در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال ملودی آرام نیا | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 01:26:49
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
من دیشب این نمایش رو دیدم ، خیلى مرسى از تک تک گروه، من بعد از مدت ها با تک تک کاراکترها خندیدم و تمام مدت داشتم فکر مى کردم چقدر دلم براى صحنه تئاتر تنگ شده، چقدر دلم براى چنین ریتم خوبى تنگ شده ، چقدر همه چیز درست و تمیز مرتب بود، چقدر بازیگرها درست بودن، خیلى کیف کردم ، میلاد معیرى و آذین نظرى رو همیشه مى شناختم و چقدر خوب و دلنشین بودن چقدر مهدى یگانه درست بود ، واقعا خسته نباشید مى گم به همه بازیگرها نیلوفر سالکى و مهوش شیخى و به کل گروه 🙏 مرسى که این همه درخشان بودین
این اجرا زیاد نمونده حتما ببینید و لذت ببرید
مرسى اقاى امیر على تقى زاده 🙏
و مرسى از گروه اتاق نور چون کلى مزاحمشون شدم😂🙏
به به من اگه اجازه بدین با خود هاروى مى یام 😊 فقط چون گوشهاش بلنده عقب مى گیریم بلیط
قدمتون به روی چشم.
۱۹ آذر ۱۴۰۲
پویا فلاح
قدمتون به روی چشم.
باهاتون هماهنگ مى کنم 🙏 که هاروى اجرا خودمون رو بیاریم پس🙏😊 موفق باشید کلى و بدرخشید
۲۱ آذر ۱۴۰۲
ملودی آرام نیا
باهاتون هماهنگ مى کنم 🙏 که هاروى اجرا خودمون رو بیاریم پس🙏😊 موفق باشید کلى و بدرخشید
🙏🙏🙏
۲۱ آذر ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
یادمه وارد سالن که شدم سردم شد ، عجیب بود صحنه، سالن سمندریان , کل صحنه انگار برف ریخته بودن . اون عقب، انتها سمت چپ یه کلبه که انگار طى سال ها آرام فرو مى ره تو سفیدى، سرد بود ، سکوت بود . اجرا شروع که شد انگار همه یخ زده بودن ، سردت بود و نمى تونستى راحت حرکت کنى.صداى سوختن چراغ نفتى رو مى شنیدى ، انگار تماشاگران هم یخ زده باشن نفس آدم ها را مى تونستى بشمرى، قصه،سرده ، حس جذاب لمس با عشق و حرارتى که وجود نداره .مى خواى تو وجودت زنده اش کنى اما بى صدا ، مثل همه بغض هاى زمانه فریاد هایى که نمى شنوى، چون امکان داره همه چیز آوار شه رو سرت. بازیگرها یاد گرفتن یخ زده باشن . گر گرفتن ها فقط تو وجود زنیست که بهار رو بهانه تمام درد هاش مى کنه ، آرزو نیست اسمش ، دروغیه که به زبون میاره ، تو دلش تمام فریاد ها رو خفه مى کنه مشت مى کنه ، تو دهنش که یادش باشه . اینجا نمى شه فریاد زد. یادم نیست اون سال ها هم براى اجرا اشکم ریخت یا نه ، ولى این بار تو سالن مستقل که یکم سردى فضا رو برام کم کرده بود ، براى نوزاد نداشته و به دنیا اومده دروغینم اشک ریختم. سردم شد، دلم باز هرى ریخت ، واى که دلم مى خواست با مادرانه ترین شکل ممکن بچسبونمش به بدنم بزارم گرم شه بدنش . این جا همه چیز سرده ، آهسته اس ، بى صداس مثل برف ، مثل طراحى صحنه ، مثل بازى ها ، مثل نور و مثل کارگردانى . که همه یخ زدن در ریتم درست یک اجرا . و تماشاگران که در این چند سال تغییر کردن . این بار ساکت نیستن ، شاید نمى خوان دل بدن به دوباره یخ زدن ها .
دلم براى اجرایى که قصه داشته باشه تنگ شده بود ، دلم براى لباس هاى دوخته شده براى اجرا تنگ شده بود ، دلم براى دکور اجرا تنگ شده بود . این اجرا را به هزار دلیل دوست داشتم
مشتاق شدم کارو ببینم
۲۰ آبان ۱۳۹۸
سالن مستقل تهران
۲۰ آبان ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
خسته نباشید . کار جالب و بسیار شادى بود براى کودکان پیشنهاد مى شود
بدرخشید مثل همیشه ، ایشالا که مى یایم مى ببینیم
پوریا این را خواند
علی ژیان، مهدی حسین مردی، سید حامد حسینیان و Marillion این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
خسته نباشید امیدوارم برسم و بیام این اجرا رو ببینم
نین نظری این را خواند
farhad hedayat و رضا تهوری این را دوست دارند
شما هم خسته نباشید، با حضورتون خوشحالمون می کنید.
۱۶ دی ۱۳۹۷
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
به به این گروه جذاب و خوش انرژی حتما کار شاهکاری باید دید :)
بدرخشید به امید این که بتونم اجراتون رو ببینم
خیلى خیلى خیلى خسته نباشید
ایده عالى و اجراى تمیز و درست ، بسیار کار جذاب و دوست داشتنى بود
بازى ها ، حرکات ، کارگردانى ، متن و ... همه چیز
بى ادعا بودن کار بسیار چشم گیر بود
این اجرا رو از دست ندید
دارم آروم واسه چیزى که نمى دونم چیه و داره کودک درونم رو آرام آرام مى کشه تو دلم اشک مى ریزم ، حالم خوب نیست یک سنگینى رو سینه ام افتاده که چند وقتیه دلش نمى خواد از جاش حتى تکون بخوره ، هنوز دارم بین استرس هاى فکرى و .... خودم کلنجار مى رم که پرده ها تکانى رویایى مى خورن من اولین قطره اشکم رو با دیالوگى که هنوز از دهان هانا بیرون نیمده بود ریختم ، ترسیدم کسى نبینه ،(( این چرا أشک مى ریزه؟ ))، تو خودم گفتم بگه مگه من کیم یه تماشاگر که فرقش با بقیه اینه که همه این عزیز هاى که رو صحنه ان رو خیلى مى شناسه ، تازه اگه این فرق حساب بشه ، خلاصه من با حال خفه خودم اشکم رو شروع کردم که ناگهان وارد بازى عجیبى از تمام وجود بازیگراى شدم که چه عجیب بازى کردن ، چه عجیب دیالوگ گفتن چه عجیب پرده هاى خیال رو حرکت دادن،
قصه خودم ؟!
من هیچ قصه اى در برابر این زن ها ندارم ، این زن ها پر از کودکى هستن که یادشون نیست ، پر از زیبایى که دیده نشد ، پر از شور و نشاط که خفه شد ، پر از تصویر که خیلى زود گم شد
حال شخصیم رو گفتم که بگم اگه حالتون مثل بعضى از مردم شهر حال تیره اى هست برین این کار رو ببینید
و اگه حالتون خدا رو شکر حال خوب و رنگى هم هست که حتما مى رین و اجرا مى ببینید
خسته نباشید به تک تک گروه ، مرسى که چند ساعتى من رو تو رویاهاى عجیب این دنیا شریک کردین
دارن کل مى کشن
همه وسط سالن آنقدر سرشون گرم شده
که دارن منفجر مى شن
تو جام همه قرمزى لخته کرده
اسب ،
چطور ممکنه دم در این ضیافت اسبى نباشه
مرد و اسبش
اسبش با تور سفید که وقتى مى زنه به دشت وحشى مى کنه هوایى رو که تو نفس کشیدى
کجاس دامادى که شب عروسیش باید اسب بتازونه...
کجاس عروسى که ...
یه قطره آب داره آرام از لاى برگ هاى سرم مى یاد پایین ، مى ترسم تکون بخورم و باد یادش بره همراه بشه ، یعنى مى فهمن ریشه هام خشک خشک ان ، یعنى مى فهمن من هنوز نفس مى کشم
یکى شاخه آش رو دراز کردم سمتم مى خواد یادم بندازه هنوز رگ هاى دستم گرمن
ما خیلى وقت یک جا وایستادیم
فقط ذهن هامون داره هزاران زندگى مى کنه
بیدار شدن ترسناکه
اما گاهى باید با واقعیت روبرو شد
فقط کافیه تا ١٠ بشمرى و بعد چشم ها تو باز کنى .
به شدت پیشنهاد مى شه
این اجرا رو ببینید
۲۶ فروردین ۱۳۹۶
نمایشی زیبا و تأثیر گذار
۲۷ فروردین ۱۳۹۶
متشکرم.
۲۷ فروردین ۱۳۹۶
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
مرسى از همه دوستان که تشریف آوردن و مشتاق دیدن بقیه دوستان هم هستیم
افشین جانِ زمانیِ عزیزم؛هر تئاتر خوب و درجه یکی که می‌بینم و هر حال خوبی که از دیدنش به دست میارم به خاطر تو و تئاتر درجه یک خاطراتت هست،دمت گرم رفیق.
۲۱ فروردین ۱۳۹۶
امیرحسین خان واقعا خوشحالم که اینو میشنوم ......و این باعث افتخار منه ....تو هم با گفتن این حرف حال خیلی خوبی رو به من دادی بزرگوار ....خیلی چاکریم بهترین
۲۱ فروردین ۱۳۹۶
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
به به بسیار مشتاق دیدن این اجرا هستیم ، به امید درخشیدن که البته صد در صد وجود داره
کلی موفق باشید واقعا مشتاقم این اجرا رو ببینم تبلیغاتتون بسیار جذاب بود جدا از گروه و کارگردان جذاب
کاش , نمایشی موزیکال بر اساس کلاغ نوشته ادگار آلن پو هم روزی روی صحنه بره .. *Nevermore* :)
۲۲ آذر ۱۳۹۵
به نظر من یه نمایش کاملا معمولی بود ریتم کلی نمایش بسیار کند بود و بعضی مواقع بشدت خسته کننده میشد البته شاید دلیلش وفاداری بیش از حد نمایش به متن اصلی باشه.
بازیها درسطح خوب و قابل قبولی بود مخصوصا اقای اسماعیل کاشی.
شخصا انتظار داشتم با توجه به سابقه و مهارت اقای اسماعیل کاشی بعد از دو کار بسیار قوی و عالی ایشون ( برنارد مرده است و مخصوصا اتاق ورونیکا) کمی بیشتر نسبت به انتخاب نمایش و نقش وسواس بخرج بدن که متاسفانه این اتفاق به هر دلیلی نیفتاده.
من بین دوست داشتن یا نداشتن این نمایش خیلی مردد بودم و بعد از مرور دوباره اون و با در نظر گرفتن تمام عوامل مثبت و منفی با کمی ارفاق ترجیح دادم که نمایش رو دوست داشته باشم.
۲۸ آذر ۱۳۹۵
نمایش بسیار عالی بود و از دیدنش لذت بردم .
۰۲ دی ۱۳۹۵
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
خیلی خیلی لذت بردم ، همه چیز درخشان بود واقعا خسته نباشید :)
ویدا این را خواند
آوا فیاض، مهدی حسین مردی و Marillion این را دوست دارند
آوا فیاض (avafayyaz)
سپاس از حضورتون
۱۸ آبان ۱۳۹۵
من خیلی خوشم اومد
۲۶ دی ۱۳۹۵
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
متاسفانه نتونستم اجرا رو ببینم امیدوارم بهترین اتفاق ها برای تک تکتون باشه :)
لیلى شجاعى این را خواند
اشکان صفی خانی این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
به به موفق باشید و بدرخشید :)
Marillion این را دوست دارد
با عرض سلام
خسته نباشید به دوستان تئاتری ... من نقدی داشتم به کار آشپزخانه که امیدوارم کسی پاسخگو باشه.... بنده درتاریخ 95/8/25 یعنی دیروز این نمایش رو دیدم. نمایش خیلی خوبی اما نقد من به ابن است که چرا در پایان نمایش کارگردان حضور نداشتن؟ همیشه در پایان نمایش ها کارگردان درانتهای نمایش و بعداز معرفی بازیگران حضور دارند ولی آقای معجونی در پایان نمایش نبودن و خیلی ناراحت شدم . حداقل انتظار میرفت توسط یکی از بازیگران علت نیومدنشون رو به تماشاگران میگفت. همه تماشاگران متعجب زده شدن که ایشون در انتهای نمایش نبودن. خیلی ممنون از نمایش خوبتون ولی از این موضوع ناراحت شدم یعنوان یک تماشاگر
۲۶ آبان ۱۳۹۵
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
خسته نباشید
یک کار تمیز و جذاب
این اجرا رو ببینید
مریم شریعتی این را خواند
سیاوش پاکراه و مهدی حسین مردی این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید

نفس بکش رفیق ، اینجا بوى خاکشم بوى جنگه ، این جا همه یک دنیا درد دارن ، نفس بکش ، بزار قنداق کنیم هر آن چه رو که پاکه و بزرگ نیست ، بزار همه عشق ها قابل دیدن نباشه ، نفس بکش رفیق که این پشت یه کلبه است بالاى یک دشت و همیشه یک نَفَر اون جا منتظره ، یک نَفَر مه لباسش هیچ وقت بوى باروت نمى ده
عامر مسافر عزیز از این که در تمام این سال ها این جور بالا رفتنت. را تماشا کردم لذت عجیبى داره من واقعا جاهاى. مختلف نمایش أشک ریختم
همیشه حس خوبیه که کار خانوادت رو ببینى مرسى که این فرصت رو بهم دادى .مرسى از اجراى شاهکارت و این همه فکر عجیبت
بازى همه درخشان و شاهکار بود همه خسته نباشید
کاظم سیاحى از کلمه دوست گریه کردم تا تک تک دیالو گ هایى که این همه با معنى گفتى ، بار ها گفتم باز هم مى گم تو شاهکار ترینى
امیر حسین دوانى مثل همیشه نفس گیر و شاهکار بود دکور
و ندا نصر ، سیاووش پاکراه ،فربد مایین ، عابس خلقى و، مهردادمتجلى و تک تک شما نازنین ها درخشیدید
این اجرا رو از دست ندید فقط ٤ روز مونده
همگی خسته نباشید
نگاهی متفاوت از اون چیزى که من فکر مى کردم وهمین نکته حس خوبى بعد از اجرا برام گذاشت
خیلى حس عجیبى برام بود چون اولین تئاتر زندگیم همین اجرا بود و من دیالگ هاى؛ آخه تف کردن بى ادبیه : و به مجرد أجاره نمى دیم و ... رو خیلى خوب یادمه
تک تک دیالوگ هاى این متن رو با بچه ها تکرار مى کردم و نگاه عجیب کارگردان و بازیگران برام جالب بود .

و بازى سهیل ساعى و محمد ابو حمزه برام جذاب بود این براى این نبود که بگم از بازى دیگر عزیزان خوشم نیمد این دو نَفَر ریتم بدنى و حال خوبى برام داشتن ،یا شاید بهتره بگم خیلى بیشتر به چشمم مى یامدند
در کل من با یه موسیقى با حال ، نور جالب. و کلى انرژى از طرف صحنه و.....از سالن بیرون اومد
با آرزوى دیدن کارهاى دیگه از این گروه پر انرژى