خب میخواستم بیام هم یه نمایش از نیل سایمون ببینم
و هم به این بهانه، سالن تازه تاسیس لبخند رو.
هر دو رو دیدم و توی اون سالن گرم و روی اون صندلیهای راحت کنار تماشاچیانی که از دم گل به دست بودند و معلوم بود دوست و آشنای بازیگرای بسیار جوان نمایش هستند و ذوق نشون میدادن ؛یه نیمساعتی هم وسط نمایش پلکها رو روی هم گذاشتم و خوابیدم😊.
خب حالا اینو چجوری بنویسم که بعدا مورد هجوم رفیقهای کامنت نویسشون واقع نشم...اها اینجوری مینویسم:روی اون صندلیهای راحت ابتدا امواج ریلکس کننده ی الفا (ارامش)و در ادامه امواج تتا(خواب سبک ) نیمساعتی مغز منو در برگرفت😉