دو شب پیش فرصت این پیش اومد که به تماشای این کار بنشینم و با توجه به اینکه مدتی است حوصله نوشتن را به دلیل مشغلههای اخیرم ندارم اما تصمیم گرفتم نظر کاملم در مورد این نمایش و در وهله اول نمایشنامهاش مطرح کنم. نقد من بر نمایشنامه لزوما ربطی به گروه این اجرا ندارد و به نوعی نقدی بر کار خود ساناز طوسی است چرا که من به دلایل مختلفی با نمایشنامه انگلیسی مشکل دارم و این مشکلات را شرح خواهم داد. که البته به نظرم نمایش خوب واقعا نمایشی است که نفاق ایجاد کند و امکان بحث را فراهم کند و حداقل از این نظر انگلیسی یک نمایشنامه خوب است!
موضوع اول به نظر من این است نمایشنامه انگلیسی باب جدیدی را برای ما باز نمیکند، بلکه به موضوع تکراری یادگیری زبان، ارتباط آن با هویت و تغییرات شخصی میپردازد و به نوعی مخاطب صرفا شاید (حداقل من) درگیر دژا ووهای با کیفیتی شود چرا که قطعا در گذشته با چنین زمینههای دراماتیکی روبرو شده است. ساناز طوسی در این نمایشنامه باب جدیدی در این موضوع حداقل برای شخص من باز نمیکند.
به نظرم محدود بودن فضای نمایشنامه به یک کلاس درس با وجود اینکه بیانگر مهمترین فاکتور داستان است، باعث میشود که شانس پرداخت بیشتر به شخصیت کاراکترها از دست برود و نتوان عمق و پیچیدگی بیشتری را در مورد آنها درک کرد. تنها اشاره شاید اشاره به ارتباط رویا و پسرش است که کمی ما را از این فضا خارج میکند که این زاویه هم خیلی پرداخته نمیشود.
کاراکترهای نمایش به نظر من بیشتر نمادهایی هستند تا اینکه وارد حوزه شخصیتهای پیچیده تر شوند، مثلا خشم و درماندگی الهام به نظرم خیلی ساده نمایش داده شدهاست و به طور کلی به نظرم جاهایی که میتوانند اوجهای احساسی نمایشنامه باشند به نوعی انگار کنترل میشوند و اجازه توسعه به آنها داده نمیشود.
... دیدن ادامه ››
این رفت و آمد مداوم به این صحنههای کنترل شده شاید باز هم موجب قطع ارتبط مخاطب با کار شود.
مهمترین موضوعی که به نظرم در مورد نمایش انگلیسی میتوان مطرح کرد این است که به نظرم دوری نویسنده نمایشنامه از فضای ایرانی به صورت طولانی مدت باعث شده است که نمایش او از یک مهاجر ایرانی (یا حداقل کسی که میخواهد یک مهاجر ایرانی باشد) بسیار نزدیک به کلیشه و به طور دقیق شبیه به یک Stereotype باشد تا واقعیت حاکم بر جامعه مخاطب این نمایشنامه در نمایش انگلیسی با کارگردانی فراز غلامی. این نمایشنامه سعی میکند کاراکترهایی را بسازد که هرکدام منحصر به فرد و "ایرانی" باشند اما در این مسیر به شدت درگیر کلیشه مهاجران در سطح جهان میشود و این درگیری او با کلیشه در مورد مهاجر ایرانی را من صادقانه به دلیل ارتباط احتمالا ضعیف او با متن جامعه ایران میدانم. چرا که تقریبا زیر سوال رفتن هویت برای مهاجران ایرانی یا حداقل ایرانیان در تلاش برای مهاجرت سالهاست دیگر محل سوال نیست و همچنین درک شخصیتهایی مثل امید تقریبا برای اکثر جامعه ایرانی غیرممکن است و برای اکثریت جامعه این افراد شخصیتهایی ابزورد محسوب میشوند.
به نظرم کلمهی تقلیلگرایی شاید توصیف خوبی برای نمایشنامه انگلیسی باشد چرا که به نظرم اگر جامعه مخاطب ایرانیان هستند (اگر نیستند که بگذریم) بهتر است سعی کنیم در مورد مهاجرت علاوه بر تجربههای شخصی روی یک تجربه زیسته جمعی و دلایل موجود سیاسی-اجتماعی-اقتصادی تمرکز کنیم. نه اینکه تمرکز روی مسئله هویت موضوع مهمی نباشد، ولی باور دارم تمرکز صرف روی موضوع هویت باعث جداشدن اکثر مخاطب ایرانی از نمایشنامه خواهد شد چرا که مجددا این دست دغدغهها در مسیر مهاجرت، برای اکثر ایرانیان که حتی روزی عاشق کشور خود بودهاند بسیار ابزورد خواهد بود. کما اینکه دغدغههای کاراکترهای نمایش برای شخص من به عنوان یک ایرانی پس از تحصیلات و یادگیری زبان انگلیسی، بسیار بسیار بسیار ابزورد است.
در نهایت دغدغه این نمایش با اینکه قابل ستایش است اما همراه با تقلیل گرایی بسیار است که حداقل برای مخاطب کف تهران جالب نیست هر قدر که برای مخاطب غربی با کف و سوت همراه باشد.
در مورد اجرای نمایش اما باید عرض کنم که واقعا بازیها برایم لذت بخش بود که از بین آنها بازی الهام برایم از همه لذت بخش تر بود و حداقل به بخشی از عصبانیت طبقه مهاجر ایرانی نزدیکتر بود.
در کارگردانی هم فراز غلامی و امید امیدی تقریبا همان چیزی که انگلیسی باید میبود را توانستند پیاده سازی کنند (البته ترجمه رو انصافا درست کنید برای مخاطبانی که ممکن است با زبان انگلیسی آشنا نباشند) اما در نهایت مشکل دقیقا همان چیزی است که انگلیسی بود و به طور مثال اگر نمایش با مشکل ریتم مواجه است دلیل آن این است که دقیقا خود نمایشنامه و ایدهی اصلی با مشکل ریتم مواجه است و اگر نمایش نمیتواند شخصیتها را به ما بیشتر بشناساند دلیل آن این است که نمایشنامه این اجازه را نداده است. اما در نهایت تماشای یک نمایشنامه روز از یک ایرانی در خارج از ایران با تمام انتقادات برای من تجربه مثبتی بود که از آن ناراضی نیستم. ممنون از تیم کارگردانی که اجرای این نمایشنامه را انتخاب کرد. چرا که نمایشنامهای که بحث و نفاق ایجاد نکند به نوعی انگار رسالتی نداشته است.
با آرزوی موفقیت برای تیم نمایش.
امتیاز من به نمایش 3 از 5 ستاره است.