بقدری شیفته‌ی بازی مهران مرادی شدم و قدرت بازیگریش منو تحت تاثیر قرار داد که در رورانس با اون شمایل آشفته و اون نفس‌نفس زدنش و موهای خیس از تعریق و اون لباس سبزش به چشمم هالک شگفت انگیز میومد انقدر که این بازیگر قلدر و خفنه ؛ اصلا نگرانش شدم نکنه مث بلانش گیر کنه رو کاراکتر نشان !!


فوق‌العاده بود همه چیز و هر چی بگم اضافه‌ست ولی دلم میخواد تا صبح در موردش حرف بزنم

زیاده گویی نمیکنم اما باید مراتب سپاس رو از تیم محترم بجا بیارم و بگم جناب کوهی وقتی فرمودید که طی هفت ماه تمرین چقدر تیم رو اذیت کردید و چقدر اذیت شدید ، من این رو با تمام وجودم حس کردم و خروجی کار هم گویای همین بود
سپاس که برای مخاطب احترام قائلید و کارِ "صحیح" ارائه میدید
قطعا دوباره بدیدنتون میام

از دایره‌ی سرگرمی خارج ولی قابل توجه !
از حیطه‌ی شگفتی بیرون اما درخورِ تامل !

شاید چون داستانی که در این اجرا رقم میخوره چیزیه که ما ایرانیا داریم زیستش میکنیم ، با دیدنش سورپریزی واسمون رقم نخوره ولی گذشتن از هفتاد خانِ دیو و رسوندن این نمایش به صحنه قطعا شایسته احترام و حمایت ویژه‌ست

بازیها خوب ، نور دکور ... دیدن ادامه ›› لباس مناسب

همینطور نکته ای که در مورد نمایش "شایعات" هم وجود داشت ، تلاش تیم برای تولید نمایش استاندارد هست یا یجور دیگه بگم تولیدِ کارِ دارایِ حداقل استانداردهای نمایشی
سپاس از جناب شهرستانی

خوشحالم که اجرای شما رو دیدم و ازتون سپاس‌گزارم

ابتدا به کارگردان مرحوم اثر ادای احترام میکنم ، به یادگار ماندن اثری دغدغه‌مند مصداق عاقبت بخیری‌ست

اما در مورد نمایش ، خب قطعا اگر با پدیده "چراغ گاز" آشنا باشید کنجکاو میشید که نمایش رو ببینید ، پدیده ای که کمتر بهش پرداخته شده و بشخصه معتقدم شناخت این پدیده از ملزومات ابتدایی حصول آگاهی‌ست

نور موزیک لباس و دکور خوب اما کمی با مدل نماد گرایی مشکل داشتم
میزانسن خوب و طراحی کلی خلاقانه بود ، بازیها ... دیدن ادامه ›› اما متوسط !

متن کمی سنگین و محتاج تمرکز ولی قابل قبول

بهتره نمایش با پیش زمینه مختصر مطالعه ای در مورد پدیده "چراغ گاز" دیده بشه

در کل لذت بردم و برای تیم محترم "بی‌نام" بهترینها رو آرزو میکنم

قبل از این که نظرم رو در مورد نمایش بگم باید عرض کنم بابت دیدار با دوستان محترم تیوالی خوشحالم ، چشمم به نور حضورتون روشن شد 💐

اول نقاط قوت رو میگم
بلحاظ بازی ، میزانسن ، اجرای فرم ، لباس ، گریم ، دکور و در کل آنچه که جلوه بصری نامیده میشه نمایش در وضعیت قابل تحسین و محترمی قرار داره
در مورد بازیگر نقش لورا میتونم از کلمه درخشش استفاده کنم

موزیک خوب بود ولی پتانسیل زیادی برای استفاده از موزیکِ قوی تر وجود داشت و بنظرم اینجا قدری از قابلیت نمایش حیف شد با اینحال قضاوت نمیکنم شاید محدودیتهای ... دیدن ادامه ›› وجود داشته

اما بلحاظ محتوا من با اقتباس و تکرار نمایشنامه های کهن در قالبهای خلاقانه نتنها مشکلی ندارم بلکه بشدت استقبال میکنم
شیوه اقتباس در این نمایش از منظر شخصی من هوشمندانه ، خلاقانه و جذاب بود و میتونست باعث حظِّ تمام بشه اگر متن قوی تر و کار شده تری داشت ، بنظرم پاشنه آشیل این نمایش نداشتن یک دراماتورژ کاربلد و با تجربه بود
شیوه روایی هم مطابق سلیقه من نبود ممکنه خیلی از عزیزان این شیوه رو بپسندن
نور هم جای بحث داره اما نمیشه در موردش از لفظ بد استفاده کرد منتها مثل موزیک جای کار بیشتری داشت

اما کلیت اثر با توجه به وضعیت اسفبار تولید نمایش در کشور قطعا درخور حمایت و احترام هست

خسته نباشید و خدا قوت بچوی شهر

تا یه جایی (سه چهارم ابتداییِ نمایش) هنوزم امیدوار بودم که اتفاقی بیوفته و کار رو جمع کنه ولی متاسفانه با کلیشه ترین و قابل حدس ترین پایان بندی مواجه شدم و با حالتی یخ زده (یخ‌زده که اغراق آمیزِ ولی سرد و بی روح خوبه) سالن رو ترک کردم ، واقفم که این حالت بخاطر انتظارم از عوامل بود که بالاتر از این بود ،،
نمایش بد هم شروع نشد بازیها نسبتا خوب بود متن هم گاهی فراز های خوبی داشت حتی اون دیالوگ اشاره به ساخت کلیسا خیلی به دلم نشست اما در ادامه (میگم باز بر میگرده به انتظار شخصی من) کار با پیچش خاصی روبرو نشد

در مورد دکور و اکسسوار صحنه دوس دارم بگم طراحی خوب بود اما اجرای دکور ضعیف ، روی این مورد هم تاکید میکنم که نظر شخصی بنده هست وگرنه شاید برای خیلی ها تکون خوردن دیوار هنگام باز و بسته شدن درب یا درزهای دیوار مهم نباشه اما به چشم من میاد
استفاده خاصی از موزیک نشد ، نور و لباس معمولی


دوستان ممکنه شما از دیدن این نمایش لذت ببرید یا برده باشید و نظر من دلیل بر بد بودن کار نیست ، صرفا یک نظر شخصی است
خسته نباشید و ... دیدن ادامه ›› خدا قوت میگم به عزیزان به امید درخشش بیش از پیش

راستی جناب عکاسی که جلوی من نشسته بودی
درود بر شرفت ، درود بر چشمت دوربینت شعورت انسانیتت و ادبت ، تو واقعا یه جنتلمن به تمام معنایی
قبل شروع نمایش ازت درخواست کردم که حواس ما رو پرت نکنی اما تا آخر نمایش یادم رفت که یه عکاس جلوی من نشسته
تو یه آدم حسابی واقعی هستی 🌹

تمیز و شسته رفته ، بی کم و کاست و اضافه کاری
همه چیز به اندازه ، با کلاس و وقارِ درخورِ تئاتر

سبک تیم سازنده کاملا مشهود

نور ، لباس، دکور و اکسسوار صحنه کاملا بجا و هوشمندانه

یه تئاتر واقعی

تبریک و خدا قوت به کورش سلیمانی و تیم محترم بیستون

امیر‌مسعود فدایی این را خواند ! 😐😆

چرا انقدر کشدار شد ؟ آدمهای بی تجربه‌ای این کار رو هَندل نمیکردن که حالا به دیده اغماض کار رو تماشا کنیم

حدودا ۲۵ دقیقه بیشتر از ۸۰ دقیقه ذکر شده اجرا کردید
خسته نباشید ولی واقعا کشدار و خسته کننده شد

کار به چشم من یه اجرای تجربه اولی میومد در صورتی که اکثرا با تجربه بودن

اگر قصد وقت گذرانی و تماشای یه نمایش رنگ و وارنگ و کمی موزیک و کمی مثلن "بازی" دارید نمایش بدی نیست

ولی اگر دنبال تکان خوردن ... دیدن ادامه ›› سلولی یا حصول معنایی یا کاتارسیسیدن هستید . . . چی بگم والا🚶‍♂️
جز بازیگر کاراکتر آتنا من بازیگری از کسی ندیدم _اونم بین اینا به چش اومد_


یه اشاره ای هم به موضوع بکنم حالا
دنیای خیال و خیالپردازی از نظر من بسیار جذابه اصلا مگه غیر از اینه که بهترین آثار هنری جهان از خیال نشات گرفته؟؟!
بشرط این که ما خیال رو بپردازیم و نگذاریم خیال ما رو بپردازه

بهرحال زحمت کشیدید خسته نباشید

.
.
.
‌.
.
اونجا که صندلی از زیر گرجی در میره و میخوره به میز و میخندن و تکرارش میکنه ، یا اونجا که میز یه‌وری میشه میگه میخواستی منو بندازی حرومزاده

اینا میزانسن بود یا واقعا اتفاق افتاد اون‌جوری کار رو جمع کردن؟؟

صدابرداری خوب
فیلمبرداری بد

کوروش سلیمانی نشون داده در ساختن نمایشِ شسته‌رفته،موجز و با کلاس حرف برای گفتن داره و کلاس کاری مشخص و و خاص خودش رو داره
در سکوت سفید ابتدا حوصله‌ات رو سر میبره ولی بعد با نمایش همراه میشی و ازش لذت میبری
بنظرم این هوشمندانه‌ست چون این روزها حرف از حقیقت زدن و حرفِ قشنگ زدن در ابتدا حوصله آدمها رو سر میبره اما بعد اگه خوش شانس/هوشیار باشن میفهمن که بهش نیاز دارن

نمایش خوبی بود ، رهایی میتونه در اسارت باشه بشرطی که آدم خودش انتخاب کنه ، انتخاب

اولین چیزی که با دیدن این نمایش به ذهنم متبادر شد "افسوسِ کم‌تراشی" بود ، حقیقتا ذات نمایش دوس داشتنی و باب سلیقه‌ی من هست ،، نمیخوام اسمش رو کمالگرایی بگذارم اما فکر میکنم به ایده کلی اجحاف شد و میتونست خیلی قوی تر از این باشه
نمیدونم شاید کمی این حرفم پارانوئیک به نظر برسه ولی حس میکنم عوامل پیش خودشون گفتن "همینم از سرشون زیاده"
اگه بخام کمی بازتر بگم نظر شخصی من اینه که در دنیای تولید نمایش ، جهان اول و سومی وجود نداره ، این ما هستیم که تصمیم گیرنده ایم در/برای کدوم جهان کار بسازیم (یعنی عوامل)
خب وقتی توانش رو داریم چرا با کمی کار بیشتر _ اصلا یکسال دیرتر این نمایش به اجرا میرسید_ کاری که در کلاس جهانی باشه ارائه نکنیم ؟؟ (نکنن)
اینجا یه سوال پیش میاد ؟ آیا مخاطب/گیشه ، کشش/ارزش‌ آن را دارد؟؟؟
در مورد مخاطب و کشش نظرم اینه که اون دیگه بر میگرده به میزان هنرِ هنرمند و توان و زمانی که برای جزئیات و تراش بیشتر اثر میگذاره (بعنوان مثال از نظر من اون صدای راوی نباید وجود میداشت و پیامش باید از طریق فرم ... دیدن ادامه ›› منتقل میشد)

و در مورد گیشه و ارزش بنظرم بله ، مخاطب تئاتر برای کار خوب هزینه میکنه البته هر کسی از ظن خود شد یار من ! من که این کار رو میکنم

همه ی این آسمون ریسمون رو بافتم که بگم کار قابلیت این رو داشت که در کلاسِ سرامدِ جهانی ساخته بشه ولی خب همینش هم از خیلی از آثاری که حتی همین روزها شاهدش هستیم برتر و باب طبع تر بود و واقعا دلم خواست که از نزدیک می دیدم و قطعا لذتِ چندچندان میبردم ، به هر روی دیده از دیدن راضی دل راضی کله راضی فلان فلان منتقد
کیانی جان مرسی

به به عجب نمایشی ، چه متنی چه ایده‌ای ، بازی و بازیگر درخور تحسین ، کارگردانی خوب ، صحنه عالی ،
چقدر دیالوگ قشنگ داشت
قلبمو بغل کرد واقعا لذت بردم
با خودم مونده بودم که یعنی بین این همه نمایش فقط سیزیف و زندگی در تئاتر کشش تماشای چندباره رو دارن؟ کریم‌لوژی هم اضافه شد
چقدر ایرانی بودنش رو دوس داشتم

_یه قسمت کوتاه از نمایش رو تو ذهنم کات کردم و نظرم رو نوشتم اونم قسمت تعزیه بود که بنظرم کشدار و اضافی بود_