نمایش منگی برای من نمونهای از وسواس کارگردان به کوچکترین جزئیات برای ارائهی بهترین تجربهی ممکن به مخاطبه؛ اگرچه دوست داشتم زمان نمایش بیشتر باشه و بخش بیشتری از متن رو پوشش بده، و شاید کمی ارتباط با متن برای افرادی که کتاب رو نخوندن سخت باشه
نکتهای که در مورد نام اصلی کتاب به فرانسه وجود داره و شاید در ترجمه به منگی چندان مشخص نباشه اینه که کلمهی "L'étourdissement" در فرانسه دو معنا داره؛ هم منگی (یا سرگیجه که ترجمه خیلی خوبی به نظر نمیاد) و هم فرایند بیهوش کردن حیوانات قبل از ذبح اونها در کشتارگاه؛ کاری که برای کاهش درد، ترس و استرس قبل از کشتن اونها انجام میشه و در اینجا هم انگار این منگی حاکم مقدمهای برای سر کردن و بیحسی شخصیت اصلی (و فرعی) داستانه؛ کسی که اگرچه از رفتن حرف میزنه، ولی تلاشی برای این کار نمیکنه و صرفاً توی لوپی تکراری گیر کرده، لوپی که باعث میشه داستان سیر خطی نداشته باشه؛ در واقع میشه کتاب و داستان رو از هر بخشی شروع کرد و در هر بخشی تموم کرد.
پ.ن 1: به نظرم برای لذت بیشتر از اجرا حتما کتاب رو هم بخونید، چه قبل اجرا، چه بعد اجرا
پ.ن 2: شنیدن آهنگ سرگیجه از گروه او و دوستانش هم خالی از لطف نیست:
https://soundcloud.com/heandhisfriends/7-vertigo-mp3