خانه(محیط) به انسان هویت میبخشد یا انسان است که به خانه(محیط) که در آن زندگی میکند،هویت می دهد...
این جمله ای بود که در طول دیدن این نمایش درست و شریف از ذهنم میگذشت که چه زیست و تجربه و روزمرگی باعث میشه که میراث یک پدر خانه ای باشد که خشت به خشت آن را خودش تامین کرده ولی فرزندانش که از خون و پوست و گوشتش هستند نباشد...
انسان عاشق جاودانگی هست و یکی از روش های ماندگاریش فرزند اوری و بجا گذشتن نسلی از خود،اما پدر در این نمایش با فرزندان خویش به گونه کالا برخورد میکند و اصل زندگی و مردانگی اش را منوط به از بین نرفتن خانه اش میبیند،نگاهی که قابل تامل و بحث است و از دیشب تا حالا باعث شده فکر کنم چه عاملی اعم از فرهنگی و اقتصادی و ...پدر را به این سمت سوق داده است!
نبود مادر در این قصه با (شغل شکسته بند) به علت فوت،شکاف این پدر و فرزندان رو بیشتر و بیشتر هم کرده چون مادر در هر خانواده ای نقش مدیر منزل را دارد چیزی که در این خانواده نبودش مشهود بود،بخشی از این وظیفه به دوش خواهر بزرگتر افتاده اما خود رامش نیز با پی رنگ فرعی طلاق مواجه است که چگونگی مواجه شدن خودش و خانواده اش نیز معضلی برایش شده و تمرکز کافی برای مدیریت کردن فقدان مادرش
... دیدن ادامه ››
نیست.
.
تمامی این اتفاقات در تعطیلات عید رقم میخوره عید در ماهیت وجودی اش نوید تحول و شروع دوباره است در واقع هر پایانی مقدمه شروع جدید است و ما در روز سیزدهم شاهد طغیان فرزندان بر علیه استبداد پدر هستیم که شروع سرفصل جدید از زندگی آنها میباشد در سال جدید..
.
چیزی که در این اثر شریف بسیار به چشم می آمد بازی های عالی و با جزئیات گروه بازیگران بود،تبریک به تک تک شما دوستانم و البته کارگردان محترم که وقتی قصه نمایشنامه از فیلتر درست این گروه گذر میکنه به جان میشینه و آدم به فکر فرو میبره.
روز های پایانی این نمایش است از دست ندهید.
ارادتمند مجید عراقی 💜