اول از همه بگم که در کل کار رو دوست داشتم، خوشحالم که دیدمش و دیدنش رو به بقیه هم توصیه میکنم؛ اما متن برای من بسیار جلوتر از اجرا بود؛ با وجود این که مشخصاً زحمت زیادی برای اجرای هماهنگ این کار سخت کشیده شده، اما متاسفانه این تلاش کافی نبوده یا به اجرایی در همین سطح بسنده شده؛ بازیها به هیچ وجه در یک سطح نیستن، به جزئیات توجهی نشده، طراحی درها و نمایشگر سال در اوج بیسلیقگی و با تنظیم اشتباه؛ در ابتدای کار که مخاطب هنوز در حال تلاش برای کشف داستان و ارتباط دادن اونها است یکی از زمانها به جای چند سال جلو رفتن پنجاه سال به عقب برمیگرده و مخاطب رو گیج میکنه! و این اشتباه مجددا به نوعی دیگه تکرار میشه! در کل این نمایش پتانسیل بسیار بالاتری داشت.
اسپویل:
آناتومی (یک خودکشی) داستان سه زن در سه نسل (مادر: کارول، دختر: آنا، نوه: بانی) رو بهطور همزمان تعریف میکنه. شخصیتهایی که همگی به نوعی با افسردگی و میل به خودکشی درگیر هستن. کارول که چند نوبت تلاش ناموفق برای خودکشی داشته، بعد از تولد آنا بهخاطر دخترش به زندگیاش ادامه میده، اما در نهایت بعد از بزرگ شدن آنا بالاخره جون خودش رو میگیره؛ و چیزی که برای آنا و بانی به ارث میذاره ژنهاش و محیط اون خونه هستن. اگر میل به خودکشی رو بهعنوان نوعی صفت تحت تاثیر ژنتیک و محیط بدونیم، آنا پس از امتحان کردن شوکدرمانی (مثل مادرش) و نتیجه نگرفتن، در همون ابتدای تولد دخترش خودکشی میکنه تا اثر محیط رو از بین ببره و دخترش بدون اون بزرگ بشه؛ ولی وقتی افسردگی سراغ بانی هم میاد اون به فکر فروش خونه و البته حذف این ژنها میافته، گزینهای که به
... دیدن ادامه ››
معنی عقیم کردن خودشه: «خونه تنها چیزیه که از من مونده، بچه تنها چیزیه که از من میمونه»
در نمایش به خوبی از یکسری عبارات و عناصر صحنه برای ارتباط دادن این سه بخش و تداعی تاثیر غیبت و در عین حال حضور همیشگی مادر در زندگی دختر استفاده میشه و هماهنگی مناسبی بین بازیگرها وجود داره، برخلاف نظر دوستان زمان کار برای من و بقیه دوستان طولانی نبود و داستان کشش کافی رو داشت؛ به امید اجراهای «درخشانتر».