در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال سارا حدادی | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 20:58:38
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
اولین رویای «سی و یک رویا» به گلاب آدینه تقدیم شد.
هر آدمی یه رویایی داره،
‏هر آدمی می‌خواد بشه یه چیزی یا یه کسِ دیگه؛
‏کیه که بگه از رفتن نمی‌ترسه؟
‏کیه که بگه از موندن نمی‌ترسه؟
‏کیه که بگه از دروغ نمی‌ترسه؟
‏کیه که بگه از تنهایی نمی‌ترسه؟
‏کیه که بگه از نرسیدن به رویاهاش نمی‌ترسه؟
‏کیه که بگه از رویا نمی‌ترسه؟
‏🎭 سی‌و‌یک‌رویا
بازیگران بسیار عالی
متن نمایش بسیار قوی
کارگردانی اقای جواد مولانیا عالی بود
داستان نمایش واقعا دوست داشتنی بود
ارزش چندبار دیدن رو داره
عاااااااالیییییی بود
amene shokri
عاااااااالیییییی بود
آمنه‌ی عزیز ممنون که به دیدن رویاپردازی ما اومدین ♥️
۲۵ خرداد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
بی اعتمادی در نظام اجتماعی باعث ناکارآمدی و ناکارآمدی باعث فساد می‌شود و فساد نابرابری را در جامعه ایجاد می‌کند.
از بی‌اعتمادی تا نابرابری قصه «بوستان حیات ژوراسیک» است، روایتی از توسعه نامتوازن است که جامعه‌ای نامتعادل تولید کرده است. آدم‌های سردرگم و خسته و ترسیده که گاه اعتراض می‌کنند و گاه غرق در روزمرگی می‌شوند.
طبق شواهد علمی، حیات بدون هیچ رخداد مهمی از «ژوراسیک» وارد «کرتاسه» شد و در انتهای کرتاسه آخرین انقراض بزرگ رخ داد و نیمی از موجودات زمین از بین رفتند، قصه‌اش را می‌دانید. “بوستان حیات ژوراسیک” اما نمی‌خواهد به سرنوشت کرتاسه دچار شود؛ آن‌ها منتظرند.

رضا ساکی
روزنامه‌نگار، فعال محیط زیست و دیده‌بان لرستان

اگه تنهایی؛
اگه دلت گرفته
اگه عاشقی؛
اگه دلت هوای یه مهمونی رو کرده
ما توی باغ کتاب برات یه مهمونی برپا کردیم.
توی بلندترین شبِ سال

مریم، هومن، وحید، گیلدا، آریا و جواد
سارا، سجاد، زهره، عارفه و محمدرضا
منتظرتونیم … 🍉✨
مهمونی ما تا آخر آذر برپاست و شما می‌تونین همچنان برای بودن کنارمون از طریق تیوال بلیت تهیه کنین.
یادتون نره روز جمعه دو سانس مهمونی برپاست.
هم ساعت ۱۶:۳۰ و هم ساعت ۱۹
ترافیک محدوده‌ی باغ کتاب رو به خاطر جمعه بازار هم لحاظ کنین
منتظرتون هستیم ❤️
جناب مولانیای عزیز، ممنون از مهمونی که دادی
وحید جان آقاپور، ممنون از اینکه میزبان مهربون و خنده رویی بودی
برای من این مهمونی هم فال بود هم تماشا
دست تک تک عوامل نمایش رو می‌بوسم و امیدوارم همیشه همچنان بهترین باشید
کارگردانی و نویسندگی جناب آقای مولانیا واقعاً ستودنیه
و بازی تک تک اعضای گروه ماندگار و دلچسبه
شاید اگر بخوام از خوبی‌های این ... دیدن ادامه ›› نمایش بگم باید چندین ده صفحه کامل رو پر کنم که این مورد در اینجا شدنی نیست تنها چیزی که می‌تونم به همگی سفارش بکنم «دیدن این نمایشه»، وقتی با بازیگران نفس به نفس تئاتر را جلو می‌برید تازه اون موقع معلوم میشه که لذت دیدن یه تئاتر خوب یعنی چی.....
۲۳ آذر ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
~ عشق یه انتخابه که چه کسی می‌تونه تو رو ویران کنه
بازی زنانه است اما یک زن هم ندارد.

بهناز جلالی‌پور نویسنده و ژورنالیست در خصوص نمایش «اینجا پنجره‌ای باز مانده‌است» چنین گفت: « یک عمر، دقیقا قد و اندازه یک عمر، مردانه بازی می‌کنی که فقط راه داده بشی، که فقط بازی داده بشی که در یک بزنگاهی، راست راست توی چشم‌هات نگاه کنند و یک جور چندش شده‌ای بگن «چقدر تو مردی!!!». جنگ آدم و کلمات و آدم‌ها احتمالا از همین‌جاها شروع می‌شود. تو حاکمی هستی که یک عمر آجر به آجر روی هم گذاشته‌ای و قلعه و بارویی سرهم کرده‌ای، حالا اختیارش را به تمامی نداری و هر کی رد می‌شود لنگ و لگدی به آن می‌اندازد که زیادی بالا رفته که زیادی خاکستری است که زیادی پنجره ندارد که زیادی صورتی نیست که زیادی شب‌ها دلبری نمی‌کند که...که...که...که آنجا و «اینجا پنجره‌ای باز مانده است» شاید از عمد یا که قصد یا که اصلا بازی بازی. بازی که زنانه است، اما یک زن هم ندارد. همه عمر بازی‌اش نداده‌اند، یک نمایش هم رویش. مرد از همه دنیای زنانه، فقط یک اسم زنانه دارد که بی‌اغراق‌ترین است، با کله‌ای که یک تار مو هم ندارد، تنی که ادای زنانه ندارد، کرشمه و چشم شوخ هم. حتی وقتی طنازی می‌کند و هم‌خوابگی می‌کند و در تنی مردانه، زنانه بازی می‌کند، و چرخ چرخ می‌زند و در دلش جنینی رشد می‌کند، فقط یک اسم زنانه دارد که تو باورش می‌کنی و به چشم می‌بینی که حلقه به حلقه جان می‌کند برای پوست انداختن و به معشوق رسیدن، نمایش «اینجا پنجره‌ای باز مانده است» ندا شاهرخی، تجربه بامزه‌ای است، مزه‌اش شیرین نیست؛ برای شخص من تلخ و گس هم بود، جاهایی دلم گرفت، یاد خودم افتادم، یاد تو افتادم، پشیمان شدم و حتی مطمئن هم. دلم غنج هم رفت. کیفور هم شدم.»
این نمایش در خرداد و تیر ۱۴۰۲ در تماشاخانه ایرانشهر سالن استاد سمندریان به روی صحنه رفت.
stanco، سپهر، امیر مسعود و حسین چیانی این را خواندند
رضا توکلی این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید

مفهوم «زنانگی» در مقاله‌-اجرایی با رنگ و بوی عارفانه

همکاری ندا شاهرخی و یاسمن خواجه‌ای را می‌توان نوعی مقاله-اجرا فرض گرفت. روایتی از نسبت آدم‌ها با چشم‌انداز پنجره‌ها در محله‌های مختلف تهران؛ از مولوی تا شهرک غرب. اما این نسبت آدم‌ها با اشیا مدام با نسبتی دیگر این‌بار انسان با انسان، از نو صورت‌بندی می‌شود. نسبتی که رابطه عاطفی سعید و هنگامه را در مدت یک دهه می‌کاود. سعید که نقش او را مرتضی یونس‌زاده بازی می‌کند، در قالب یک سخنرانی، زیست شهری مردمان تهران با پنجره‌ها را بررسی می‌کند. گفتار نظرورزانه سعید از طریق روایت روزمره شخصیت هنگامه به چالش کشیده می‌شود. هنگامه در آستانه 39 سالگی، با مرور گذشته، از حق مادر شدن می‌پرسد و تجربه مادرانگی را طرح می‌کند. در این سیر و سلوک عاشقانه که با منطق‌الطیر عطار رنگ و بوی عارفانه به خود می‌گیرد، هنگامه با غیاب سعید، به خودآگاهی رسیده و تماشاگران را به مشارکت در نمایشگاهی که در حال خلق آن است دعوت می‌کند.
,ندا شاهرخی و یاسمن خواجه‌ای در مقام نویسنده و کارگردان، از منطق بازنمایی فاصله گرفته و تلاش دارند یک فضای تجسمی را خلق کنند. به دیگر سخن با اجرایی مواجه هستیم که خود را به تدریج از طریق نشانه‌های بصری نمایان کرده و گسترش می‌دهد. سعید چنگیزیان در نقش هنگامه، بیش از آنکه نقش یک زن را با ... دیدن ادامه ›› تمام استلزمات آن بازی کند تلاش دارد به مفهوم «زنانگی» نزدیک شود. انتخاب چنگیزیان در نقش هنگامه، نوعی بازیگوشی و حتی تامل انتقادی در رابطه با حضور بدن زنانه در تئاتر ایران امروز است. اما چنگیزیان با مهارت از این چالش بزرگ عبور می‌کند. چه آن زمان که با سعید مشغول بازی پینک‌پونگ می‌شود و چه آن زمان که دیوانه‌وار رقص سماع می‌کند و بدن یک مرد را میانجی حضور غایب یک بدن زنانه می‌کند.
اجرای «این‌جا پنجره‌ای باز مانده است» به لحاظ فرمال، پیشنهادهای تازه‌ای برای تئاتر ایران دارد. به هر حال بعد از رخدادهای پاییز گذشته، نهاد اجتماعی تئاتر می‌بایست به فرم‌های تازه و رادیکال‌تر فکر کند. چراکه بادهای تغییر وزیدن گرفته است و پنجره‌ها در حال بسته شدن است.
محمد حسن خدایی | منتقد
روزنامه توسعه ایرانی | اخبار فرهنگ و هنر | پنجشنبه ۲۵ خرداد | شماره ۱۳۷۱
شاید هم به خاطر فرار
یا خجالت
یا ترس
یا شاید هم فراموشی،
حرفش رو گذاشته بودیم برای بعد
و حالا اون “بعد” رسیده بود.
فاصله‌ی رهگذر و ساکن خانه از بین می‌رود
و کالبدها یکی می‌شوند.
بنابراین صدای ساکنان در خیابان ظهور پیدا می‌کند.

امیرمسعود فدائی و سپهر این را خواندند
Zahra Abdorahim، spriteoff و زهره سپهریان این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
الان مساله‌اش دلتنگی نیست
انتخــابه …
«پنجره‌های مشبک امکان دیدن، بدون دیده شدن را فراهم می‌آورند، امری که به طور خاص در مراسمی که زنان حضورشان در آن ممنوع بوده، ولی مجاز به مشاهده‌ی آن بوده‌اند، به کار می‌آید.»
امیر مسعود و سپهر این را خواندند
spriteoff این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
پنجره‌ای به سوی حقیقت؟
حقیقت چیست ؟
من نمایش رو به اتفاق دوستم دیدیم
قسمت هایی که به دنبال شی میگشتند خیلی طولانی شد و لفت پیدا کرد و خسته شدیم اما سایر قسمت ها بشدت جذاب بود و قلب مارو نورانی کرد. اجرتون با حضرت زهرا
دعوت و حضورتان در این نمایش قطعا اتفاقی نیست. (:
۲۸ آذر ۱۴۰۱
نمایش رو دوست داشتم ، اما قسمت‌هایی رو که تماشاگران دیوانه‌وار زار می‌زدند رو نه ! ( حتی قسمت‌هایی به پا و صورت خودشون ضربه می‌زدن و مراعات حال سایر تماشاگران رو نمی‌کردن ؛ مخالف با گریهٔ این عده نیستم ، اما می‌شد آرومتر هم اشک ریخت )
در انتهای اجرا هم منتظر بودم که ببینم کتاب رو پیدا می‌کنند یا نه که نمایش تمام شد .
برخورد دوستان در داخل و خارج سالن بسیار مودبانه و خوب بود و همگی دست‌اندرکاران سزاوار یک خسته نباشید هستند .
۰۶ دی ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
[شرافتی که از دست نرفت]

گل به خودی یک داستان کهنه اما همیشه تازه است، نویسنده موضوعی ساده اما مهم را برگزیده؛ مرد محبوبِ فوتبال ایران عادل فردوسی‌پور دستمایه‌ی یک اجرای تئاتر شده که به ممنوعیت کار در بستر رسانه طعنه می‌زند.
او دادگر است نام فارسی عادل برازنده‌ی هر مردِ پر تلاش و صادقی است که در بستر رسانه برای شرافت می‌جنگد، اما قصه سوراخ دارد، درست پرداخت نشده، حرف‌های ناتمام و گره‌های کور دارد، برای من که فوتبالی نیستم اما قاطعانه می‌توانم بگم کمتر کسی است که عادل فردوسی‌‌پور را نشناسد وسوسه انگیز بود نمایش رو ببینم. بستر اما مهیا بود ‌و تمام استفاده نشد؛ شاید آزار دهنده باشد برای کسی که با عادل فردوسی پور معاشرت کرده باشد و او را به ادب و شخصیت بشناسد که ببیند دیالوگ‌ها از نیمه‌ی راه ادب را نشانه گرفته‌اند؛ به نظرم کامران تفتی تلاشش را کرد که بهترین خودش باشد اما پرداخت شخصیت در متن و در هدایت بازیگر کامل انجام نشده بود و هر چقدر بازیگر تلاش می‌کرد باز هم ابتر می‌ماند، بازی مونا کرمی رو دوست داشتم اما معتقدم بازیگر قابل‌تری است و کارگردان از پتانسیل‌های این بازیگر به درستی بهره نبرده است، همین مهم در مورد دنا تارفی هم صدق می‌کند، به نظرم او نیز به خوبی به کار گرفته نشده بود با این‌که مشخص هست توانایی بازیگری‌اش توان تلاش بیشتر ... دیدن ادامه ›› را داشت.
اما دریا مقبلی به نظرم از فرصتی که پیش رویش بود استفاده نکرده است؛ شاید لازم است برای بازی در نقش یک دانشجوی خبرنگار کمی زیست این افراد را هم تورقی می‌کرد، نگاهی سطحی به دانشجوی رشته‌ی خبرنگاری با گرایش ورزشی یا از نویسنده نشات می‌گیرد یا از بازیگر. چه بسا کارگردان هر قدر تلاش می‌کرد روایت ِ این شخصیت بر روی صحنه را بهتر از این نمی‌شد دید.
اما کارگردان که گویا دومین اثر نمایشی‌اش را روی صحنه برده است آزمون و خطای خوبی کرده است. بدون شک ایراداتی بر کارگردانی، طراحی میزانس و … دیده می‌شد اما به راحتی می‌توان چشم پوشی کرد چرا که هر تجربه اندوخته‌ای به او می افزاید برای تجربه‌ی بهتر.
نسل ِ جوان ِ امروز کارگردانی اگر چه اشتباه می‌کند اما جسورانه ادامه می دهد به آینده‌ی این کارگردان خوشبین‌ام و اگر نمایش اولش را از دست دادم و ندیدم اما با دیدن تجربه‌ی دومش، به دیدار تجربه‌های بعدی‌اش خواهم نشست.
طراحی صحنه در بخش‌هایی هوشمندانه بود و در بخش‌هایی نه، نور و سایه بازی انتهای نمایش رو به شدت دوست داشتم حیف که بیشتر پرداخت نشده بود.
روز شنبه ۲۹ خرداد در اجرای هنرمندان این نمایش رو دیدم و فرصت نشده بود که براشون بنویسم، خدا قوت و خسته نباشید به همه‌ی گروه.
جنون اسلپ استیک
نگاهی به نمایش «جنون محض » به کارگردانی علیرضا کوشک جلالی

جنون محض به قلم مایکل فراین را پیشتر خوانده بودم، نگاهی درجه یک به عاشقان تئاتر، که صد البته با ترجمه‌ی علیرضا کوشک جلالی که کارگردانی این نمایش را برعهده داشته است. پیش از دیدن نمایش، قطعا با توقع وارد سالن می‌شوید چون اسامی بازیگران نشان دهنده‌ی آن است که با اثری مواجه‌اید، که هم بازیگری روی صحنه را به خوبی می‌شناسند، هم چند تن از این عزیزان پیش‌تر با علیرضا کوشک جلالی کار کرده‌اند، از آن‌جا که خودم نیز با این مترجم و کارگردان همکاری داشتم می‌دانم هم ادبیات شدن تیم و کارگردان به شدت مهم و تاثیر گذار است و این اتفاق می تواند در این نمایش هم رخ دهد. اما زیاده‌گویی نکنم و مستقیم بروم سر نمایش.

مارک فراین، نویسنده این اثر، تحصیلاتش در حوزه‌ی فلسفه است، پس آماده‌ی دیدن اثری با بارقه‌های فلسفی‌ می‌شوم؛ همچنین او سال‌ها در تلویزیون ... دیدن ادامه ›› و روزنامه منچستر گاردین فعالیت داشته پس به طبع انتظار دارم مخاطب را بشناسد و درک درستی از تئاتر به عنوان رسانه داشته باشد.
با شروع نمایش و گذر چند دقیقه‌ای و نگاه به رفتار مخاطبین متوجه شدم درست به هدف زده، مخاطب زودتر از تصور با بازیگران همراه می‌شود، شروع راحت و روان الهام پاوه‌نژاد کمک بزرگی به این همراهی می‌کند.
صحنه‌ی اول نمایش بذری را می‌کارد و صحنه دوم به درستی با کمک گیری از کمدی Slapstick برداشت می‌کند.
بازی بازیگرانی چون علی پویا قاسمی، امین میری و سام کبودوند این بزن و بکوب را ریتم می‌دهد و چیزی که واضح است ترکیب بازیگرانی است که صحنه‌ی تئاتر و چشم مخاطب را در دستشان می‌گیرند، به عنوان کسی که سال‌های زیادی است در «پشت صحنه» نمایش‌ها فعالیت داشتم به شدت با صحنه‌ی دوم نمایش ارتباط برقرار کرده‌ام. استرس، تلاش، وسواس، تنش‌ها، شوخی‌ها همه و همه را پشت صحنه نمایش تجربه کردم و چه درست بدون اغراقِ اضافی، حول محور اکت بازیگر و فعالیت بدنی پیش رفت.حتی صامت بودن در کمدی اسلپ استیک هم در صحنه‌ی دوم به جا استفاده شده است.
اما از بازیگرانی چون میثاق زارع و الهه فرازمند نباید گذشت، در آرامش و سکوت کاتالیزور بازی دیگر بازیگران شدند، بدون هیچ زیاده گویی کارشان را انجام دادند و لحظاتی ملیح را برای تماشاگر ساختند.
این سومین نمایش در‌ یک سال گذشته است که از این تکنیک ( کمدی اسلپ استیک) استفاده می‌کند که به نظرم این ژانر از کمدی به سلیقه شخصی‌ام اضافه شده است. پوستر نمایش بسیار با نمایش هم‌سو است؛ تیزر اول هم به نظر هوشمندانه است چون هم چیزی را لو نمی دهد، هم لو می‌دهد، اما وقتی نمایش را دیدید و دوباره تیزر را بازنگری کنید برایتان دی-کد decode می‌شود. اما در بین اقلام تبلیغاتی نمایش پوستر به نظرم بسیار خلاقانه است.
به طبع ایراداتی هم در نمایش وجود دارد، که می‌توان به خاطر شیرینی صحنه‌ی دوم نمایش، چشم‌پوشی کرد. دکور را «حاوی اسپویل» که پرتابل است و چرخش در میانه‌ی نمایش دارد را دوست دارم. براساس آن‌چه من در کتاب اصلی خواندم صحنه‌ی سومی وجود دارد که این هم به نظرم به درستی حذف شده و با یک چرخش نیمه در ذهن مخاطب بذر صحنه‌‌ی‌سوم کاشته می‌شود. مخصوصا اگه مخاطب تئاتری باشد ( تماشاگر جدی یا هم صنف ).

تماشاخانه جدید اهورا دو ویژگی مثبت داشت، یک) تهویه‌ی مناسب سالن و دوم فاصله صندلی‌ها که به عنوان مخاطب اصلا اذیت نمی‌کرد.برخلاف سالن‌هایی شبیه شهرزاد که از فاصله‌ی کم بین ردیف‌ها پا درد می‌گیرید، فقط خواهش می‌کنم در شروع نمایش تاخیر نداشته باشید. از دید برندینگ و بازاریابی به جایگاه سالن، به نظر لوکیشن و دسترسی تماشاخانه اهورا بسیار مناسب است، اما سالن به عنوان یک مشخصه و برند باید هویت داشته باشد؛ در بین شلوغی مانتو فروشی‌ها و بوی تند روغن سرخ کردنی مغازه های اطراف. به نظرم بیشتر سالن نمایش به فروش سوپرمارکت و غذافروشی‌های اطرافش کمک می‌کند تا شلوغی منطقه به گیشه‌ی گروه‌های تئاتری.

خلاصه که خسته نباشید به تمام تیم «جنون محض» بازیگران و تیم پشت صحنه ❤️
درود و عرض ادب
ممنون از نقد و نوشته ی خوب شما خانم حدادی
۰۱ مرداد ۱۴۰۱
kheili mamnoonam khodaro shokr ke doost dashtin
۰۱ مرداد ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
هفته‌ی پیش برای دیدن این نمایش رفتم کاشان.
این کمدی اسلپ استیک - Slapstick - دیدنی است. اما چرا
بخش عمده انتقال معنا و مفهوم در کمدی اسلپ استیک از طریق حرکات بدنی به مخاطب منتقل می‌شود، اغراق هوشمندانه در بازی بازیگران این نمایش این نمایش رو تبدیل کرده به یه کمدی تر و تمیز در ژانر Slapstick.
پس باید تاکید کنم که بازی بازیگران جوان این نمایش با اغراقی کنترل شده و اصولی منسجم و یک دست و خوب است.
اگه بخوام شفاف‌تر مثال بزنم فیلم سینمایی سه کله پوک، تام و جری، میگ میگ و آثار بسیاری از این قبیل، همگی جزء کمدی بزن بکوب محسوب می‌شوند. نورمن‌ اسطوره کمدی اسلپ استیک است. نورمن این نمایش به نظرم رضا صالحی است.
زندگی ِ روی آب ِ فرماندار جدید بازتاب ِ خوبی است از امروز ِ جامعه‌ی ما. تمثیلی شسته و رفته و تک به تک مراجعه کنندگان به این دفترِ آب گرفته شلپ و شلوپ کنان، ماییم که در این جامعه‌ی آب گرفته می‌جنگیم برای ... دیدن ادامه ›› بیان حقمان.
میثم عبدی در نقش ناخدا، این کشتی را به درستی هدایت کرده و می‌تونم بعد از دیدن دومین اثر از این کارگردان ( که در اجرای قبلی هم اتفاقا همکاری داشتم باهاش / پنگوئن، مرغ دریایی و چند پرنده‌ی دیگر) کمدی رو خوب می‌شناسه.
دیدن ِ این نمایش رو به ساکنان کاشان و همچنین کسایی که دلشون یه سفر آخر هفته‌ی مفرح می‌خواد توصیه می‌کنم.
نمایش «پروین» به پایان رسید.

نمایش پروین به نویسندگی و کارگردانی حسین کیانی و تهیه‌کنندگی داود نامور به دلیل شیوع مجدد کرونا با تصمیم گروه اجرایی برای حفظ سلامت تماشاگران، دیگر اعضای گروه اجرایی نمایش و کارکنان مجموعه تئاترشهر و همچین هماهنگی‌های به عمل آمده با مدیریت مجموعه تئاترشهر متوقف شد.

به گزارش مدیر روابط عمومی نمایش «پروین» به دلیل ابتلای برخی از بازیگران اصلی و برخی از عوامل پشت صحنه به سویه‌ی جدید کرونا اجرای این اثر به طور کامل متوقف شد.

نمایش پروین که اجرای خود را از ۸ خرداد ماه در سالن اصلی با بازی نرگس محمدی، امین زندگانی، مهران‌رنج‌بر، مجید رحمتی، سیدجواد یحیوی، جواد ... دیدن ادامه ›› مولانیا،مریم ندایی، آتنا تندرو، سهیل ملکی و اکرم محمدی با حضور هوشنگ قوانلو، در مجموعه‌ی تئاتر شهر آغاز کرده بود، پس از پشت سر گذاشتن سی اجرا به دلیل ابتلای برخی از عوامل اصلی گروه نمایشی به اجرای خود خاتمه داد.
دیگر عوامل نمایش «پروین» عبارتند از محمد ‌گودرزیانی (دستیار کارگردان، برنامه‌ریز و مدیر تولید)، رضا مهدی‌زاده (طراح صحنه)، پریدخت عابدین‌نژاد، ماریا ‌حاجیها (طراح گریم)، رضا ‌خضرایی (طراح نور)، مهدی ‌دوایی (طراح گرافیک)، علی کاظمی (طراح ویدئو و ویدئومپینگ)، فرشاد دهنوی (آهنگساز و نوازنده پیانو و ویلن)، کارن کیانی (ساخت و طراحی صدا)، محمدصادق ‌زرجویان (ساخت تیزر و عکاس تبلیغاتی)، سارا ‌حدادی (مدیر روابط‌ عمومی، مشاور رسانه‌ای و مدیر تبلیغات)، فربد ‌غفاری (دستیار دوم کارگردان)، فرزاد ‌هدایت‌نوری (ساخت آکسسوار)، علیرضا بابایی (منشی صحنه)، ندا کاوندی (امور مالی)، اردلان آشناگر ( عکاس)، مهتاب حاتمی (دستیار لباس) و نگار حسینی (اجرای ویدئو).
این اثر نمایشی با حمایت پوشاک گت، نشر آنجا و نوای کلاویه تا ۱۴ تیرماه ۱۴۰۱ میزبان ۴۷۵۷ تماشاگر، هنرمند و اهالی فرهنگ و هنر بوده است.
امیدوارم به زودی بهبودی کامل حاصل بشه🤲🏻🤲🏻🌹🌹♥️♥️
۱۹ تیر ۱۴۰۱
مینا ۱۲&
بله جون نزدیک به 20 میلون هنوز واکسن نزده اند وهمین دوز سوم را از بدتر بدون ماسک هم وارد فضاهای سر بسته میشوند .همین که میشود روزی 2 هزار مبتلا .
اونایی هم که زدن چرا باز دارن مبتلا می‌شن؟!
۱۹ تیر ۱۴۰۱
پرستو جمشیدی
اونایی هم که زدن چرا باز دارن مبتلا می‌شن؟!
واکسن از ابتلا یا انتقال بیماری جلوگیری نمی‌کنه. فقط از شدت بیماری کم می‌‌کنه.
ولی خب درست میگن، اگه هر چقدر تعداد واکسینه‌شده‌ها بیشتر باشه، به طور کلی شدت بیماری و گردش بیماری کم میشه و حداقل آمار بستری و فوتی رو کاهش میده‌.
۱۹ تیر ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
معین الحُکما پزشک اهمال‌کار [پروین]

دکتر علی معین الحُکما متولد ۱۲۴۹ شمسی، پزشک معروف تهرانی علت هذیان‌گویی و تب شدید پروین اعتصامی را حصبه تشخیص داد، مداوای غلط، سهل‌انگاری و اطمینان متوالی بر موفقیت حتمی در معالجه باعث غفلت اعضای خانواده‌ی پروین شد.
مهکامه، مادر اردشیر محصص و دوست نزدیک [پروین]

سَروَر مهکامه مُحَصِص آشتیانی ( ۱۲۹۱-۱۳۵۷) شاعر، خوشنویس و فعال حقوق زنان بود، او عضو هیئت رئیسه کنگره نویسندگان نیز بود و از وی بیش از ۵۰۰۰ بیت شعر برجا مانده‌است.
او از کودکی شعر با تخلص «مهکامه» شعر می‌گفت و در نشریه‌های گیلان به چاپ می‌رسید. وی با پسرعموی خود عباسقلی محصص ازدواج کرد و حاصل این پیوند ۴ فرزند بود که می‌توان به اردشیر محصص ، کارتونیست و ایران‌دخت پیانیست و مترجم اشاره کرد.

مهکامه دوستی نزدیکی نیز با پروین داشت و این دوستی و رابطه تا پایان عمر کوتاه پروین ادامه داشت، نامه‌های این دو تن به یکدیگر معروف است، به ویژه قطعه غم‌انگیزی که در سوگ پروین سروده است بارها چاپ شده‌است.به نظر می‌رسد اولین آشنایی مهکامه با پروین از طریق سروده‌های مهکامه که در رسانه‌های آن زمان منتشر می‌شد بوده‌است.

« ای زاده اعتصام فخر ایران
ای مایه افتخار نوع انسان
سرور به نثار مقدم آورده نثار
گلهای محبت از گلستان روان»
خانم سارا حدادی گرامی توضیح خوبی بود ای کاش شیر پاک خورده ای پیدا شود و اشعار این شاعره را چاپ کند شعری از او را دیدم که جالب بود سپاس از شما
چو در گوش عشاق آواز یار
چو زلفم برد حلقه در گوش و گفت
حدیثی کز آنم گل ... دیدن ادامه ›› از گل شکفت
که هنگام میلاد فردوسی است
که پشت فلک بر درش قوسی است
خداوند گفتار و میر سخن
کزو تازه شد روزگار کهن
حکیم سخنگوی با آفرین
سخنگو چه باشد سخن‌آفرین
۲۹ خرداد ۱۴۰۱
fariba akbari
خانم سارا حدادی گرامی توضیح خوبی بود ای کاش شیر پاک خورده ای پیدا شود و اشعار این شاعره را چاپ کند شعری از او را دیدم که جالب بود سپاس از شما چو در گوش عشاق آواز یار چو زلفم برد حلقه در گوش ...
انتشارلت نگاه مجموعه اشعار پروین اعتصامی رو چاپ کرده

https://www.iranketab.ir/book/7096-collected-poems
۲۹ خرداد ۱۴۰۱
سپهر
انتشارلت نگاه مجموعه اشعار پروین اعتصامی رو چاپ کرده https://www.iranketab.ir/book/7096-collected-poems
شعرهای مهکامه منظور من بود گرامی
۰۲ تیر ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نصرالله اعتصامی، برادر دوم [پروین]

نصرالله خان اعتصام آشتیانی برادر پروین اعتصامی زاده‌ی سال ۱۲۹۰ شمسی شهر تهران است، وی مترجم زبان فرانسه بوده و چندین سال در تهران دارالترجمه داشت.
وی چهار فرزند ( دو دختر و دو پسر) داشته و در سن ۷۷ سالگی در بهمن ۱۳۶۷ چشم از جهان بست.