درخشان از هر نظر، ریحانه رضی درخشان‌تر از همه.

آخرین تئاتر رسمی که دیدم تقریباً یازده ماه پیش بود،
آخرین اجرای رئالیسم مصنوعی با بازی اسماعیل گرجی، اجرایی که قرار نبود اجرای آخر باشه ...
حالا بعد یازده ماه، اولین اجرایی که دیدم، اجرای اول دوباره‌بازی با بازی اسماعیل گرجی
مسلما پیشنهاد میکنم، فکر می‌کنم شاید تا چند روز دیگه اجرای بهتری هم بشه (شاید هم بهتر باشه هر چه زودتر دیدش!)


شب همگیییی بخیرررر

یه سری ایده‌ی خوب با دکور و طراحی لباس عالی و بازی‌های نسبتاً قابل قبول که در نهایت با یه متن متوسط و شعاری به یه کار معمولی برای من تبدیل شد که البته از دیدنش پشیمون نیستم

هر چقدر بازی با اسامی کتاب‌ها در ابتدا جالب بود، تکرار چندین و چندباره‌اش دافعه داشت واسه‌ام

امشب از نظر تماشاگرا یکی از بدترین تجربه‌های چند وقت اخیر بود

قرار بود همون اجراهای اول «سفید» رو ببینم که به لطف کرونا به روزهای آخر موکول شد؛ بهرحال خوشحالم که دیدنش رو از دست ندادم؛ مهم‌ترین موضوعی که من رو به دیدن «سفید» ترغیب کرده بود، نویسندگی امیر ابراهیم‌زاده و تجربه‌ی خوب کارهای قبلی بود که این بار هم ادامه داشت: روایت تلاش اعضای خانواده (با بازی‌های خوب و باورپذیر) برای نقاشی لوح سفید خاطرات مادر با رنگی که دوست دارن

با آرزوی موفقیت برای تمامی عزیزان

خب پیش از کشتن رو خیلی بیشتر از اجرای جشنواره (چه کسی فرمانده را کشت) دوست داشتم و یکی از بهترین نمایش‌هایی بود که امسال دیدم، البته مطمئناً خوندن داستان الکترا قبل از دیدن نمایش باعث می‌شه بهتر ارتباط برقرار کنید و لذت بیشتری ببرید، به شخصه با توجه به آشنایی با داستان از غیرخطی بودن روایت و این رفت و برگشت‌ها لذت بردم، اگرچه شاید از نظر بعضی‌ها عاملی منجر به آشفتگی کار و پیوسته نبودن پرده‌ها به نظر بیاد؛ نور، موسیقی، بازی‌ها، فرم، بازی نقش‌ها توسط چند بازیگر و بی‌زمانی و پیوندی که بین این نمایشنامه‌ی کهن (مربوط به بیش از ۲۴۰۰ سال قبل) و زمان حال ایجاد شده بود رو دوست داشتم و به‌طور کلی خیلی لذت بردم و احتمالاً در روزهای باقی‌مونده مجدداً به تماشاتون بشینم

غیر از این مباحث کلا از خوندن نمایشنامه‌های اصلی هم خیلی لذت بردم، شاید با خوندن یه خلاصه کوتاه بشه گفت با متن نسبتاً ساده‌ای طرفیم، ولی جالبی این داستان (و بخش نه چندان مرتبط به نمایش) برای من این بود که خودم رو در جایگاه قضاوت قرار بدم، این که کدوم طرف محق‌تر بود:

آگاممنون که به عنوان شاه و فرمانده آرگوس، دخترش رو قربانی کرد تا خدایان در جنگ بهش کمک کنند و به زنش گفت این وظیفه‌ی من به عنوان فرمانده بود که این کار رو کنم یا کلتمنسترا که شوهرش آگاممنون رو به‌خاطر کشتن و نه قربانی کردن دخترشون کشت و ازش انتقام گرفت؟

آگیستوس که در نمایش الکترا با ... دیدن ادامه ›› کشتن آگاممنون در واقع انتقام کاری که عموش (آترئوس = پدر آگاممنون) با برادران و پدرش کرده رو می‌گیره یا آترئوس که با کشتن برادرزاده‌هاش از برادرش به‌خاطر هتک حرمت خواهرشون انتقام می‌گیره؟

یا الکترا و اورست که انتقام پدرشون رو با ریختن خون مادرشون می‌گیرن؟!

البته روایت به این افراد محدود نیست و خاندان نفرین شده‌ی تانتالوس نسل در نسل در فکر انتقام از همدیگه بودن و شاید بشه مهم‌ترین باور اون‌ها رو طلب خون در برابر خون دونست؛ و این یکی از همون چیزاییه که الکترای ۴۰۰ پیش از میلاد رو به دنیای امروز ما پیوند می‌ده

پیشنهاد می‌کنم نمایشنامه الکترا (حداقل یکی از نمایشنامه‌ها یا حداقل خلاصه اون) رو بخونید و دیدن پیش از کشتن رو در روزهای باقی مونده از دست ندید

یه ضرب‌المثل ژاپنی میگه:
花は桜木人は武士
یا همون
Hana wa sakuragi, hito wa bushi
یا همون
در بین گل‌ها، شکوفه‌ی گیلاس؛ در بین مردان، سامورایی/بوشی.

به این معنی که همون‌طور که ساکورا در میان گل‌ها مهم‌ترینه، سامورایی هم در میان مردان از همه مهم‌تره. در واقع ژاپنی‌ها اعتقاد داشتند راه ... دیدن ادامه ›› و رسم سامورایی همانند سمبل ژاپن، شکوفه‌های ساکورا است. شکوفه‌های ساکورا برخلاف گل‌های دیگه قبل از پژمرده شدن و در اوج زیبایی پرپر می‌شن و از نظر ژاپنی‌ها در این مرگ زودهنگام نشانی از روح ایثار و ازخودگذشتگی وجود داره.

اجازه بدید من هم بعد از چهار بار دیدن این نمایش و ضمن احترام به نظر مخالفین بگم که:

در بین گل‌ها، شکوفه‌ی گیلاس؛ در بین مردان، سامورایی؛ در بین بازیگران، حامد رسولی؛ و در بین نمایش‌ها، مجدداً شکوفه‌های گیلاس! 🌸

پ.ن: عکس از اینستاگرام آقای فزونی، طراح نوشتار و گرافیک کار

- ذوق دارم آقا
- ذوق داری؟ .... پس چرا نگرفتیش پسر؟
- باید میگرفتمش آقا
- باید میگرفتیش .... هنوزم دیر نشده، بیا برش دار .... بشین، پاشو؛ بشین، پاشو؛ بلند شو

پرونده آلنده نازنین برای من دیشب بعد از سومین نوبت تماشاش بسته شد؛ تغییرات اندکی داشت جزئیات کار که اون حس تئاتر دیدن و منحصر به‌فرد بودن هر اجرا رو به خوبی بهم داد؛ و چقدر گپ و گفت بعد اجرا با محمد برهمنی و اسماعیل گرجی چسبید و چقدر دوست‌داشتنی هستند این دو عزیز

در نهایت اولش خیلی خوش‌بین نبودم ولی الان به‌طور جدی منتظر اجرای مجدد سیزیف و زندگی در تئاتر هستم :)

- شنیدی؟
- صدای آب.
- صدای سنگ.
- صدای زندگی.
- صدای مرگ.

دیشب برای سومین بار شکوفه‌های گیلاس رو دیدم؛ اجرای دیشب باز هم نسبت به اجرای آخر ایرانشهر تغییر کرده بود و از جهاتی بهتر شده بود، ولی در مجموع اون اجرا برای من یه اجرای کامل بود که مطمئنا دلم براش تنگ می‌شه 🌸

نمایش رو با توجه به نظرات روزهای قبل با توقع پایین رفتم ولی خوشبختانه راضی بیرون اومدم، بدون شک نقطه قوت کار طراحی صحنه و فضاسازی عالی اون بود، بازی‌ها همگی خوب و راضی کننده و کاری که حس بد دیدن اون یکی نمایش مولوی رو شست و برد

باکس وسط و ردیف‌های جلو پیشنهاد میشه

خب، امشب بلیط نمایش مانش رو داشتیم که بعد از یک ساعت معطلی کنسل شد، خداروشکر که شهرزاد هر روز چیزهای جدیدی واسه رو کردن داره، قبول دارم که خرابی تهویه غیرقابل پیش‌بینی بوده ولی این رو نمیشه پیش‌بینی کرد که تو نیم ساعت درست نمیشه؟ تا اینقدر معطل نکنید مردم رو؟ جالبه که دوستان شهرزاد هم اعتقاد داشتن کلا نود درصد اجراهای شهرزاد به موقع شروع میشه؛ لابد این نظراتی که هر روز در مورد تأخیر تو شروع کارها میاد هم الکی هستن؛ دوستان معطل شده هم که آنچنان از جابجایی همین چینش به روز دیگه خوشحال شدن که انگار چه امتیازی بهشون داده شده! یعنی این رو هم حق خودتون نمی‌دونید؟! انتظار داشتید بلیط‌هاتون بسوزه؟! فقط یه دوست عزیزی با اعتراضش باعث شد احساس تنهایی نکنم و گفت پس وقت ما چی؟ که شهرزاد جان اون رو هم با دو تا بلیط مجانی حلش کرد؛ موفق باشید

دقیقا سه ماه پیش اینجا نوشتم:
«ممنون میشم توضیح بدین که آیا برنامه‌ای برای تغییر در وضیعت تیوال پلاس هست یا خیر؟
چون الان تقریبا غیر از تخفیف فیلم تئاترها هیچ امتیاز دیگه‌ای نداره، معمولاً هیچ نمایشی تخفیف تیوال پلاس نداره، اگر داشته باشه هم معمولاً نمایشیه که مورد استقبال قرار نگرفته و در کنار تخفیف تیوال پلاس، چند مدل تخفیف‌ دیگه هم داره؛ حداقل کمترین کاری که میشه کرد امتیاز خرید زودتر بلیط برای اعضای تیوال پلاسه، این که دیگه نباید خیلی کار سختی باشه؛ پیامک فروش روزهای جدید هم که ظاهراً خیلی منظم نمیاد»

و همیاری در جواب نوشت:
«درود بر یاران
آگاهیم که برخورد با کرونا سایه سنگینی روی عملکرد بخش پلاس داشته است. عدم ادامه همکاری با تپسی، کمبود پروژه ها یا شرایط خاص اقتصادی ایشان ... دیدن ادامه ›› و...
اما برنامه جدی برای قدرت گیری دوباره بخش پلاس داریم.»

سه ماه گذشت و اشتراک پلاس من مجدد داره تموم میشه؛ همیاری جان میشه توضیح بدید چه کاری برای قدرت‌گیری دوباره بخش پلاس صورت گرفته؟ یا فقط در حد برنامه جدی است؟ اون هزینه‌ای که برای خرید پلاس پرداخت میشه دقیقا چه خدماتی در مقابلش ارائه میشه؟