در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
مخاطبان گرامی، پیرو اعلام عزای عمومی، به آگاهی می‌رسد اجرای همه نمایشها و برنامه‌های هنری به مدت یک هفته از دوشنبه ۳۱ اردیبهشت تا پایان یکشنبه ۶ خرداد لغو شد. خریداران محترم این سانسها لطفا منتظر اطلاع‌رسانی بخش پشتیبانی تیوال از طریق پیامک باشند.
تیوال پویا اندیشه | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 15:27:15
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
چرا همش پشتتون به ما بود...با اینکه ردیف چهارم نشسته بودم چرا قیافه هاتونو ندیدم...قهر بودید با تماشاچیا؟چرا حرفاتون مفهوم نبود...مگه بازیگر تاتر نباید تمرین صدا و آوا بکنه...چرا خلاقیت در اجرا نداشتید..دوره ی این سبک اجراها لااقل سی ساله که گذشته...با خودم مهمون آورده بودم و نمی‌تونستم سالنو ترک کنم ...با خمیازه و چشمان خواب‌آلود تا آخر کشوندم خودمو.
مگه چه مدل اجرایی بوده که تاریخ انقضاش برای ۳۰ سال پیشه؟
۲۲ فروردین
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
همون نیم‌ساعت اول کافی بود که هم من هم سه نفر همراهم با چهار تیپ شخصیتی و همینطور سلیقه ی متفاوت هنری؛برای بلند شدن از صندلیها و خروج از سالن هم نظر بشیم.حالا پولی که واسه بلیط دادیم عیبی نداشت ولی حیف از بهنام شرفی بود
دیشب ۱۶ فروردین این نمایش رو در سالن هامون دیدیم.هر چند بخاطر تعداد زیاد کاراکتر و دیالوگ‌های متنوع و وجود موسیقی و لطیفه و پرفورمنسهای خاص بازیگران، حدود ۹۰ دقیقه فضای نسبتا شادی رو تجربه کردیم اما برای متفاوت شدن قصه ی داستان از نمایش‌های مفرح مشابه و گرفتن پیام خاصش؛ می‌بایستی تا آخرین دقایق اجرا صبر میکردیم تا گره ی احساسی داستان که بطور پنهان در بطن نمایش مخفی شده بود،برامون باز بشه.اون لحظه بود که ضمن تشویق کارگردان و بازیگران با احساس خوب از اینکه یک تاتر واقعی دیده ایم،سالن رو ترک کردیم.
خوشحالیم از اینکه دوست داشتید کار رو و ممنونیم ازتون که حس زیباتون رو با ما به اشتراک گذاشتین
۲۰ فروردین
پویا عزیز...سپاس که نظرتون رو با ما به اشتراک گذاشتید...خوشحالیم که تا انتها نمایش با شما ارتباط برقرار کرده
۲۵ فروردین
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
چقدر لذت بردیم و چقدر خندیدیم
تقابل فرهنگ و لهجه ی سربازهای مشهدی،قزوینی،مازندرانی،گیلانی چه فضای فرحبخشی ایجاد کرده بود...درسته بخش کوچیکی از شوخیها جنسی بود (که واقعیت اینه که اونها هم بخشی از فضای فرهنگی و فولکلور ما هستند)ولی این گروه نشون دادند بدون شوخیهای جنسی هم‌میشه از مردم خنده گرفت

اینکه تقریبا هیچ شعار ایدئولوژیک یا روشنفکرانه ای هم در طول تئاتر سرداده نشد خیلی دلچسب بود
همچنین اون فضای روانکاوانه ی برگشت به دوران کودکی و زنگ انشا عجیب مبتکرانه بود
متشکریم ازتون
بازم کارهای جدید بیارید رو صحنه
براتون تبلیغ میکنیم
اتفاقا لهجه ها بد از کار درآمده بود ، نه مازنی نه گیلکی و نه قزوینی .
تبلیغ کارهای نه چندان خوب ، نه تنها کمکی به اون گروه نمیکنه، بلکه باعث میشه مخاطبان معمولی تئاتر ، اونقدر بی اعتماد و بی انگیزه بشن که همین اندک رونق هم از دست بره
۳۱ شهریور ۱۴۰۲
شکوفه پناهی
اتفاقا لهجه ها بد از کار درآمده بود ، نه مازنی نه گیلکی و نه قزوینی . تبلیغ کارهای نه چندان خوب ، نه تنها کمکی به اون گروه نمیکنه، بلکه باعث میشه مخاطبان معمولی تئاتر ، اونقدر بی اعتماد و بی ...
برام عجیبه که پیگیرانه اینهمه کامنت منفی میگذارید تا نظر خواننده ها رو تیره و تار کنید.شما نظر خودتونو یکبار نوشته بودید و ماهم خونده بودیم .شاید تو راه اومدن خیابوتها شلوغ بوده و یا بعلل دیگه ای اذیت شدید.شایدم شما خیلی حرفه ای هستید و نظر فوق تخصصی میدید.بهرحال اجازه بدید هرکسی نظر خودشو بنویسه و قضاوت رو خود تماشاچیها انجام بدن.ما رشته ی تیاتر نخوندیم و حرفه ای نیستیم.ولی چون در سالنهای تئاتر، تماشاچی تیئاترهای خوب از بزرگانی مثل آقای نصیریان و جعفر پناهی و داوود میرباقری و ارش عباسی و ...و حتی عنایت بخشی و هادی اسلامی بوده ایم، بطور حسی و غریزی نمایش خوب رو درک میکنیم و لذت میبریم
۰۱ مهر ۱۴۰۲
amir ramezani
سرکار خانوم متوجه نشدم خوب از کار درنیومده یعنی اون گویش ها غلطه؟
گویش غلط که واژه ی درستی نیست . بازیگرها حین اجرا گاهی یادشون میرفت از لهجه استفاده کنند و زبان فارسی بدون لهجه میشد . من یه رشتی و مازنی و قزوینی ندیدم ، چندنفر رو دیدم که داشتن ادای لهجه رو در میاوردن . قزوینی رو مقایسه کنید با لحن محمود بصیری در آرایشگاه زیبا یا ایرج نوذری وقت تعریف چیلاندن گوربه ... مشهدی با لهجه بیتا بادران در آژانس شیشه ای . از فیلم مثال زدم که ملموس تر باشه وگرنه افغانستانی های تئاتر ترن هم محشر بودند .
۰۲ مهر ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
پویا اندیشه (teatherfan)
درباره نمایشنامه‌خوانی وار i
اخه یه توضیحی چیزی
یه خط قصه ای
واقعا ما چجوری باید جذب بشیم تا بیاییم تاتر شمارو ببینیم
این چه غرور کاذبیه شماها دارید فکر میکنید با یه پوستر و یه عنوان و چند تا اسم ناشناس مردم میان بلیط میخرن
چرا ساده ترین روشهای معرفی و پرزنته کردن رو عمدا انجام نمیدید
با مفهوم تبلیغ مشکل دارید؟
فاطمه معصومی و پویا فلاح این را خواندند
محمد مجللی و բամդադ این را دوست دارند
یه نکته دیگه اینکه تو دسته بندی ها فیزیکال هم نوشتن!
نمایشنامه خوانی فیزیکال!
۲۱ شهریور ۱۳۹۹
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
دو بار این نمایشو دیدم تا بفهمم چرا سروان شایگان،با اینکه بعد از بازپرسی از کمالی حقیقت ماجرا رو میفهمه ولی بلافاصله و خیلی سریع برای صادقی (منشی) گزارش نهایی رو بلند بلند اعلام میکنه تا اون بی گناهی کمالی رو در پرونده ثبت کنه
علتش تو نگاهیه که در آخرین لحظه به تمثال اعلیحضرت میکنه.انگار تصویر بهش میگه:قرار نیست هر کسی برای احقاق حق و گرفتن انتقام،مستقلانه اقدام کنه..در واقع
در کنار همه کارکترها و اِلِمانهایی که در این نمایش وجود داره،اون قاب عکس بر روی دیوار،تاثیر مخوفی بر روی همه ی اتفاقات داره...تاثیری که بی شک تداعی کننده ی یک مفهوم لکانی است"نام ِ پدر "
البته اون قاب عکس تحمیلی هست دوست عزیزم وگرنه همونطور که دوستان در یاد داشت های دیگه گفتن در اجراهای پیشین این اجرا مربوط به سال 88 و زمان معاصر بوده و عکس رو دیوار آقای احمدی نژاد بوده به نظرم این برداشت شما مقصوده کارگردان نبوده
۲۵ آذر ۱۳۹۸
مفهوم عکس منظورمه
عکس هر کسی میتونه باشه
منظور مرجع اتوریته است
۲۵ آذر ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
من امشب ۱۳ شهریور ۹۷ برای اولین بار این تاتر رو از طریق سی دی دیدم.یعنی ۴ سال بعد از اجرا....همیشه افسوس میخوردم که کاش نمایشهای زنده هم مانند فیلمهای سینمایی امکان جاودانه شدن رو پیدا می کردند
چقدر خوبه اگر همه ی اجراهای سالنها فیلمبرداری می شدند و سالها بعد ...حتی ده ها سال بعد علاقمندانی که در زمان اجرا نتونستند یا اصلا نبودند که اون تاترو بطور زنده ببینند ،فرصت تماشا پیدا کنند
چقدر دلم میخواست نمایشی که حسین پناهی بیست سال قبل در تاتر شهر به نام(چیزی شبیه زندگی)به روی صحنه برد رو دوباره میدیدم
بازیگران و عوامل اجرا خسته نباشید اما نمیدونم چرا بیشتر شبیه نمایشنامه خوانی بود تا اجرای تاتر...یچیزی کم بود ...
عالی بود عالی
ممنون که تایم رو به دوساعت کاهش دادید
کم گوی و گزیده گوی چون در
celine، عاطفه گندم آبادی، Samira، فرزاد و فروز محمدی این را خواندند
مریم زارعی، نیلوفر و شاهین این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
باور می کنید یکساعت و نیم از خنده روده بر شدیم...کم پیش میاد تو تاتری ک حرف جدی برای گفتن داره اینهمه ادم بخنده...ک البته خب این خنده بخاطر تماشای موقعیتهای دوگانه و تعارض امیز ما ایرانیها با فرهنگ تیکه تیکه مونه.ایرانی یی که از طرفی به تاریخچه ی دو هزارساله هخامنشی و اریایی خودش بیهوده فخرفروشی میکنه و از آنسو سایه های تیره و تار شخصیتی خودش رو در خارج از کشور بدون نقاب زیست میکنه
بنظرم این تاتر بخاطر متفاوت بودن و جسورانه بودن موضوعش و بازیهایی ک مثل زندگی واقعی بود ارزش دیدن رو داشت
۱۳ نفر این را خواندند
آنا این را دوست دارد
سپاس ازتون
۱۲ اسفند ۱۳۹۶
کمی تا حدی زیاد اغراق هست اگر بگین کل نمایش رو خندیدین، نمایش با اصلا این تعریف ها همخوانی ندارد، بیشتر داستانی است از جنس اجتماع ایرانی و کمی واقعی اما فقط میشه گفت بد نیست
۲۰ اسفند ۱۳۹۶
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
خیلی نمایش خوبیه
و چقدر اقای کوشکی هنرمنده
فقط کسانیکه میخوان این نمایشو ببینن قبلش برن و سالنو ببینند که ایا توانایی نشستن در این سالن رو دارند یا نه
مخصوصا کسانیکه بیماری های پانیک و ترس از جاهای بسته دارند
امیرمسعود فدائی این را دوست دارد
دقیقا من هم همیشه در این سالن احساس ناامنی میکنم
۱۱ آبان ۱۳۹۶
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
اقای نعیمی عزیز،ما تقاضای اجرای دوباره این نمایش در سال ۹۶ رو داریم
با سلام به کارگردان و تهیه کننده ی این نمایش جالب،اگر نوشته ی منو میخونید
میخواستم درخواست کنم چنانچه براتون مقدوره این نمایش رو دوباره به صحنه بیارید

فکر میکنم این نمایش به اندازه کافی دیده نشد
اگر مقدوره در یک سالن کمی بزرگتر و معروفتر
میشا این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید

ما تماشاچی های خوبی هستیم
(توجه:این مطلب صرفا برای این نمایش، نوشته نشده است و یک درددل کلی از طرف ما تماشاچی ها خطاب به دوستان تاتری و مدیران تاتری می باشد).
-ما تماشاچی های خوبی هستیم چون لااقل ماهی یک میلیون تومان از درامد نه چندان زیاد خودمان را،صرف خرید بلیط می کنیم تا خانوادگی به دیدن تاترهای شما بیاییم...ما همان هایی هستیم که به شوق دیدن کار خوب و بازیگران و خواننده های مورد علاقه مان مشتاقانه در شبهای سرد شهریور ماه در فضای باز کاخ سعد اباد به تماشای تاترهایی مانند شمس پرنده و سی می نشینیم و یخ میزنیم و سرما می خوریم.... صدایمان هم در نمیاید....بله....بله البته میدانیم :هر که طاووس خواهد ،حتما که باید جور هندوستان را ... دیدن ادامه ›› هم بکشد.


-اما یک سوال .آیا شما تاتریها که همیشه مارا به حمایت از کارهای فرهنگی تشویق می کنید و میگویید بخشی از سبد هزینه ی خانوار باید صرف امور فرهنگی بشود، رفتار خودتان با ما محترمانه ،اصیل و فرهنگی است؟


-میدانید...ما تماشاچی های خوبی هستیم ،بیش از دو ساعت روی صندلیهای خشک سالنهای تاتر مینشینیم و ازین پهلو به آن پهلو میشویم ...صدای جیر جیر چوب صندلیها در میاید ولی صدایی از ما در نمیاید!.
-اما شما چی؟شما هم حاضر هستید بر ولع نویسندگی خودتان غلبه کنید و دیالوگهای طولانی و تکراری و کشدار را کوتاه وحذف کنید و با کاهش تایم نمایشنامه ،یک کار شسته و رفته تحویل ما بدهید؟...آیا شما میتوانید سالن را خوب مدیریت کنید؟...آیا فکر مارا نمیکنید که هر چند مشتاقانه همراهی می کنیم ولی از ساعت دوم نمایش هوای سنگین سالن را به سختی استنشاق میکنیم و با کمر خشک شده و دردهای متراکم شده در اندام هایمان تا لحظه ی کف زدن برای شما،صبوری و آبروداری می کنیم!...شماهایی که تا لحظه های آخر ما را در خیابان در هوای سرد و گرم نگه میدارید و اجازه آمدن به سالن انتظار را به ما نمیدهید ....و برای ورود به سالنهایی مانند تالار وحدت و تاتر شهر در صفهای طویل برای نیمساعت مارا سرپا نگه میدارید تا یکی یکی بلیطها را چک بفرمایید ....حتی حاضر نیستید گیت ورودی را بزرگتر کنید و یا دو سه نفری بلیطها رو چک کنید!
-شما آیا با میهمانهای منزل خودتان هم اینگونه برخورد میکنید و آنها را سرپا نگه میدارید؟....شروع تاتر تاخیر دارد؟ملالی نیست، ما درک می کنیم و تحمل می کنیم ولی خب به مهمانهای خود جا و اجازه ی نشستن بدهید؟یک دستگاه ناقابل آبسردکن در سالنها بگذارید!آیا حتما باید نوشیدنیهای ناشناخته ی کافه های شما رو بنوشیم!چرا در سالنهای انتظار نیمکت چوبی نمیگذارید!؟یا چرا هنگام خروج با این حجم زیاد تماشاچی اجازه نمیدهید از درب دوم خارج شویم!.

-واقعا رفتار و لحن خشن کارمندان بداخلاق سالنهای حرفه ای کشور(مانند تاتر شهر و تالار وحدت) برای سریعتر خارج کردن مردم از تنگنای درب خروجی،دور از جان همه ی ما و شما ، با رفتار گله داران روستاهای دور افتاده با گله های گوسفندشان شباهت ندارد!؟!


-ما از کارهای فرهنگی شما همیشه حمایت و این حمایت را اثبات کرده ایم:تا نیمه های شب به سالنهایی مانند فرهنگسرای بهمن و خاوران در محلات سخت رفت و آمد کرده ایم... ولی شما برای سختی نکشیدن ما و حفظ کرامت ما چه کرده اید؟نیمی از صندلیهای حرفه ای ترین سالن کشور(تالار وحدت) شکسته و از رده خارج است ولی شما باز هم برای شبهای بعدی برای آن صندلیها بلیط فروخته اید!(یادم نمیرود یکبار از کف همین صندلی های قرمز به زمین سقوط کرده ام)

-در بیست ،سی سالنی که در عرض ده سال اخیر توسط مدیریت شهرداریی ساخته شده است(که با اینهمه سازندگی در سالن احتمالا به غیر فرهنگی بودن هم متهم است) در قسمت خارج از ظرفیت آنها ،با دادن یک تشکچه مردم را در پله های بین صندلیها می نشانید و فکر این را نمی کنید که در صورت بروز هر گونه خطر ی مانند زمین لرزه و اتش سوزی و با بسته شدن معبر خروج چه بر سر ما تماشاچیها خواهد آمد؟استانداردهای ارگونومی و معماری و اینها پیشکش ،احتمال فاجعه هایی مانند سینما رکس ابادان و پلاسکو را دور از انتظار ندانید .سالن "دا " در یوسف اباد در زیرزمین یک حمام متروکه ی قدیمی تعبیه شده است.

-ما تماشاچی های خوبی هستیم چون با اینکه هنوز ته دلمان منتظر دیدن نمایشهای کلاسیک ، مهیج، قصه گو و مردم پسند و هنرمندانه هستیم ،باز هم از کارهای تجربی و توهم گونه ی شما حمایت میکنیم تا خلاقیت شما شکوفا باقی بماند،پول میدهیم،وقت میگذاریم،به خاطر اسم بازیگران مورد علاقه مان به تماشای تاتری مانند ِ(نمی خواهیم راجع بهش حرف بزنیم) میاییم و علیرغم یاس و تو ذوق خوردگی و حتی حالت تهوع(که خود کارگردان می گوید برای خوش نیامدن تماشاچی عمدا دست به هر اقدامی برای ایجاد آن زده است) تا آخر مودبانه می نشینیم تا شمارا در ایجاد سبک جدیدی که دوست دارید یاری کنیم و شماها را هو نمی کنیم ،غر هم نمیزنیم ،بلیطهای شبهای بعد راهم میخریم.

-ما تماشاچی های خوبی هستیم که حتی وقتی بازیگر ناوارد سینما را که نه صدای قابل شنیدنی دارد و نه میتواند دو تا دیالوگ را سالم پشت سرهم بگوید به تاتر میاورید، باز هم به شوق گرم شدن فضای تاتری کشور،تحملش می کنیم و برایش کف و هورا می کشیم و نقدش نمی کنیم تا تشویق شود و باعث فروش بیشتر شما شود.

-باور کنید ما تماشاچی های خوب و آبروداری هستیم ،اجازه بدهید تا وقتی دست چند نفر را میگیریم و آنها را به سالنهای شما میاوریم تا برای اولین بار آنها را با مقوله ای بنام تاتر آشنا کنیم ،از کرده ی خود پشیمان نشویم!
دوست عزیز نوشته تان حرف دل همه تئاتری هاست..و هر کس حداقل از یک بخش از نقد های که شما فرمودید شکوه دارند. بسیار کامل بود با سپاس..
فقط یک نکته، ازین پس اگر خواستید یه مطلب کلی عنوان کنید میتونید به دیوار تئاتر در تیوال رفته و بطور کلی مطلبتان را بنویسید..به جای اینکه در تیوال چند نمایش این کار رو انجام بدید..با سپاس از شما.
۱۷ مهر ۱۳۹۶
یادم میاید که ظریفی می گفت:
همَه چیزمان به همَمه چیزمان باید بیاید

۳۰ آبان ۱۳۹۶
فقط یک جمله میتونم بگم:
جانا سخن از زبان ما می گویی....
ای کاش گوش شنوایی باشه.هرچه قیمت بلیت ها روز افزونه کیفیت کارها روزانه کمتر و کمتر میشه. و ما هنوز امیدوارانه به داشتن جامعه ای فرهنگ دوست و هنر پرور فکر میکنیم....
۰۱ آذر ۱۳۹۶
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
ما تماشاچی های خوبی هستیم
(توجه:این مطلب صرفا برای این نمایش، نوشته نشده است و یک درددل کلی از طرف ما تماشاچی ها خطاب به دوستان تاتری و مدیران تاتری می باشد).
-ما تماشاچی های خوبی هستیم چون لااقل ماهی یک میلیون تومان از درامد نه چندان زیاد خودمان را،صرف خرید بلیط می کنیم تا خانوادگی به دیدن تاترهای شما بیاییم...ما همان هایی هستیم که به شوق دیدن کار خوب و بازیگران و خواننده های مورد علاقه مان مشتاقانه در شبهای سرد شهریور ماه در فضای باز کاخ سعد اباد به تماشای تاترهایی مانند شمس پرنده و سی می نشینیم و یخ میزنیم و سرما می خوریم.... صدایمان هم در نمیاید....بله....بله البته میدانیم :هر که طاووس خواهد ،حتما که باید جور هندوستان را هم بکشد.


-اما یک سوال .آیا شما تاتریها که همیشه مارا به حمایت از کارهای فرهنگی تشویق می کنید و میگویید بخشی از سبد هزینه ی خانوار باید صرف امور فرهنگی بشود، رفتار خودتان با ما محترمانه ،اصیل و فرهنگی است؟


-میدانید...ما تماشاچی های خوبی هستیم ،بیش از دو ساعت روی صندلیهای خشک سالنهای تاتر ... دیدن ادامه ›› مینشینیم و ازین پهلو به آن پهلو میشویم ...صدای جیر جیر چوب صندلیها در میاید ولی صدایی از ما در نمیاید!.
-اما شما چی؟شما هم حاضر هستید بر ولع نویسندگی خودتان غلبه کنید و دیالوگهای طولانی و تکراری و کشدار را کوتاه وحذف کنید و با کاهش تایم نمایشنامه ،یک کار شسته و رفته تحویل ما بدهید؟...آیا شما میتوانید سالن را خوب مدیریت کنید؟...آیا فکر مارا نمیکنید که هر چند مشتاقانه همراهی می کنیم ولی از ساعت دوم نمایش هوای سنگین سالن را به سختی استنشاق میکنیم و با کمر خشک شده و دردهای متراکم شده در اندام هایمان تا لحظه ی کف زدن برای شما،صبوری و آبروداری می کنیم!...شماهایی که تا لحظه های آخر ما را در خیابان در هوای سرد و گرم نگه میدارید و اجازه آمدن به سالن انتظار را به ما نمیدهید ....و برای ورود به سالنهایی مانند تالار وحدت و تاتر شهر در صفهای طویل برای نیمساعت مارا سرپا نگه میدارید تا یکی یکی بلیطها را چک بفرمایید ....حتی حاضر نیستید گیت ورودی را بزرگتر کنید و یا دو سه نفری بلیطها رو چک کنید!
-شما آیا با میهمانهای منزل خودتان هم اینگونه برخورد میکنید و آنها را سرپا نگه میدارید؟....شروع تاتر تاخیر دارد؟ملالی نیست، ما درک می کنیم و تحمل می کنیم ولی خب به مهمانهای خود جا و اجازه ی نشستن بدهید؟یک دستگاه ناقابل آبسردکن در سالنها بگذارید!آیا حتما باید نوشیدنیهای ناشناخته ی کافه های شما رو بنوشیم!چرا در سالنهای انتظار نیمکت چوبی نمیگذارید!؟یا چرا هنگام خروج با این حجم زیاد تماشاچی اجازه نمیدهید از درب دوم خارج شویم!.

-واقعا رفتار و لحن خشن کارمندان بداخلاق سالنهای حرفه ای کشور(مانند تاتر شهر و تالار وحدت) برای سریعتر خارج کردن مردم از تنگنای درب خروجی،دور از جان همه ی ما و شما ، با رفتار گله داران روستاهای دور افتاده با گله های گوسفندشان شباهت ندارد!؟!


-ما از کارهای فرهنگی شما همیشه حمایت و این حمایت را اثبات کرده ایم:تا نیمه های شب به سالنهایی مانند فرهنگسرای بهمن و خاوران در محلات سخت رفت و آمد کرده ایم... ولی شما برای سختی نکشیدن ما و حفظ کرامت ما چه کرده اید؟نیمی از صندلیهای حرفه ای ترین سالن کشور(تالار وحدت) شکسته و از رده خارج است ولی شما باز هم برای شبهای بعدی برای آن صندلیها بلیط فروخته اید!(یادم نمیرود یکبار از کف همین صندلی های قرمز به زمین سقوط کرده ام)

-در بیست ،سی سالنی که در عرض ده سال اخیر توسط مدیریت شهرداریی ساخته شده است(که با اینهمه سازندگی در سالن احتمالا به غیر فرهنگی بودن هم متهم است) در قسمت خارج از ظرفیت آنها ،با دادن یک تشکچه مردم را در پله های بین صندلیها می نشانید و فکر این را نمی کنید که در صورت بروز هر گونه خطر ی مانند زمین لرزه و اتش سوزی و با بسته شدن معبر خروج چه بر سر ما تماشاچیها خواهد آمد؟استانداردهای ارگونومی و معماری و اینها پیشکش ،احتمال فاجعه هایی مانند سینما رکس ابادان و پلاسکو را دور از انتظار ندانید .سالن "دا " در یوسف اباد در زیرزمین یک حمام متروکه ی قدیمی تعبیه شده است.

-ما تماشاچی های خوبی هستیم چون با اینکه هنوز ته دلمان منتظر دیدن نمایشهای کلاسیک ، مهیج، قصه گو و مردم پسند و هنرمندانه هستیم ،باز هم از کارهای تجربی و توهم گونه ی شما حمایت میکنیم تا خلاقیت شما شکوفا باقی بماند،پول میدهیم،وقت میگذاریم،به خاطر اسم بازیگران مورد علاقه مان به تماشای تاتری مانند ِ(نمی خواهیم راجع بهش حرف بزنیم) میاییم و علیرغم یاس و تو ذوق خوردگی و حتی حالت تهوع(که خود کارگردان می گوید برای خوش نیامدن تماشاچی عمدا دست به هر اقدامی برای ایجاد آن زده است) تا آخر مودبانه می نشینیم تا شمارا در ایجاد سبک جدیدی که دوست دارید یاری کنیم و شماها را هو نمی کنیم ،غر هم نمیزنیم ،بلیطهای شبهای بعد راهم میخریم.

-ما تماشاچی های خوبی هستیم که حتی وقتی بازیگر ناوارد سینما را که نه صدای قابل شنیدنی دارد و نه میتواند دو تا دیالوگ را سالم پشت سرهم بگوید به تاتر میاورید، باز هم به شوق گرم شدن فضای تاتری کشور،تحملش می کنیم و برایش کف و هورا می کشیم و نقدش نمی کنیم تا تشویق شود و باعث فروش بیشتر شما شود.

-باور کنید ما تماشاچی های خوب و آبروداری هستیم ،اجازه بدهید تا وقتی دست چند نفر را میگیریم و آنها را به سالنهای شما میاوریم تا برای اولین بار آنها را با مقوله ای بنام تاتر آشنا کنیم ،از کرده ی خود پشیمان نشویم!
دوست گرامی ،
باید گفت " جانا سخن از زبان ما می گویی "
بحث بر سر کرامت انسانی است که صد افسوس در زمان و زمانه ی ما گوهر نایابی است ، رفتارهای فردی و اجتماعی ما جماعت به گونه ای است که دیگری ، نه دیگری ( بعنوان یک واحدانسان ) ، بلکه وسیله ای است ، ابزاری است ، راهی است ، نردبانی است ، پلی است و قس علی هذا .
با تاسف بسیار ، محیطهای فرهنگی ما نیز تابعی از کلیت وجودی ماست نه جزیی جدامانده از پارادیم اخلاقی مان ، نکات دقیق مندرج در مطلب محترم و دردآورتان که از وجود دردمندتان بر آمده ، درد دل بسیاری از مخاطبین هنر تاتر نیز هست ، پس از خلق اثر هنری ، ارزشمندترین سرمایه هنرمند ... دیدن ادامه ›› ، مخاطبین هنر هستند که متاسفانه در زمان و زمانه ی ما از کمترین ارزش و جایگاه در نزد متولیان امر برخوردارند .
با عرض احترام و ارادت به متولیان و هنرمندانی که به مردم به دیده ی احترام و تکریم می نگرند و به ظاهر به لحاظ کمی در اقلیتند .
یا حق
۱۷ مهر ۱۳۹۶
ما تماشاچی های خوبی هستیم.....
جناب اندیشه متشکرم از شما بابت تمام دلخوری هایی که سر هر اجرا از مسولین اجرا گرفته تا بازیگران برام پیش اومده بود را بیان کردید.
۲۴ مهر ۱۴۰۲
عالی نوشتین حرف دل همه مخاطبان جدی تئاتر👌👌
۲۸ مهر ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید

ما تماشاچی های خوبی هستیم
(توجه:این مطلب صرفا برای این نمایش، نوشته نشده است و یک درددل کلی از طرف ما تماشاچی ها خطاب به دوستان تاتری و مدیران تاتری می باشد).
-ما تماشاچی های خوبی هستیم چون لااقل ماهی یک میلیون تومان از درامد نه چندان زیاد خودمان را،صرف خرید بلیط می کنیم تا خانوادگی به دیدن تاترهای شما بیاییم...ما همان هایی هستیم که به شوق دیدن کار خوب و بازیگران و خواننده های مورد علاقه مان مشتاقانه در شبهای سرد شهریور ماه در فضای باز کاخ سعد اباد به تماشای تاترهایی مانند شمس پرنده و سی می نشینیم و یخ میزنیم و سرما می خوریم.... من بعد از بیرون آمدن از سالن شما (تالار شهرزاد)بعلت هوای بد داخل سالن،سردرد شدیدی داشتم و با قرص مسکن تونستم بخوابم....بله....بله البته میدانیم :هر که طاووس خواهد ،حتما که باید جور هندوستان را ... دیدن ادامه ›› هم بکشد.


-اما یک سوال .آیا شما تاتریها که همیشه مارا به حمایت از کارهای فرهنگی تشویق می کنید و میگویید بخشی از سبد هزینه ی خانوار باید صرف امور فرهنگی بشود، رفتار خودتان با ما محترمانه ،اصیل و فرهنگی است؟


-میدانید...ما تماشاچی های خوبی هستیم ،بیش از دو ساعت روی صندلیهای خشک سالنهای تاتر مینشینیم و ازین پهلو به آن پهلو میشویم ...صدای جیر جیر چوب صندلیها در میاید ولی صدایی از ما در نمیاید!.
-اما شما چی؟شما هم حاضر هستید بر ولع نویسندگی خودتان غلبه کنید و دیالوگهای طولانی و تکراری و کشدار را کوتاه وحذف کنید و با کاهش تایم نمایشنامه ،یک کار شسته و رفته تحویل ما بدهید؟...آیا شما میتوانید سالن را خوب مدیریت کنید؟...آیا فکر مارا نمیکنید که هر چند مشتاقانه همراهی می کنیم ولی از ساعت دوم نمایش هوای سنگین سالن را به سختی استنشاق میکنیم و با کمر خشک شده و دردهای متراکم شده در اندام هایمان تا لحظه ی کف زدن برای شما،صبوری و آبروداری می کنیم!...شماهایی که تا لحظه های آخر ما را در خیابان در هوای سرد و گرم نگه میدارید و اجازه آمدن به سالن انتظار را به ما نمیدهید ....و برای ورود به سالنهایی مانند تالار وحدت و تاتر شهر در صفهای طویل برای نیمساعت مارا سرپا نگه میدارید تا یکی یکی بلیطها را چک بفرمایید ....حتی حاضر نیستید گیت ورودی را بزرگتر کنید و یا دو سه نفری بلیطها رو چک کنید!
-شما آیا با میهمانهای منزل خودتان هم اینگونه برخورد میکنید و آنها را سرپا نگه میدارید؟....شروع تاتر تاخیر دارد؟ملالی نیست، ما درک می کنیم و تحمل می کنیم ولی خب به مهمانهای خود جا و اجازه ی نشستن بدهید؟یک دستگاه ناقابل آبسردکن در سالنها بگذارید!آیا حتما باید نوشیدنیهای ناشناخته ی کافه های شما رو بنوشیم!چرا در سالنهای انتظار نیمکت چوبی نمیگذارید!؟یا چرا هنگام خروج با این حجم زیاد تماشاچی اجازه نمیدهید از درب دوم خارج شویم!.

-واقعا رفتار و لحن خشن کارمندان بداخلاق سالنهای حرفه ای کشور(مانند تاتر شهر و تالار وحدت) برای سریعتر خارج کردن مردم از تنگنای درب خروجی،دور از جان همه ی ما و شما ، با رفتار گله داران روستاهای دور افتاده با گله های گوسفندشان شباهت ندارد!؟!


-ما از کارهای فرهنگی شما همیشه حمایت و این حمایت را اثبات کرده ایم:تا نیمه های شب به سالنهایی مانند فرهنگسرای بهمن و خاوران در محلات سخت رفت و آمد کرده ایم... ولی شما برای سختی نکشیدن ما و حفظ کرامت ما چه کرده اید؟نیمی از صندلیهای حرفه ای ترین سالن کشور(تالار وحدت) شکسته و از رده خارج است ولی شما باز هم برای شبهای بعدی برای آن صندلیها بلیط فروخته اید!(یادم نمیرود یکبار از کف همین صندلی های قرمز به زمین سقوط کرده ام)

-در بیست ،سی سالنی که در عرض ده سال اخیر توسط مدیریت شهرداریی ساخته شده است(که با اینهمه سازندگی در سالن احتمالا به غیر فرهنگی بودن هم متهم است) در قسمت خارج از ظرفیت آنها ،با دادن یک تشکچه مردم را در پله های بین صندلیها می نشانید و فکر این را نمی کنید که در صورت بروز هر گونه خطر ی مانند زمین لرزه و اتش سوزی و با بسته شدن معبر خروج چه بر سر ما تماشاچیها خواهد آمد؟استانداردهای ارگونومی و معماری و اینها پیشکش ،احتمال فاجعه هایی مانند سینما رکس ابادان و پلاسکو را دور از انتظار ندانید .سالن "دا " در یوسف اباد در زیرزمین یک حمام متروکه ی قدیمی تعبیه شده است.

-ما تماشاچی های خوبی هستیم چون با اینکه هنوز ته دلمان منتظر دیدن نمایشهای کلاسیک ، مهیج، قصه گو و مردم پسند و هنرمندانه هستیم ،باز هم از کارهای تجربی و توهم گونه ی شما حمایت میکنیم تا خلاقیت شما شکوفا باقی بماند،پول میدهیم،وقت میگذاریم،به خاطر اسم بازیگران مورد علاقه مان به تماشای تاتری مانند ِ(نمی خواهیم راجع بهش حرف بزنیم) میاییم و علیرغم یاس و تو ذوق خوردگی و حتی حالت تهوع(که خود کارگردان می گوید برای خوش نیامدن تماشاچی عمدا دست به هر اقدامی برای ایجاد آن زده است) تا آخر مودبانه می نشینیم تا شمارا در ایجاد سبک جدیدی که دوست دارید یاری کنیم و شماها را هو نمی کنیم ،غر هم نمیزنیم ،بلیطهای شبهای بعد راهم میخریم.

-ما تماشاچی های خوبی هستیم که حتی وقتی بازیگر ناوارد سینما را که نه صدای قابل شنیدنی دارد و نه میتواند دو تا دیالوگ را سالم پشت سرهم بگوید به تاتر میاورید، باز هم به شوق گرم شدن فضای تاتری کشور،تحملش می کنیم و برایش کف و هورا می کشیم و نقدش نمی کنیم تا تشویق شود و باعث فروش بیشتر شما شود.

-باور کنید ما تماشاچی های خوب و آبروداری هستیم ،اجازه بدهید تا وقتی دست چند نفر را میگیریم و آنها را به سالنهای شما میاوریم تا برای اولین بار آنها را با مقوله ای بنام تاتر آشنا کنیم ،از کرده ی خود پشیمان نشویم!
با خط به خط نوشته شما موافقم
۲۶ مهر ۱۳۹۶
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
این نمایش اجرای ۶ داستان از چخوف بود
من این نمایش رو دیدم و از فضای مفرح و کمیک و بازیهای خوب دوستان جوان بسیار لذت بردم
متاسفانه تبلیغ خوبی برای نمایش صورت نگرفته
تبلیغ فقط با کاغذ و بوروشور نیست،بهترین کار تهیه کلیپهای یکی دو دقیقه ای از بخشهایی از اجراست
والا صرفا با دیدن اسم تاتر یا بازیگرانی که سرشناس نیستن ،تماشاچی ایرانی به این راحتیها تمایل به وقت گذاشتن و تماشای تاتر پیدا نمیکنه