میکروتیاتر« دویست و هشتادمین شب سال» از حیث تکنیک اجرا برای من تجربه ای جدید،شیرین و جذاب بود.
چیزی بین تیاتر صحنه ای و نمایش عروسکی که در روایت و اجرای نمایش، اشیاء روزمره و اسباب بازی ها به خدمت گرفته میشدند.
در دنیایی به ظاهر کوچک در اتاقک های کارتونی دنیای نامحدود با موضوع دفاع از وطن و جنگ به نمایش گذاشته شد.
من با دیدن خط داستانی این نمایش به یاد این جمله جناب سارتر در مرده های بی کفن و دفن افتادم
«فکر می کنم مدتهاست که ما مردهایم. درست از آن موقعی که دیگر کاری از دستمان برنیامد.»
درود و رحمت به تمام کسانیکه علیرغم اینکه شور زندگی داشتند ولی برای اینکه انسان بمانند قبول مسیولیت کرده و زندگی دلخواسته را برای دیگری
... دیدن ادامه ››
فدا کردند.
نقد کوچکی که در اجرای امشب بود کمی خستگی و ضعف در اجرای راوی بود که امیدوارم در اجراهای بعدی نباشد. لذت بردم بسیار و دیدنش رو به دوستان پیشنهاد میکنم. وخصوصا تماشای قالب و تکنیک جالبی که برای روایت هر داستانی به شما نشان میدهد
پیشکش سپاس و درود به عوامل میکرو تیاتر دویست و هشتادمین شب سال