در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال پویا اندیشه | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 03:24:36
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
توشه ی ما از این نمایش،فُرم تئاتری اون بود.جای تقدیر داره
صحنه برگشت قطار ِ مظفر الدین شاه و همراهان به ایران و نحوه اجرای این ایده توسط طراح صحنه و بازیگران و گروه موسیقی برای من تئاتری ترین قسمت این نمایش و لذت بخش بود.
در مجموع از زحمات و تلاشهای همه ی عوامل مخصوصا کارگردان گرامی تقدیر میکنم
به نام آفریننده زیبایی ها و عرض ادب
با تبریک فراوان به کارگردان و بازیگران برای نمایش چنین نمایشنامه آیی که می‌دونم با وجود تمام سختی ها به روی صحنه رفت و میرود،بسیار درود بر تمامی انان،ولی از طرف دیگر انتقاد بسیار شدیدی به مسیولین تاتر شهر در پنج شنبه شب مورخ دوم اسفند ماه دارم که متاسفانه کوچکترین شعوری از فهم تماشای کلا یک نمایشنامه ندارند ،از طرفی به مردم توصیه میکنند که گوشی های همراه را خاموش کنند چون اختلال در سیستم صوتی سالن ایجاد میشود ولی از طرف دیگر یه به یک آدم نادان و بی شعور کاملا اجازه میدهند که به راحتی در طبقه دوم در وسط صندلی گذاشته و به راحتی برای خودش هر کاری که میخواهد انجام دهد و مانتو خود را ایستاده بارها درآورد و مجدد بپوشد و یا روسری خود را دایم در فضا باد بدهد بدون اینکه توجهی داشته باشد که تماشاگران در پشت او دارن صحنه را می‌بینند و تمرکز آنها را از بین میبرد ،چرا ؟چون خانم بی شعور گمان میکند که عکاس هنرمند است و دارد وسط نمایش عکس برداری میکند و دایم در حال قدم زنی جلوی تماشاگران بود و از طرف دیگر تماشاگرانی که تمام مدت با گوشی همراه خود صحبت می کردن و در حال خنده ... دیدن ادامه ›› و حتی یک مسیول در طبقه دوم نبود که جلوی این مزاحمت ها را بگیرد،واقعا باعث تأسف می باشد و دادن نمره صفر به مسولان برگزار کننده این نمایشنامه به نظر من حق واقعی می باشد ،متاسفم .در نهایت بی مسولیتی و فقدان شعور مدیریتی در مجموعه تاتر شهر لذت تماشای یک نمایش بسیار خوب در یک فضای معماری بی نظیر، از تماشاگرانی چون ما سلب می‌شود.
نباید زحمت بی اندازه و هنر دست اندرکاران این نمایش با وجود چنین اتفاقی نادیده گرفته شود ولی بنا بر تجربه شخصی من هم، مسئولیت مدیریت تئاتر شهر بیشتر از فروش بلیط است. ای کاش بجای تذکر حجاب به تماشاچی که وسط نمایش با موبایل صحبت می کند و یا خانم عکاسی که بدون توجه به تماشاچیان پشت سرش دید را سد می کند و یا تماشاچیان که بدون توجه به بقیه مشغول صحبت می شوند، تذکر داده می‌شد. تئاتر هنر ارزانی نیست چه برای تماشاچی و چه برای دست اندرکاران نمایش پس کاش با مدیریت مسئولانه تری وقت و هزینه مردم را هدر ندهند.
۰۳ اسفند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
فکر میکنم این نمایش در زمان اجرا خوب دیده نشد...یکسال ازین اجرا گذشته..در اون تاریخ یادم رفت که نظری بنویسم.اما واقعیت اینه که در طول این یکسال اسلایدهایی ازین نمایش تو حافظه تصویری ذهنم خودبخود نمایان میشد.وباز بطور ناخوداگاه از لحاظ ارزشمندی و اعتبار،سایر نمایشهایی که در این یکسال دیدم رو با این نمایش مقایسه میکردم.
یعنی میشه در آینده نزدیک یه اجرای مجدد داشته باشید؟حال و حوصلشو دارید؟
سه تا بازی قوی و خوب از سه تا بازیگر و یک نمایش خلاقانه از یک کارگردان جوان خوشفکر باعث شد بیام و اسامیشونو یادداشت کنم تا اگر کار دوباره ای داشتن،اونهارو هم ببینم.
دقیقه #۱ :روی صندلیهامون میشینیم،تعجب درچشمهای منو و همراهانم:چه دکور خلاقانه ای! اما چه ربطی به پوسترش داشت.اصلا کرشن #۲ یعنی چی؟
-دقیقه #۱۰ ... دیدن ادامه ›› :آفرین ،چه به روز، رشته ی نقشه برداری از مغز!
-دقیقه #۲۰ :چرا بازیها به نظر ضعیف میاد!مگه همون لانچر #۵یا نیستن؟
-دقیقه #۳۰ : بازی در بازیه؟
-دقیقه #۴۰ :دانشجوییه؟
-دقیقه #۵۰ : کمدیه؟
--دقیقه #۶۰ : سیاسیه؟
-دقیقه #۷۰ : چه بی مفهوم!؟
-دقیقه #۸۰ :سر در گریبان از حیاط هما خارج میشیم و با چشمانی سئوال آلود به هم نگاه میکنیم!
-دقیقه #۹۰ :تو پیاده رو نوفل لوشاتو :یه لحظه میخکوب میشیم. یه جرقه ی مشترک توی نقشه مغزی هرسه تاییمون...واوووو😯😯😯بهمدیگه نگاه میکنیم :عجب نمایشی بود😯😯
👌🏼🙏🏼
درخواست توضیح جرقه رو دارم پویا🙏🏻😊
۲ روز پیش، یکشنبه
امیرمسعود فدائی
درخواست توضیح جرقه رو دارم پویا🙏🏻😊
یه مقدار دیگه صبر کن ،رخ میده😄
۱۵ ساعت پیش
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
چند هفته ای هست که از اجرای نمایش "امان" میگذرد،مدتی قبل هم "هیدن" را دیده بودم.از سبک و فرم اجرای هر دو لذت برده بودم.هر دو با استقبال جامعه ی روشنفکری و هنری و دریافت جوایز متعدد داخلی و احتمال جوایز خارجی روبرو شده بودند.و اساسا سوژهای اینچنینی میتوانند هم جوایز رو درو کنند و هم سوت و کف و هورای تماشاچیان تئاتر(چه زن و چه مرد)را بهمراه داشته باشند.اما الان ته ذهنم این زمزمه جریان دارد که...‌‌در زمانه ای که جای ظالم و مظلوم عوض شده است و در دنیایی واضحا زن سالار، آیا در جامعه ی نمایشی تابوشکنی پیدا میشود که از تنهایی و رنج مردان هم سخن بگوید؟!مردانی افسرده و نزول کرده که: در دهه ی پنجم زندگیشان،به حکم بازیهای حقوقی و وکالتی نه تنها جایگاه اجتماعی و خانوادگی و تمام مایملک و دارایی خود را از دست داده اند بلکه برای سالهای بعدی نیز قرار است زیر بار تعهدات مالی قرار داشته باشند تا شاید دوباره بتوانند به نقطه صفر برسند...تا شاید آرزوی برباد رفته ی ایام جوانی خود را برای داشتن عشق یا خانواده ای رویایی از نو سر بگیرند!...
راستش متن این نمایش، سنگین و تو درتو همراه با مفاهیمی عمیق راجع به سایه های شخصیتهای شاهنامه بود
و دیالوگهای فاخر و جذابی داشت
و باید یکبار هم قصه ی اصلی در شاهنامه رو مرور کنم و اگر شد یکبار دیگه این نمایشو ببینم تا بتونم نظری بدم

اما میگم: "شهروز دل افکار" که در اجراهای طنز قبلیش با اون لحن نمکین "پدر ِ روحانی" همه ی ماها رو خندونده
قراره ازین به بعد،حتی وقتی نقش یک پادشاه رو بازی میکنه، باز با همون لهجه و لحن ،دیالوگها رو ادا کنه و هی بگه فرزندم،بیا به گناهان خود اعتراف کن تا سبک شوی؟!😆
سنگلج این بدی رو داره که وقتی وارد این سالن اصیل و با کیفیت میشی،یکدفعه همه ی این عمارت خرابه های مرکز شهر که بساز بفروشی تبدیل به سالن تاتر شدند،یکجا از چشم ادم می افتند.
میخواستم ازین نمایش که دیشب دیدم چند تا انتقاد همیشگی و کلیشه ای مثل ضعیف بودن دکور و منسجم نبودن روایت و رسا نبودن بعضی دیالوگها بنویسم که بعد وقتی دیدم این گروه های قدیمی نمایشی و این بازیگران موسفید کرده که شیفته ی کار هنری هستند بدون ادعا و جاه طلبی و با این بلیطهای ارزون باعث زنده نگه داشتن فرهنگ عامه و فولکلوریک ایرانی میشن؛تصمیم گرفتم بجای حاشیه پردازی، از صمیم قلب ازشون تشکر و قدردانی کنم.
دیشب در شب اول اجرا خیلی از بازیگران قدیمی هم تشریف اورده بودند که برای همشون ارزوی صحت و سلامتی داریم
ضعف در صدا و دکور و روایت، حاشیه نیستند!
خسته نباشید میگم به همه‌ی عوامل گروه کلیت کار و دوست داشتم و خوب بود ولی جسارتا چندتا نکته رو میخواستم خدمتتون بگم البته این فقط نظر منه و ممکنه کارگردان از دید دیگه‌ای نگاه کنه.
یسری از صحنه ها خیلی خسته کننده بود بخصوص صحنه‌‌ای که خانم ها فقط بودن انگار سعی میکردن که کمدی کار کنن و از مخاطب خنده بگیرن ولی نمیتونستن و این کاملا مشخص بود و بنظرم اگه این صحنه ها درنمیاد کمترش کنن خیلی بهتره
صحنه‌ای که بازیگر نقش قاضی داشتن کتاب خوانی رو از رو میخوندن خیلیییییی حوصله سر بر و زیاد بود و ایشون حتی به خودشون زحمت نداده بودن که مونولوگشونو حفظ کنن و داشتن از رو میخوندن کاشکی حداقل به شعور مخاطب احترام گذاشته ... دیدن ادامه ›› بشه؛
بازیگر نقش سوگلی متاسفانه از بقیه بازیگرا جدا بودن و بازی ضعیفی داشتن چه در نقش خودشون چه در نقش مرد پوش انگار مشکلی با بقیه بازیگرا داشتن و با بقیه صمیمی نبودن این کاملا مشخص بود
بازیگر نقش الماس و میرزا و خواجه رو خیلیییی دوس داشتم بازی درست و بجایی داشتن ولی کاشکی ورود میرزا بیشتر بشه چون من با هر ورودی که ایشون داشتن میخندیدم و بازیشونو خیلی دوس داشتم
طراحی صحنه و دکور بشدت ضعیف بود ولی میدونم بخاطر شرایط بد اقتصادی و بودجه ندادن به کارگردان ها این اتفاق میفته و کاشکی خانه تئاتر توجه بیشتری کنه به این قضیه و فقط بفکر ممیزی گرفتن و حذف دیالوگ و صحنه ایراد گرفتن از حجاب نباشه
نور و موسیقی و نوازنده ها خیلی خوب بودن
متن قشنگ و رونی بود فقط ای کاااش صحنه‌ای که خانم ها هستن بیشتر روش کار میشد
در کل خیلی خیلی خیلی خسته نباشید میگم و واقعااااا زحمات یک گروه رو نمیشه نادیده گرفت.🤍🌸


جالبه نظرم پاک شده بود🧐
عالی و حرفه ای مثل همیشه 🙏🏻 مخصوصا بازی معصومه پاسیار و مصطفی ایزدی عالی بود 👏🏻
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
تیوال جان:
برای انتخاب نمایشها یه گزینه بنام"مخصوص نسل زِد " هم اضافه کن،تا ماها تکلیف خودمونو بدونیم
نه بخاطر اینکه مبادا ما ازون نمایش خوشمون نیاد و انتقاد کنیم
بلکه :
بیشتر به این خاطر که توی این جور جاها که هم بازیگران و هم تماشاچیان از لحاظ پوشش و رفتار و سلیقه و کنش و واکنش همه یکدستند،ماها با حضورمون، وصله ی ناجورِ جمع نباشیم😆
خب میخواستم بیام هم یه نمایش از نیل سایمون ببینم
و هم به این بهانه، سالن تازه تاسیس لبخند رو.

هر دو رو دیدم و توی اون سالن گرم و روی اون صندلیهای راحت کنار تماشاچیانی که از دم گل به دست بودند و معلوم بود دوست و آشنای بازیگرای بسیار جوان نمایش هستند و ذوق نشون میدادن ؛یه نیمساعتی هم وسط نمایش پلکها رو روی هم گذاشتم و خوابیدم😊.
خب حالا اینو چجوری بنویسم که بعدا مورد هجوم رفیقهای کامنت نویسشون واقع نشم...اها اینجوری مینویسم:روی اون صندلیهای راحت ابتدا امواج ریلکس کننده ی الفا (ارامش)و در ادامه امواج تتا(خواب سبک ) نیمساعتی مغز منو در برگرفت😉
پویا اندیشه (teatherfan)
درباره کنسرت-نمایش سنزا i
چه کریسمس شیکی...😆...بعد از یه ایرانمال گردی چند ساعته و رفتن به رستوران هانی و یه کمی خرید و یساعتی بازی بیلیارد
اومدیم تو سالن شیک بلک باکس و به تماشای تلفیقِ نمایش و کنسرت ِ سِنزا نشستیم...آقا دمتون گرم🕺..نقد و انتقاد رو هم بیخیال.لذت بردیم واقعا.واسه چی ایراد الکی بگیرم
خوب بود دیگه.تو این بلبشوی نمایشنامه های غیر جذاب و کمدی های مستهجن ایرانی،یه متن خوب قصه گو و کلاسیک خارجی با دکور جذاب وبازیهای خوب و صداهای رسا در حالیکه روی صندلیهای نرم در سالنی گرم نشسته بودیم؛دیدیم و لذت بردیم.
خوب بود دیگه...فکر کردید ما چی میخواییم پس.
غنیمت ِ تماشای فعالیت مجدد اقای نعیمی و شنیدن صدای جذاب میکاییل شهرستانی و هیجان سه چهار دقیقه ای حرکات ریتمیک خانم ستایش بعنوان نقطه ی اوج؛توشه ما ازین نمایش بود.
ماهرخ:
۱- تایم نمایش خیلی طولانی بود.۴۵ دقیقه ماجرای خود عزیزاله بود.۴۵ دقیقه قصه لیلی و مجنون و ۴۵ دقیقه حکایت شیخ صنعان...ماراتونی بود واقعا برای هم بازیگران هم تماشاچیان!ما با یک پنجم این شوخیها و اوازها هم به وجد میومدیم والا اگر قصه منسجمتر بود.
۲-حالا چرا شوخی و پارودی و اینها با ابن سینا و عطار و نظامی گنجوی میشد کرد و چهره ی اونها رو میشد به افتضاح کشید
ولی خیام رو نه؟چرا چهره ی خیام اونهمه عرفانی و حکیمانه و پاک و منزه به تصویر کشیده شده بود.خوب چهره و وجهه اون رو هم خط خطی میکردید تا عدالت برقرار بشه.
۳-دوست داشتم یکبار چهره ی اقای بهزاد عبدی رو از نزدیک ببینم ولی نه اینجا و نه اینطوری🤦
۴- خیلی از دیالوگها واضح نبود .خیلیاشون.حتی دیالوگهای اقای زرابادی که استاد بیان هستند و در فین جین کلمه به کلمه دیالوگهاشون هم شنیده و هم به خاطر سپرده میشد در اینجا اصلا اینطور نبود.و دیالوگهای حسین رفیعی ...شاید بخاطر زیادی و شلوغی دیالوگها .شاید هم فیزیک سالن حافظ اینطوریه ... دیدن ادامه ›› .نمیدونم !
۵-میگم اصلا:وقتی همزمان در چندتا نمایش مختلف در سالنهای مجزا، اجازه ی عبور از خط قرمزها و شوخی با مفاهیم حساسیت برانگیز و شخصیتهای برجسته ایرانی صادر میشه و صدای هیچ اعتراضی از هیچ گوشه ای هم شنیده نمیشه ؛خودبخود ذهن ادم به سمت تئوری توطئه رهسپار نمیشه؟!🤦
کاش غیر از تک لایه سیاسی،لایه های عمیق هم داشت!
🙇‍♂️دو عدد بلیط ردیف ۶ برای اجرای پایانی روز دوشنبه ۲۱ ابان ۴۰۳ که ۹ و ربع شب روی صحنه میره
برای نمایش آناتومی( بقیمت خرید )موجود دارم
خوش بحالتون که نرفتین. واقعا کلافه کننده بود
پ.م
خوش بحالتون که نرفتین. واقعا کلافه کننده بود
بله با این وضع صندلی سالنها عاقلانه است بیشتر از اینها به فکر سلامتی خودمون باشیم
مگر اینکه از جذاب بودن یک نمایش کاملا مطمئن باشیم که بنظر میاد با توجه به جوی که بر کامنتها حاکمه ،حصول اطمینان سخت و پر اشتباه شده.
الان یکی از معیارهام برای انتخاب نمایش کامنت ادمهای معتبری مثل امیر مسعود فدایی و سایر دوستان نادیده ام شده🤷‍♂️
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
لطفا پیش نمایش بزارید تا ترغیب بشیم برای خرید
۱-اقا درسته که ما چندسالیه موقع انتخاب تاتر،فیلتر کمدی رو انتخاب میکنیم...ولی شمام واسه خندوندن ما، اینقدر ماستها رو با قیمه ها قاطی نکنید🤦
۲-اشتباه نکنید..."فین جین" یه کل منسجم بود...همه ی شوخیها در ارتباط با موضوع اصلی و در خدمت کلیت کار بود و سر وته درستی داشت.
۳-در فین جین امیر کبیر قدر و منزلت داشت ولی در اینجا فردوسی🤦‍♂️🤦‍♂️🤦‍♂️نگم بهتره.
۴- اما بازیها: بازیگر نقش ِ کمیک فردوسی پر از طنازی بود..و تنها بازیگر زنِ این نمایش هم که بسیار جذاب و نمکین بود یک تنه ،نقیصه ی کمبود بازیگران زن رو متعادل میکرد.
کاش تیوال اطلاعات رستورانها رو هم اپدیت کنه
کلی کافه رستوران حیاط دار این دور و ور باز شده
شاید حدود ۲۰ تا
۱.با اونهمه بازیگر قوی و اون ایده ی درخشان این نمایش میتونست تبدیل به شاهکار بشه اگر یکدفعه مارو از اون فضای پرهیجان جنگی و تعارضات درخشان بین ... دیدن ادامه ›› سربازان و فرماندهان وارد اون فضای غیر قابل فهم کشیش و راهبه ها نمیکردید!! چونکه اولا نفهمیدیم اونا سمبل چی هستن ؟دستهای پنهان؟ سیاستمداران پشت پرده؟ماتریکس؟هوش برتری که انسانها رو افریده؟چی...ذهن ما به صد جا رفت ولی به نتیجه ای هم نرسیدیم.
درثانی چرا کشیش و راهبه؟زر و زور و تزویر؟ایا ریشه اصلی جنگ جهانی دوم یا جنگهای اصلی جهان اختلافات مذهبیه؟
صداهای چهار خانم کاملا ناواضح بود

۲.حالا راستی راستی این تاتر ضد جنگ بود؟پس چرا با تقدیس و رقص عرفانی فرمانده ی بلشویکهای روسی و اسطوره سازی چگوارایی از اون به اتمام رسید؟اینکه فضای جنگ طلبی رو در وجود ما تشدید و شعله ور کرد...
اقا بخدمتتون عارضم که ما ماهی چهار پنج تا نمایش تئاتر میبینیم
اولی رو که میریم برامون #هاملت اجرا میکنن...دومی در حال اجرای #مکبثه...
سومی #در_انتظار_آدولف رو روی صحنه برده...چهارمی #در_انتظار_گودو رو
بعد تو ماه های بعدی این سیکل هی تکرار و تکرار میشه
البته اون وسط مَسَطا ممکنه یه #رومئو_ژولیتی ...#آهسته_با_گل_سرخ ی... #سیاه_بازی ... #ترانه_های_ماندگاری چیزی هم اجرا بشه😂
همین الآن یه رومئو ژولیت جدید دیدم🤦🏻‍♂️🤦🏻‍♂️🤦🏻‍♂️
بعد این هجونامهٔ سخیف دوباره تو قشقایی رومئو ژولیت اجرا میره...
امیرمسعود فدائی
همین الآن یه رومئو ژولیت جدید دیدم🤦🏻‍♂️🤦🏻‍♂️🤦🏻‍♂️ بعد این هجونامهٔ سخیف دوباره تو قشقایی رومئو ژولیت اجرا میره...
دو تا پشت سر هم🤦‍♂️
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید