پس کار برآمدن. طراحی صحنه هم خوب بود. ولی مشکل اصلی من با متن بود که با سلیقه من جور نبود و بنظرم این نوع متنها کارکردشون برای زمان الان نیست ( این نظر من هست و قطعن خیلیها متن رو دوست داشتن ).
چند تا مورد اذیت کننده هم در طول نمایش بود که امیدوارم اصلاح بشه.
اول درجاهایی صداهای پس زمینه پخش میشد مثل صدای رادیو که شدیدن بلند بود و گوشخراش و اذیت کننده. کمی صداش رو کمتر میکردن بهتر بود.
و اینکه چرا باید ۳ بار پشت سرهم بازجو سیگار بکشه؟ در فضای بسته نهایتن همون یک بار هم کافیه
با درود.
تبریک میگم به همه عوامل اجرایی این کار زیبا. در جشنواره هم آغاز برنده هر عنوانی شدید قطعن لیاقتشو داشتین.
بالاخره امسال یه کار زیبا دیدم. هم متن هم کارگردانی هم بازیها، نور و دکور و ...، همه عالی بودن.
فقط یه نکته ای: صدای بازیگرها در ابتدای نمایش واضح شنیده نمیشد.
با درود.
اصلن این نمایش رو دوست نداشتم. به نظر من یه شلم شوربایی بود. یه آش شله قلمکاری که بد مزه بود.
متن که برای من هیچ جای صحبتی نداره. بازیها هم بد بود. من که هیچ ارتباطی با کار نتوستم برقرار کنم.
درضمن نمیدونم این چه کاریه برای خندوندن ده بار یک کلمه یا جمله ای رو تکرار میکنین که تازه اون هم بیمزست.
یه بار گفتین "پفیوز"، خندیدیم.(که البته اون هم خیلی خنده نداشت) دوبار گفتین لبخند زدیم، بار سوم هیچ احساسی نداشتیم ولی بار چهارم به بعد گفتیم چه غلطی کردیم همون بار اول بهتون خندیدیم.
در کل آقای عبدی گفتن اگر دوست نداشتیم به دشمنانمون توصیه کنیم برن ببینن منم همینکار میکنم. اگر اینجا کسی احساس خصومت یا دشمنی با من داره بره رو صندلیهای ناراحت هامون این نمایشو ببینه
با درود.
نمایش دیدم ولی تیاتری ندیدم. کنسرتی که بیشتر شبیه یه دورهمی بود که یه گروه ساز هم میزدند و میخوندن و فریاد میزدن. اگر آهنگاشونو گوش دادین و دوست دارین برین بهتون خوش بگذره ولی اگر اهنگاشونو گوش ندادین به نظرم وقتتونو تلف نکنین ( من که آهنگها و شعرها رو دوست نداشتم و سلیقم نبود). تماشاگرها هم که چون اومده بودن دورهمی دایم حرف میزدند و ... .
خلاصه برای من تجربه دلچسبی نبود.
چقدر دوست داشتم ایمان صیاد برهانی رو رو صحنه تئاتر ببینم نه این نمایش که اسمشو نمیدونم چی بزارم.
با درود مجدد.
تئاتر دیدن من در سال ۱۴۰۳ با دیدن اولین اجرای فین جین در این سال در کنار خانوادم آغاز شد.
برای بار دوم ولی اینبار به همراه پدر و مادرم به دیدن تماشای زیباتون نشستیم و لذت بردیم.
سپاس که لحظات خوبی برامون رقم زدین.
با درود.
چند وقت پیش راجع به پرفورمنس میخوندم و اینکه ریشش ( happening) و به معنی اتفاقی دیدنی هست.
شما یک اتفاق دیدنی رقم زدین. بینظیر بودین. مبین حسین زارعی عالی بودی.
شاید حدود بیست تا سی درصد روایت رو متوجه نشدم ( اون هم به دلیل کمبود اطلاعات خودم از نمایشنامه مکبث هست که فقط خلاصه ای ازش خوندم ) ولی از اجرا لذت میبردم.
چقدر شروع و پایان خوب و زیبایی داشت این نمایش.
امیر مسعود فدایی دمت گرم که این تئاتر رو معرفی کردی.
درضمن مانیفست و بیانیه ای هم درکار نبود.
ممنونم ازت. خیلی خوب بود. اولین نمایشی بود که تو این سبک دیدم. و به حدی لذت بردم که میخوام حسن ختام تئاترهای امسالم باشه و امسال رو با این نمایش تموم کنم که لذتش از بین نره.
ممنونم ازت. خیلی خوب بود. اولین نمایشی بود که تو این سبک دیدم. و به حدی لذت بردم که میخوام حسن ختام تئاترهای امسالم باشه و امسال رو با این نمایش تموم کنم که لذتش از بین نره.
ازون کارهای سلیقه ایه ظاهرا، دوستان من دیده بودن و خوششون نیومده بود برای همین منم نرفتم ببینم... الان موندم بر سر دو راهی :))
با درود.
نمایشی بود که در جمع دوستان دیدنش لذتش دو چندان شد. سپاس از خانم سوزان که باعث این دورهمی بودن .
دوستان خوشحال شدم از دیدنتون. به امید دیدارهای مجدد
با درود این برای بار دوم هست که این کامنت رو میزارم چون دفعه اول پاسخی ندادید. من با اینکه اشتراک پلاس دارم ولی پیامک باز شدن سانسهای تازه نمایشهایی که گزینه میخواهم رو زدم نمیاد. لطفن پاسخ بدید چرا برای من این پیامک ها نمیاد
درود بر شما
در مرتبه اول، یک مشکل همگانی در ارسال پیامک برای مشترکان محترم تیوال پلاس وجود داشت که پیگیری و حل شد. اینبار تنظیمات حساب کاربری و پیامکهای اطلاعرسانی برای موبایل شما بررسی شد. مشکلی دیده نشد و طبق گزارش پنل پیامک، در چند روز گذشته پیامکها ارسال شده است. برای نمونه امروز جمعه ۱۸ اسفند ساعت ۱۱:۳۰ برای شما پیامک خرید سانس تازه نمایش "سیاه خال" ارسال شد. آیا آن را دریافت و مشاهده کرده اید؟ لطفا بخش اسپم پیامک در موبایلتان را نیز بررسی نمایید.
با سپاس
درود بر شما
در مرتبه اول، یک مشکل همگانی در ارسال پیامک برای مشترکان محترم تیوال پلاس وجود داشت که پیگیری و حل شد. اینبار تنظیمات حساب کاربری و پیامکهای اطلاعرسانی برای موبایل شما بررسی شد. ...
درود بر شما
در مرتبه اول، یک مشکل همگانی در ارسال پیامک برای مشترکان محترم تیوال پلاس وجود داشت که پیگیری و حل شد. اینبار تنظیمات حساب کاربری و پیامکهای اطلاعرسانی برای موبایل شما بررسی شد. ...
دوست داشتید زحمتی نبود یه نگاه زیر پایتان بیندازید همیاری دلاور
درود بر شما جناب آقای دیناری
تنظیمات حساب کاربری و پیامکهای اطلاعرسانی برای موبایل شما بررسی شد. مشکلی دیده نشد. طبق گزارش پنل پیامک، برای نمونه امروز شنبه ۱۹ اسفند ساعت ۱۱:۳۰ برای شما پیامک خرید سانس تازه نمایشهای «او و دوستانش» و «چه کسی جوجه تیغی را کشت» ارسال شد. آیا آن را دریافت و مشاهده کرده اید؟ لطفا بخش اسپم پیامک در موبایلتان را نیز بررسی نمایید.
لطفا توجه نمایید برای دریافت پیام آگاهی در سایت و پیامک اطلاعرسانی در موبایل حتما لازم است گزینه «میخواهم» را در برگه برنامه مورد نظر خود زده باشید.
با سپاس
درود بر شما جناب آقای دیناری
تنظیمات حساب کاربری و پیامکهای اطلاعرسانی برای موبایل شما بررسی شد. مشکلی دیده نشد. طبق گزارش پنل پیامک، برای نمونه امروز شنبه ۱۹ اسفند ساعت ۱۱:۳۰ برای شما پیامک ...
با درود.
مرحبا به این خلاقیت. آفرین به شما . عجب نمایشی بود. خندیدم و بیشتر از اون محو هنرنمایی و نمایش زیباتون بودم.
همه چی خلاقانه بود. حتا اسم مَثلِث که انتخاب کردید. اول فکر میکردم فقط بخاطر ارجاعتون به مکبث هست. ولی خود نمایش رو که دیدم فهمیدم حتا تو انتخاب اسم هم کلی فکر شده دیگه بقیه چیزها که بماند.
با درود.
۲ ساعت ببینید و لذت ببرید و نفهمید زمان چجوری میگذره. ( فکر میکنم نمایش بیشتر از یک ساعت و نیم هست )
من که بسیار از دیدن این نمایش کِیف کردم و کلی از متن و بازیها و به خصوص گروه نوازندگی عالیتون لذت بردم. همه چیز دست به دست هم داده بود تا یه نمایش کامل و خوب ببینم.
نمایشی که تم روحوضی داره ولی حتا اگر ازین سبک خوشتون نیاد ( بواسطه برخی افتضاحهایی که در گذشته دیدیم) این یکی فرق میکنه و به نظرم ارتباط خوبی با تماشاگر برقرار میکنه.
چجوری انقدر زود تعویض صحنه و تغییر لباس و گریم انجام میدادید؟ به بقیه نمایشها هم یاد بدید
موفق باشید. باز هم به دیدارتون خواهم آمد اینبار با گروهی از دوستان و خانواده
درود.
از دفعه پیش که در هیلاج این نمایش رو دیده بودم گهگاهی به یاد بازی علی چایچی و صحنه ای که بلیتی تو صندلی حل شد میفتادم و خندم میگرفت. برای همین تصمیم گرفتم بار دوم هم این نمایش رو ببینم. این بار هم لذت بردم و خیلی دوست داشتم نمایش رو. باز هم کلی خندیدیم.
درضمن ازینکه به نقدها توجه کردین و انتهای نمایش رو عوض کردین منو غافلگیر کرد و بیشتر خوشم اومد از نمایش. ( چون از اون نفراتی که گفته بود کاش انتهای کار عوض بشه ، آقای فدایی بود و من ). دقیقن همونجور که انتظارشو داشتم و تو نقد قبلیم گفته بودم تموم شد و شد تمثیلی از اتفاقات و تصمیمات عجیب دولت ما و برخورد خود ما مردم با اون.
آریا گازر عزیز بهت تبریک میگم. اینکه یه جوان ۲۲ ساله این متن رو نوشته شگفت زده میشم و لذت میبرم. برای خودت و گروهتون آرزوی موفقیت روزافزون دارم.
آخر نمایش قبلی وقتی سرهنگ مقیسه رو صدا میزد که بره بیرون، سرباز مقیسه از سرهنگ میپرسید جریان این نامه چیه ، اونم میگفت کار یه گروهه و جعلیه . یه همچین چیزی بود. یه جورایی سرهم بندی میشد انتهاش و مثلن دولت و حکومت و ... مبرا میشدن و میفتاد گردن یه گروه خرابکار. اونم فقط تو چند ثانیه . ولی همون دفعه پیشم نوشتم که کاش اینجوری تموم بشه و همه بزارن از کیوسک برن و پایانش باز بمونه
با درود.
راستش وقتی این نمایش رو دیدم یاد وقتی افتادم که فیلم " مالهلند درایو " و "mother آرونوفسکی" رو دیدم. اون موقع هم مونده بودم این ها چیه که من هیچی ازش نمیفهمم ولی همه میگن واووو.
این نمایش هم همونطور بود. نمیفهمیدمش. یه حدسایی میزدم و پیش خودم مرور میکنم ولی باز خیلی جاهاش جور در نمیاد. تنها اتفاق عجیب این بود که صحنه آخر رو حدس زدم ( جایی که نون گاز میزدن پیش خودم گفتم کار به ... میکشه ) و این باعث شد پیش خودم بگم شاید درست حدس زدم که داشتم تقابل سنت و تجدد رو میدیدم. ولی باز خیلی جاهاش رو نمیفهمم و میگم دارم اشتباه میکنم.
بنابراین فعلن بهش امتیازی نمیدم و خواهش میکنم که یک نفر به صورت روان و سلیس و بدون کلمات درشت و سنگین این نمایش رو برام بشکافه و نقدش کنه تا من هم بتونم با دیدن دوباره و این بار با ذهنیت آگاه از مسائل ببینمش و لذت ببرم. میگم بسیار منو یاد فیلم mother انداخت ، نه از حیث محتوا ( که البته فکر میکنم هر دو پر از نماد بودن ، اگر در مورد این نمایش اشتباه نکنم) بلکه تجربه خودم که رفتم دنبال نقد و ... تا از دوباره دیدنش لذت ببرم.
درود بر شما.
من چند وقتی هست که عضویت تیوال پلاس رو خریداری کردم فقط بخاطر پیامکی که بابت باز شدن سانس ها ی جدید باید بیاد. ولی فقط چند روز اول این پیامکها اومد و میخواهم هایی که زدم هیچکدوم برام پیامک باز شدن سانس نمیاد.
اگر این گزینه غیر فعال شده لطفن اطلاع بدید که بدونم و اگر برقراره چرا برای من اس ام اس نمیاد
با درود.
بعد از چندیدن نمایش بد بالاخره یه نمایش خیلی خوب دیدم و لذت بردم.
متن و اجراها و ... همه رو دوست داشتم.
چقدر شوکه شدم وقتی به عنوان نویسنده و کارگردان این اثر، یک جوان بیست و سه ساله را دیدم و کلی کِیف کردم.
آقای سعید طاهری و بقیه عوامل این نمایش زیبا ، بهتون تبریک میگم و آرزوی موفقیت روزافزون دارم.
با درود.
به نظر من اگر در خلاصه داستان نمایش این هم نوشته میشد که نعیم لب شکری بود و ده انگشت داشت ، تمام داستان روایت شده بود. هیچ چیز خاص دیگری غیر از آنچه در خلاصه ذکر شده در داستان و متن نمایش ندیدم. بازیها هم شاید چون متن به دلم نچسبید خیلی دوست نداشتم.
البته این دیدگاه و سلیقه من هست و من هم یک تماشاگر آماتور و عادی.
امروز هم بعضی از بزرگواران تیوالی رو دیدم که برام جای مسرت و خشنودی بود. آقای فدایی و آقای امیر مسعود خان از دیدارتون و هم صحبتی با شما خوشحال شدم .
من بلیطم رو تقدیمتون میکنم . آیدی تلگرامتون رو محبت کنید.
ممنونم ازتون. من فردا اون ساعت نمیتونم بیام. من به اتفاق همسرم نمایشها رو میبینیم که چون کارمند هست اون ساعت نمیرسیم
. فردا سوپرایمپوز رو بلیط داریم ، ببینم به سلیقه من میخوره یا نه.
باز هم سپاس از مهربانی محبتتون .
ممنونم ازتون. من فردا اون ساعت نمیتونم بیام. من به اتفاق همسرم نمایشها رو میبینیم که چون کارمند هست اون ساعت نمیرسیم
. فردا سوپرایمپوز رو بلیط داریم ، ببینم به سلیقه من میخوره یا نه.
باز ...
حیف شد. ما هم مشخض نیست رفتنمون. سوپرایمپوز به نظرم سلیقه ای هست، دو تا از دوستان خوششون اومده بود. امیدوارم خوش بگذره.