در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال امیر غریبی | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 19:15:23
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
فقط برای دو روز در هیاهوی خرید های عید مردم در حوالی هفتم تیر و با قیمت یک رسیتال !
من هم با دیدن پوستر و نام نویسنده اثر ذوق کردم ولی من مخاطب هدف این دوستان نیستم و مشخصا این اجرا فقط برای یکسری از طرفداران دو آتیشه و بلاگر های ادایی روی صحنه میره :)
مفتخرم که جزو معدود خوش شانس هایی هستم که فرصت تماشای خانه وا ده رو داشتم.
چیزی کمتر از فوق العاده از این نمایش انتظار نمیرفت و چیزی جز به تعریف و قدردانی از بازیگران ، همه ی اعضای گروه طراحی و شخص آقای مساوات نمیتوانم بگویم.
لذت بردم و تجربه گرانبها و به یاد ماندنی ای شد. ⭐

پی نوشت:
اگر تا به امشب برای تماشا صبر کردم ، فقط برای پیدا کردن دو سانس در یک شب برای هردو نمایش "خانه‌واده" و "بی‌پدر" در ردیف یکم بود و دقیقا شبی که این فرصت نصیبم شد نمایش "بی‌پدر" کنسل شد و این اتفاق ناراحت کننده باعث شد تجربه ای که مشتاقش بودم رو از دست بدم.
امیدوارم نمایشها برای سال آینده (حداقل برای اجرای محدود) تمدید شوند.
من با آقای مک دونا آشنا هستم و از طرفدارای آثار ایشونم ولی فرصت نشده بود که غرب غمگین رو بخوانم و مفتخرم که این نمایشنامه رو اینجا و با اجرای بی نقص شما دیدم.
طراحی صحنه و لباس خیلی فکر شده و تر و تمیز بود و اجرای بسیار خوبی رو شاهد بودم ، با تمامی کاراکتر ها ارتباط گرفتم و با دارک کمدی ای که روایت شد خندیدم و لذت بردم.

بیستوهیچ و غرب غمگین تونستن یه شب تئاتری فوق العاده برام بسازن.
موفق باشید 💛
امیر عزیز

خیلی خوش‌حالم که هر دو نمایش گروه ریگولتو رو دوست داشتید.
ممنونم که این انرژی خوب رو به ما منتقل کردید.
۰۸ اسفند ۱۴۰۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
انتظارشو نداشتم.
جذب داستان شدم و خیره به صحنه و موقعیت هایی که خلق شدن ، عاشق هر هفت شخصیت شدم و باهاشون ارتباط گرفتم.
بنظرم جنس دلهره و شوخی هایی که وجود داشت خیلی به آثار (کارگردان مورد علاقه ام) تارانتینو شبیه بود و همین باعث شد تا آخرین پرده درگیر نمایشتون بشم.
خیلی از تماشای این اجرا لذت بردم و قطعا از نمایشهای آتی این تیم استقبال میکنم.
با آرزوی موفقیت ❤️
امیر عزیز سلام، خوشحالیم که از دیدن «بیستوهیچ» لذت بردید و نظرتون رو باهامون به اشتراک گذاشتید. به امید دیدارتون در نمایش‌های آتی 🥰🎭
۰۸ اسفند ۱۴۰۳
پیام تفضلی
خدارو شکر تارانتینو فارسی بلد نیست وگرنه بعد از خوندن این کامنت با همون شمشیر هاتتوری هانزو هاراکیری میکرد :)))))
نمک :)
۰۹ اسفند ۱۴۰۳
امیر غریبی
نمک :)
طنز تو کلامم نبود که با نمک باشه تاسفی بود برای تارانتینو برای تئاتر امروز و برای جامعه فردا :(
۰۹ اسفند ۱۴۰۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
و شاهد یک مونولوگ جذاب دیگر بودم.
روایتی نسبتا متفاوت از زندگی و سینما قبل از فروپاشی.
در رابطه با اجرا:
آقای فلاح هر چه هنر در بازیگری داشتند در این نمایش به تصویر کشیدند ، از اولین تا آخرین صحنه اشک در چشمانم جمع شده بود و ارتباط عمیقی با کاراکتر گرفته بودم.
نمایش نامه خوب جمع شده بود ولی نقض های زیادی داشت ، طوری که در سی چهل دقیقه ابتدایی چهار پنج باری ساعت رو چک کردم.
رفرنس هایی که به آثار بزرگ سینمای غرب و ایران میشد برایم لذت بخش ترین بخش های ... دیدن ادامه ›› داستان بود.

و در رابطه با سالن شیشه ای:
طبیعتا نباید انتظار زیادی از یک سالن جمع و جور که در حیاط بر روی همان مکانی که محل انتظار بود ، داشته باشم اما
۱. داخل سالن بشدت سرد بود (حتی شاید سردتر از بیرون) و شاید بهتر باشه ذکر کنید که لباس گرم همراهمون داشته باشیم.
۲. محیط تاریک خوبی فراهم نشده بود و وقتی در سالن رو برویی باز میشد نور اون سالن روی سالن شیشه ای میوفتاد و از اجرا دور میشدم.
۳. قیمت ( و باز هم قیمت ) ، این مبلغ برای سالنهای هما همینجوریش هم زیاد بود ، اینکه وسط حیاطه و مشخصه هزینه زیادی هم برای تهیه اش نشده (همه چیز همونجوریه که قبل از دیوار کشیدن دور صندلی های حیاط بود) ، و من با تخفیف پلاس ، هنوز حس میکنم سرم کلاه رفته بابت قیمت.
خطاب به توعی که وسط اجرا با گوشیت بازی میکنی.
بشخصه هیچ احترامی به حریم خصوصیت نمیزارم و اس ام اس های بانکیت رو میخونم ، پیج هایی که فالو میکنی رو میبینم و عکس پروفایل مامان جونت رو به خاطر میسپارم.
و وقتی نمایش تموم میشه ، محتوای پیام های پارتنرت و عکس بک گراند گوشیتو واسه دوستام تعریف میکنم و به زندگی مسخرت میخندیم :)
اگه نمیخوای مضحکه بشی اون اسباب بازی لعنتیتو خاموش کن.
اجراهای مولوی رو از دست دادم ولی واقعا خوشحالم که تونستم به این تمدید مجدد برسم،
تراژدی همه چیز تمام و دوست داشتنی ای بود.
عاشق پرفورمنس ها و بازی با سایه ها شدم ، کم نظیر بود و هیچوقت از خاطرم پاک نمیشه.
خسته نباشید ❤️
امیر غریبی (amirqaribi)
درباره نمایش من i
من ، اجرایی درخشان بود.
شناختی از کارگردان اثر نداشتم و بخاطر بازیگران بلیت رو پیش خرید کردم چون معتقدم ایمان برهانی و سپندار اعلم بازیگران بشدت خوب و پخته ای هستن.
و من ، توانست انتظاراتم رو برآورده کنه و یک ساعت و نیم منِ من رو به وجد بیاره ، به فانتزی ای که همیشه در ذهنم وجود داشت شکل بده و برای خودم به تصویر بکشه.
هرچند بنظرم انتقادات دوستان در رابطه با متن به جاست اما عوامل اجرا تونستن بخوبی ایرادات رو بپوشونن و تجربه به یاد موندنی ای رو برام بسازن.
به امید آینده ای درخشان ❤️
شاهد اجرایی جذاب و بسیار فراتر از انتظارم بودم.
نمایشنامه معرکه بود و طبق سلیقه ام.
لحن و بیان بازیگران بی نقص و دوست داشتنی بود ، تعامل چشمی شون با تماشاگران (مخصوصا در پرده سرقت) لذت تماشا رو دو چندان میکرد.
میزانسن ، نور و گریم هم چیزی کم نداشت و توانست من رو در داستان غرق کند.
تجربه شیرین و ماندگاری شد و بسیار خوشحالم که افتخار تماشای این اثر رو داشتم.
به امید موفقیت 🧡
ممنونم از نظرتون ✨♥️ بی نهایت خوشحالم از اینکه تونستیم شب خوبی بسازیم
۰۲ بهمن ۱۴۰۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
صد و چهل روز پیش به واسطه تماشای این اجرای بی نظیر با تئاتر آشتی کردم و احساسی غریب و اعجاب آور در من بر انگیخته شد ، امشب با تماشای مجدد این اثر ، برگشتم به همان لحظه و برای دومین بار غرق شدم در این نمایش.

بعد از دفعه اولی که نمایش رو دیدم ، کتاب نازنین داستایفسکی را خواندم و کاملا متعجبم که تقرییا چیزی از کتاب کم نشده:)

نوع توجه آقای ابر در حین اجرا به مخاطبین ، تعامل بی وقفه و خاصشون و کنترلشون بر صحنه حیرت انگیزه و باز هم قدرت بازیگریشون رو بهم ثابت میکنه.

و خانم نقوی عزیز و دوست داشتنی که حضورشون زیباست و حتی تو جدی ترین نقشهاشون هم نمیشه عاشقشون نشد، افتخار دیدار مجددشون بر روی صحنه برایم موجب دلگرمی و خوشحالی بود.

با همه وجود لذت بردم. خسته نباشید ❤️
من دقیقا چهل روز پیش همین نمایشنامه رو با کارگردانی خانم محرابی (و بازی آقای ایوب آقاخانی) در سالن چهارسو دیدم و بسیار خوشحالم که امکان مقایسه بین این دو اثر رو دارم.
طراحی صحنه ، موسیقی و طراحی تیزر ، پوستر و بروشور این اثر خیلی خوب بود و ایده حضور دو بازیگر برای هر نفش هم در نوع خود جالب بود و باعث سریعتر شدن روند اجرا میشد.
طراحی لباس و نور میتونست خیلی بهتر باشه.

در نمایش خانم محرابی (چهارسو) شاهد بازی پر احساس تری بودم ولی در نمایش آقای علیخانی (ایرانشهر) اشاره دقیق تری به مفاهیم روانشناختی انیمایی و انیموسی کاراکتر های ... دیدن ادامه ›› داستان شد.

حقیقتا نمایش خانم محرابی (چهارسو) بیشتر به سلیقه درام پسند من نزدیک بود و کمی بیشتر دوستش داشتم.
اما از اجراتون بسیار لذت بردم و حتما به تماشای آثار آیندتون خواهم نشست.
خسته نباشین ❤️
قلم آقای تهرانی رو دوست دارم ، بنظرم نگرش شاعرانشون منحصر بفرد و جذابه.
از نمایش بونکر اول راضی بودم و فکر میکردم ممکنه با تماشای دنباله این مجموعه انتظاراتم برآورده نشه
اما شاهد بازی دیالوگ محور درخشانی بودم و کارگردانی ای قابل قبول.
صحنه و نور خوب بودن ولی نه به اندازه نمایش قبلی.
و اگر پرده پایانی نبود (و داستان شکارچی و قطار ناقص میموند) احتمالا با ناامیدی سالن رو ترک میکردم :)
امیر غریبی (amirqaribi)
درباره نمایش ژوزف i
ژوزف ، یک نمایش تمام و کمال ، در وصف یک دیکتاتور و همزمان یک هنرمند.
از نظر من ، یکی از تمیز ترین نمایشنامه ها بود در نقد از حکومت استبدادی و تاثیرات آن بخصوص بر جامعه هنری.
بجز در پرفورمنس که زیادی ساده بود. بازیگران خیلی خوب اجرا کردن و نور و صحنه خیلی خوب در اومده بود.
خسته نباشید میگم به همه عوامل 🧡

سلام و ارادت
ممنونم از اینکه نمایش مارو برای تماشا انتخاب کردید
۱۳ دی ۱۴۰۳
با سپاس بسیار از نگاه زیباتون🌹🙏
۱۳ دی ۱۴۰۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
یک ساعت زندگی در دنیای سیاه و غم آلود آلبر کامو ، با داستانی که هنوز ازش نخواندم و انتهایش را نمیدانستم.
تجربه عجیبی بود ، بنظرم لباس ها خیلی به فضا سازی های کامو نزدیک بودن و از طرفی بازیگران کاملا در نقششان فرو رفته بودن و قدرت اینو داشتن هر احساسی رو بهم منتقل کنن.

رنگ سفید ، سرخ و خاکستری ای که با چشمانم حرف میزد و بازگو کننده داستان در زبان بصری بود، بشدت جذبم میکرد.
متشکرم ❤️
امیر غریبی (amirqaribi)
درباره پرفورمنس جنگ با زی i
واای خیلی خفن بودین ، کیف کردم ، پرفورمنس فوق العاده ، داستان معرکه و کارگردانی قوی.
همون چیزی بود که منو به وجد میاره و تو کنج خاطراتم باقی میمونه.
واقعا بهتون افتخار میکنم و ازین به بعد طرفدارتونم :)

و مثل همیشه ممنونم از کاخ هنر که میشه برای دیدن یه اجرای خوب بهش اطمینان داشت. 🧡
شکیبا عسگری (shakibaasgari)
مرسی از انرژی خوبتون♥️🎈
۱۳ دی ۱۴۰۳
واقعا باعث خوشحالی مونه که تلاشمون مورد رضایت واقع شده
خیلی خوشحالیم که همراهمون بودن 🌹🎈
۱۳ دی ۱۴۰۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
زیبا بودید ، صحنه به یاد موندنی ، گریم معرکه و درام کلاسیک لذت بخش.
اما از بازی و داستان ، خیلی انتظار زیادی داشتم ، خیلی بیشتر از چیزی که دیدم.
متن واقعا جای کار داشت ، بنظرم مفهوم خط خوردگی ها خوب نشان داده نشدند و شاید یک پرده میتونست به پایان نمایشنامه اضافه شود که فرجام یکی از سه کاراکتر اصلی (بجز هدویگ) را نشان دهد.
با آرزوی سلامتی و موفقیت برای تمامی عوامل اجرا 🧡

نکته برای مخاطبین آینده : صندلی های سمت راست (بخش A) اصلا دید خوبی ندارن.
باورتون نمیشه چقدر خوشحال میشم وقتی تخفیف وفاداری میزارید روی اجراهاتون
اولین بار بود که افتخار این رو داشتم بموقع به تماشاخانه هیلاج برسم و طلسم سوخته شدن بلیتهای هیلاج با این اجرا شکست :)

نمایشنامه شروع ضعیف ولی پایان قدرتمندی داشت.
مشخصه که تمامی عوامل برای این نمایش زحمت زیادی کشیدند و تونستن اجرای روان و متفاوتی رو به نمایش بزارن.
صحنه مهمونی برایم لذت بخش ترین قسمت اجرا بود.

لطفا اگر امکان پذیره از آکسسوار های سبک تر و ایمن تری استفاده کنید تا خدایی نکرده در حین جابجایی در تاریکی کسی از بازیگران یا دستیاران آسیب نبینه.
و ای کاش کمتر از جوک های دم دستی استفاده میکردید.

با آرزوی موفقیت و به امید تمدید های پیاپی ❄️❤️
یک شوخی از قلم افتاد:
خوشحالم که من هم از امشب ، به لطف جارویی که در هوا چرخاندید ، میتونم بگم خاک صحنه خوردم :)
۰۵ دی ۱۴۰۳
امیر غریبی
یک شوخی از قلم افتاد: خوشحالم که من هم از امشب ، به لطف جارویی که در هوا چرخاندید ، میتونم بگم خاک صحنه خوردم :)
من ردیف اول سمت راست نشسته بودم، و نه فقط خودم که همه متعلقاتم خاک صحنه خورد. هنوزم هر جا میرم از دور برق اکلیل رو کاپشنم میره تو چشم و چال مردم :))
۰۵ دی ۱۴۰۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
از اونجایی که خیلی سخت به نمایش های کمدی اعتماد میکنم و نسبت به اکثریت جامعه علاقه کمتری نسبت به این ژانر نشون میدم ، قصد نداشتم این نمایش رو ببینم و فقط برای گذر زمان ، در اجرای پایانی بلیت رو خریدم به تماشا نشستم.
اما
اصلا با داستان سطحی ای رو به رو نبودم و ساعتی دلنشین و دوست داشتنی ای رو تجربه کردم.
درگیر داستان شدم و در انتها هم به فکر وادارم کرد و هم حالم رو بهتر کرد.
امیدوارم فرصتش رو پیدا کنم تا در نمایش های آتی تیمتون هم حضور پیدا کنم. 💛
زیر برگه نمایش شهربازی هرچه مینویسم خاکستری میشود :)
اگر انتقادپذیر نیستید ، مثل آقای افشاریان بلیت نمایش هاتون رو در سایتهایی که نظر مخاطب براشون اهمیت نداره بفروشید :)

هرچند من از سه نمایش دیگری که آقای محمدزاده روی صحنه دارن (وحشی، هیوشیما و به زور) راضی هستم و نظر مثبتی دادم و میتونستم این اجرا رو نادیده بگیرم ولی فکر کردم شاید چون ایشون حرفه شون رو از تئاتر (و مشخصا تیوال) شروع کردن ، شاید اندکی نظرم براشون مهم باشه.

البته ویژگی چنین تئاتر هایی همینه که با میانگین امتیاز ۲ بواسطه طرفداران فراوان و تبلیغات در اینستاگرام سالن هاشون پر میشه و حتی ثانیه ای فکر نمیکنن که ممکنه کارشون فوق العاده ترین اثر دهه اخیر نباشه 😂