یادداشت ارغوان دهقان بر نمایش "امان"
منتشر شده در وبسایت روزنامه هنرمند
روایت معلوم و پایانی نامعلوم
پایان در نمایش مشخص است، اما چیزی که داستان را نامعلوم میکند، فرجام غم انگیز راویان است.
در سالهای اخیر داستان ها از فرم کلاسیک فاصله گرفته و به سمت داستانهای واقعی رفته اند، پیچیدگی و عدم قطعیت از خصوصیات بارز این سبک هاست. و به جاودانگی کاراکترها در ذهن مخاطب می انجامد و وی را در تعلیق داستان نگه میدارد. و چون هر رویدادی در واقعیت قابل تغییر است، پایان برای نویسنده و نمایش وجود ندارد.
اما ما همیشه در داستانها به دنبال پایان خوشیم، و اگر چنین نباشد، حکایت برایمان تمام نشده باقی می ماند، گویی در پستوی ذهن همه ما جمله
... دیدن ادامه ››
معروف چارلی چاپلین نقش بسته که “همیشه آخر هر چیز خوب میشود، اگر نشد بدان هنوز آخر آن نرسیده”
اما “امان” ما را با پایانی حزین رها میکند. تا بدانجا که حتی نمایش رورانس ندارد، و با روشن شدن چراغها تماشاچیان متوجه پایان نمایش میشوند.
۴ زن بخشی از زندگی خود را روایت میکنند که این بخش کوچک، تمام زندگی و آینده شان را تحت شعاع قرار داده و مثل گردابی سیاه در خود کشانده است.
پایان در نمایش مشخص است، اما چیزی که داستان را نامعلوم میکند، فرجام غم انگیز راویان است.
در سالهای اخیر داستان ها از فرم کلاسیک فاصله گرفته و به سمت داستانهای واقعی رفته اند، پیچیدگی و عدم قطعیت از خصوصیات بارز این سبک هاست. و به جاودانگی کاراکترها در ذهن مخاطب می انجامد و وی را در تعلیق داستان نگه میدارد. و چون هر رویدادی در واقعیت قابل تغییر است، پایان برای نویسنده و نمایش وجود ندارد.
اما ما همیشه در داستانها به دنبال پایان خوشیم، و اگر چنین نباشد، حکایت برایمان تمام نشده باقی می ماند، گویی در پستوی ذهن همه ما جمله معروف چارلی چاپلین نقش بسته که “همیشه آخر هر چیز خوب میشود، اگر نشد بدان هنوز آخر آن نرسیده”
اما “امان” ما را با پایانی حزین رها میکند. تا بدانجا که حتی نمایش رورانس ندارد، و با روشن شدن چراغها تماشاچیان متوجه پایان نمایش میشوند.
۴ زن بخشی از زندگی خود را روایت میکنند که این بخش کوچک، تمام زندگی و آینده شان را تحت شعاع قرار داده و مثل گردابی سیاه در خود کشانده است.