در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال هما م | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 10:23:08
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
فضای جالب و بکری رو تجربه کردم.. مخصوصا اون قسمت اشاره به فونتامارا رو دوست داشتم که جا داشت بیشتر روش کار بشه... اون قسمت های مقاله خوانی و ارائه مطالب علمی و جامعه شناختی رو خوشم نیومد.. نمایش با ابزار خودش باید این مفاهیم و مضامین رو انتقال بده نه اینکه اون وسط یکی مقاله بخونه.. این قسمت رو ضعف کار میدونم..

همگی خسته نباشید❤️❤️❤️

توصیه: جوراب سوراخ نپوشید😉😉
پس با اون صدای قطاری که شنیدیم، هنوز کار داریم
خسته نباشید.
متاسفانه سلیقه من نبود. نمایش ۱۳ اپیزود مجزا داشت. بعضی از اپیزودها داستانکی رو میشد از توش درآورد. ولی داستان و شخصیت پردازی و همه چیز فدای (واج آرایی) شده بود.‌ از اون کارهایی که فرم مقدم بر همه چیز بود ... فرم = صرفا واج آرایی.

برای طراحی لباس زحمت کشیده بودند.. ولی در اپیزودهای ۵ دقیقه ای نمیشه، نمی‌توان، مخاطب رو وارد حس و حال نمایش کرد.. هیچ تاثیر یا تاثری مخاطب در ۵ دقیقه نمیتونه دریافت کنه.. امتیازدهی کتبی و روشن شدن چراغها هم این قضیه رو پررنگتر میکرد.

خسته نباشید.❤️❤️

کاش خودکار فشاری تهیه نمی‌کردید.. خودکار معمولی بهتر بود.. بعصی از تماشاگران در طول کل اجرا در حال فشار دادن ماسماسک خودکار و تولید صدا بودن... این نحوه آزار رسوندن به بقیه دیگه خداییش تا این نمایش قفل بود.
هما م (homa1040)
درباره نمایشنامه‌خوانی کندوان i
با این ساعت عملا ۷۰ درصد مخاطبین رو از دست میدن
عرفان ضرغامی و امیر مسعود این را خواندند
Mohammad Rohi این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
کل نمایشنامه رو نوشتین که😉😉
ولی به نظر جالب میاد
در پاسخ مجدد به آقای خوب زاده:

در متن اصلی یه جا بئاتریس به اد میگه ( you can never have her)..
و این her خیلی معنا داره.. و تنها جایی هست که بئاتریس مستقیم به احساس اد به کترین اشاره میکنه.‌ اونم باز در لفافه.. ولی متاسفانه در فارسی ترجمه her میشه (او) و خواننده شاید خیلی متوجه منظور نشه.. داشتم فکر میکردم تو اینجور مواقع که ضمیر مونث و مذکر مهم هست مترجم میتونه تو پاورقی درباره اش یه توضیحی بده.

سرکار خانم هما، هرگز در اجرای ما بی به ادی مستقیم پیرامون احساسش حرف نزد، و این رو بازیگر محترم نقش بی و سایر مخاطبان محترم میدانند. حالا سئوال مهم بنده از شما این است، آرتور میلر چرا این نمایشنامه را نوشت؟
۸ ساعت پیش
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
من امروز کار رو دیدم. خسته نباشید.

به نظرم کارگردان و مترجم ( که هردو یک نفر هستند) نتونسته بود روح نمایشنامه آرتور میلر رو درک و استنباط کنه.. سوالی که در ذهنم شکل گرفته اینه که وقتی نمایشنامه‌ای توسط مترجم های حرفه‌ای ترجمه شده چرا یک کارگردان و تهیه کننده و بازیگر، اثر رو ترجمه میکنه و اینطوری نمایشنامه رو دگرگون میکنه و اون رو در سطحی ترین حالت ممکن اجرا میکنه؟؟؟ وقتی ترجمه، اون روح دمیده شده در اثر رو نداشته باشه خب مسلما بازیگران هم نمیتونن به درک درستی برسند و به خوبی اجرا کنن...
و اما نمایشنامه ... دیدن ادامه ›› اصلی...


حاوی اندکی اسپویل


در نمایشنامه آرتور میلر ما با عشق ممنوعه‌ای مواجهه هستیم.. عشق مردی به خواهرزاده همسر خودش( کاترین) که از بچگی با آنها بزرگ شده ولی این عشق ممنوعه خیلی رو نمیشه و مرد وقتی پای رغیب به میون میاد دچار برآشفتگی و استیصال میشه چون کاری از دستش برنمیاد.. از اون طرف همسر مرد ( خاله کاترین) از عشق شوهرش به کاترین بوهایی برده ولی هیچ وقت عنوان نمیکنه ولی برای نجات زندگی خودش در تلاش هست که کاترین زودتر ازدواج کنه و از شوهرش دور بشه. در طرف دیگر پسر مهاجر رودولفو که قراره با کاترین ازدواج کنه دارای یه سری خصوصیات زن نما هست و شائبه‌هایی از گِی بودن اون هست.. هیچکدوم از اینها در نمایشی که ما دیدیم نبود و شخصیت ها در سطحی ترین لول خودشون باقی مونده بودند و روابط پیچیده و دیالوگ های دوپهلو که در نمایشنامه بود توی این نمایش وجود نداشت.‌ از همه بدتر حذف کردن شخصیت وکیل بود که در نمایشنامه راوی داستان هست و به نوعی بازی فرمی انجام میده.. کسی که تعریف کردن داستان از زبان اون با صحنه های نمایش درهم ادغام میشه و خیلی جالب و زیباست..‌ و پایان بندی عجولانه و نامعقولی که در نمایش دیدیم در متن اصلی طور دیگه‌ای بود...
اگر نمایش اقتباسی از نمایشنامه اصلی هست باید این عنوان بشه ولی وقتی قسمتی از دیالوگ ها و قسمتی از صحنه ها عین نمایشنامه اصلی هست، پایان بندی چرا باید اینگونه تغییر کنه؟؟ نمیدونم.. من اینکار رو نمی‌پسندم.. هم از جهت امانتداری و هم از جهت اقتباسی‌...

شخصیت ادی هم به نظرم خیلی خوب درنیومده بود.. هم لهجه غریبی داشت( شبیه لهجه آذری.. با احترام به همه همزبان های خودم ) که باور پذیری یه نمایشی که محلش آمریکاست رو کم میکرد و هم حرکات اضافه و رفت و آمدهای مداوم، زیاد داشت.

همگی خسته نباشید.❤️❤️
با سلام و احترام. ضمن تشکر از حضور شما و بیان دیدگاهتون، هر دو ترجمه موجود ترجمه های ضعیفی بودند. ضمن احترام عرض می شود که فرمایش شما را قبول ندارم و هیچ عنصر بدون برنامه ای در این اجرا وجود نداشت و هیچ حذفی هم بی علت نبود.
درباره نقش ادی خدمتتون عرض شود که تحلیل من از این نقش این بود که خدمت شما ارائه شد و این را همچنان صحیح ترین برخورد خودم با ادی میدانم.
با احترام
۵ روز پیش، سه‌شنبه
جسارتا کسی گفت در ترجمه دیدگاه شخصی میتواند ارائه شود؟ شما گویا لیست رو نخوندید، یه اتفاقی در این نمایش رخ داده به اسم بازنویسی. و آنچه به متن الحاق شده بازنویسی است نه نظر شخصی در ترجمه
۵ روز پیش، سه‌شنبه
رحمان خوب زاده
جسارتا کسی گفت در ترجمه دیدگاه شخصی میتواند ارائه شود؟ شما گویا لیست رو نخوندید، یه اتفاقی در این نمایش رخ داده به اسم بازنویسی. و آنچه به متن الحاق شده بازنویسی است نه نظر شخصی در ترجمه
بله.. این وقتی قابل قبوله که اون بالا خط دوم ننوشته باشید :
مترجم = رحمان خوب زاده.

به هر حال بحثی نیست.. تشکر از زحمات شما..

این مشکل خیلی ریشه ای تر لز این حرفهاست.. چون همه ماها ( از جمله خود من) همیشه حس ناکافی بودن بهمون القا شده. یه بلزیگر دوست ... دیدن ادامه ›› داره نویسنده بشه، نویسنده دوست داره کارگردانی کنه، کارگردان دوست داره بازی کنه، مترجم دوست داره خلبانی کنه، خلبان دوست داره کلاس آشپزی برگزار کنه، دکتر دوست داره رئیس جمهور بشه، رئیس جمهور دوست داره دانشجو بشه 😉😉😉
۵ روز پیش، سه‌شنبه
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
لطفا تهران هم اجرا بیایید.
سپهر، امیر مسعود و Reza1991s این را خواندند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
از اون نمایش هایی بود که تماشاگر باید خیلی صبور باشه تا به اون نقطه اوج برسه.. تو قسمت برزخ و دوزخ نباید هی از خودمون سوال کنیم که چی؟ نقطه قوت کار نورپردازی فوق‌العاده کار بود.. نگران بودم که لیزرها به چشم آسیب میزنن که از کارگردان کار سوال کردم گفتن آسیب نمیزنن.
همگی خسته نباشید❤️❤️❤️
هما م (homa1040)
درباره نمایش وحشی i
آقای طراح صندلی های کاخ هنر، مدیریت محترم، صاحاب عزیز، آیا خودتون تاحالا ۱ ساعت نشستید اونجا و تکیه دادید به میله‌های قلمبه؟؟؟
هما م (homa1040)
درباره نمایش وحشی i
یه نظرم یه رئالیسم جادویی خوبی بود.. یه قسمت هایی به نظر می‌رسید کارکردی در کل داستان نداره ولی خب طنز بامزه.ای داشت.

توصیه: خودتون رو به جهان نمایش بسپارید.. با منطق اون جهان و از دریچه اون بنگرید.

همگی خسته نباشید. ❤️❤️❤️+ ❤️بخاطر اکبر ( میمیک چهره‌عالی بود)
امتیازم ۳+۱ هست ولی چون بلیط رو حضوری خریدم ظاهرا ثبت نمیشه.
هما م (homa1040)
درباره اپرا تئاتر مولوی i
افسونگر
❤️❤️❤️❤️❤️

(....شاید نخواهند آغا محمد خان دیگری....)

وَ خواستند و خواستیم...
چشم‌ها کور کرد و چشم‌ها کور می‌کنند....


همه چیز خوب و عالی بود.. فقط دلم‌می‌خواست بین دیالوگ ها که اکثرا ریتم تندی داشتن و سنگین بودند چند ثانیه‌ای سکوت لحاظ میشد...

چقدر اسب و روباه رو دوست داشتم.. چقدر خلاقه بود برای روایتگری...

همگی خسته نباشید.❤️❤️❤️❤️
امشب دو تا اجرا دیدم
(الف غین میم) و ( پانزده پنجاه و یک)

اولی با قیمت بلیط ۳۰۰ تومنی که البته ۲۳۰ هم داشت. دومی با قیمت ۲۰۰ تومنی.
ذهن مقایسه گرم ناخواسته این دوتا رو باهم قیاس کرد.
نمایش الف غین میم با نمایشنامه درست و حسابی، با تفکر پشتش، با سرچ و تحقیقات پشتش، با خلاقیتی که داشت، با گریم و طراحی لباس جذابش، با دیالوگ های عجیب و ماندگار و بکرش، با عرق ریزان پشتش، با بازی‌های خوبش و...
دومی.... ... دیدن ادامه ›› ؟؟؟!!!

نمایش اولی چیزی به من افزود، تاثیری در من برجا گذاشت، دومی چیزی از من کاهید و هزینه ای بر دوشم گذاشت( هزینه بلیط + اسنپ رفت و برگشت در ساعت ۱۰ شب + هزینه زمان از کف رفته)

دوستان جوان... من جسارت شما رو تحسین میکنم ولی آیا بهتر آن نیست که قبل به اجرا رفتن عمومی، چندتا اجرا برای مکانی که از اون برخواسته‌اید ( دانشکده، اکادمی، موسسه و...) بزارید و به یه حداقل هایی برسید، به یه فیدبک قابل قبولی برسید، بعد اجرا برای عموم بزارید که وقت و هزینه مردم رو هدر ندید؟؟؟؟ که من تماشاگر شرمنده نشم از ترک سالن وسط کار... بخدا نمایشنامه، نوشتن محاورات و حرف‌های معمولی و روزمره نیست... نمایش اجرای تکه پاره‌های روزمره زندگی نیست. ... خلاقیت. تفکر، زایش، آفرینش... قطعه گمگشته اکثر اجراهای این روزها..

اگر بخوام هزینه بلیط رو قیاس کنم.. برای اجرا پانزده پنجاه و یک اگر ۲۰۰ تومن هزینه بلیط باشه، اجرای الف غین میم باید ۲ میلیون میشد ..‌ از مقایسه معکوس حذر میکنم که شرمندگی بسیار دارد...

به امید اجراهای بیشتر برای گروه اول و اجراهای بهتر برای گروه دوم.
هما م (homa1040)
درباره نمایشنامه‌خوانی کندوان i
ساعت ۲۳؟؟؟ !!!! چرا خب؟؟
برای استفاده به عنوان لالایی.
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
ایده اولیه به نظرم خوب بود. ایده کف پوش ها و پروژکتور رو دوست داشتم. دیالوگ ها میتونست بهتر باشه. پایان رو دوست داشتم. یه نگاه شیرینی به مرگ داشت. به نظرم ارتباطی با ماجرای me too نداشت. نویسنده انگار سعی کرده بود نگاه قضاوت‌گری نداشته باشه و اینو من دوست داشتم.. ولی گاهی به سمت جانبداری از مردها رفته بود که اینم من دوست داشتم و هیچ اشکالی توش نمیبینم.

در طول نمایش داشتم فکر میکردم اگر دو داستان( گذشته و حال) بصورت موازی روایت و نشان داده می‌شد،( مثلا با ۴ بازیگر) به جذاب‌تر شدن کار کمک می‌کرد. ولی خب نویسنده اینطور صلاح دیده بود.

مساله اصلی این بود که چون تو جامعه ما نویسنده با کتاب نوشتن نمیتونه پولدار و مشهور بشه، برای ما یکم این قضیه باورناپذیر میشه که من اینو بردم زیر قسمت سورئال نمایش😉😉

همگی خسته نباشید❤❤❤
دوستان شما هم مثل من نمایش‌های ( ماتوشکا) و (هیوشیما) و (جوهاتسو) رو اشتباه میگیرید و قاطی پاطی میکنید؟؟

حس میکنم اسمم هانیکو کاماشاکی هست و تو یه کوچه با شکوفه‌های گیلاس تو ناکازاکی زندگی میکنم و قراره با سوباسا اوزارا بریم کافی شاپِ چاماکاتو و باهم سوشی گلاسه بزنیم.😆😆😆
هما م (homa1040)
درباره نمایشنامه‌خوانی جنایات غیر جنگی i
تا حالا اینقدر خنده‌های الکی و نمایشی ندیده بودم.
دیالوگ:
- یه راه حل سومی هم هست
+ چی؟
_ من بزنم دهنت رو.....
و ناگهان قاقاه بلند افراد و انفجار سالن.

دیالوگ:
- تو مطمئنی زن منم میتونه بیاد؟
+ من خودم میرم میارمش
و انفجار سالن و خنده‌های نمایشی.. و گاها مشمئزکننده.
من نگران بعضیاشون ... دیدن ادامه ›› شدم بخدا که از حال نرن..

من درک میکنم که آشناها و فامیل و دوستان با خنده میخوان ارادت خودشون رو نشون بدن ولی یکم زیاده‌روی میکنید دوستان.

و اما نمایش... متن ضعیف و دیالوگ های ضعیف... ربط موز با جنگ چیه؟؟؟ پاسخ :صرفا جهت تولید دیالوگ های پایین تنه‌ای.. اونقدر عنصر مهمی بود که تو طراحی پوستر هم اومده...
تاحالا بعنوان تماشاگر شرمگین نشده بودم که شکرخدا شدم.


خسته نباشید به بازیگران و به امید کارهای و متن‌های بهتر.❤️

پ.ن: خانواده کارگردان محترم که معرفی شدن انصافا خیلی محترم و باشخصیت بودن.. این جمع رو استثنا میکنم..
صد رحمت به جُنگ های طنز دهه ی ۶۰ :)
منم‌ یه‌ چیز جدید دیدم چندروز پیشا
خنده جیغی 😁🙄🫣
یه نمایشی رفته‌ بودم ردیف یک تماشاگر کناریم یه صدایی مخلوط جیغ و قهقهه از خودشون درمیاوردن، اصلن عجیب بود، یه چندبار نکاهشون کردم با دستشون جلو صورتشونو گرفتن ینی ببخشید ببخشید، بعد دوباره سر هررر صحنه با‌ربط و بی‌ربطی خنده جیغی 😐🙃🙃
چراغارو که روشن کردن دیدم خییلیم خوشپوش و باکلاس و شیک و ظاهری موقر و محترم، بعد رورانس رفتن سمت کارگردان و وایستادن خوش و بش و عهه خوش اومدین خانم فلان و...
میگم کاش قبل شروع مهمونا یکی یکی برن برا هرکی اومدن بگن بهشون ببین ما اومدیما، متوجه باشید، دیگه اونجوری مجبور نمیشن مدام سرصداهای عجیب غریب دربیارن برا اعلام حضورشون، ماهام راحت نمایشامونو ببینیم 🥺
سیدمهدی
منم‌ یه‌ چیز جدید دیدم چندروز پیشا خنده جیغی 😁🙄🫣 یه نمایشی رفته‌ بودم ردیف یک تماشاگر کناریم یه صدایی مخلوط جیغ و قهقهه از خودشون درمیاوردن، اصلن عجیب بود، یه چندبار نکاهشون کردم با دستشون ...
همون قبل از شروع اجرا یه کاغذ بنویسن بدن دست مثلا کارگردان یا هر فرد تاثیر گذار دیگری که احتمالا مهمان خواهد داشت ، بگن خانم / آقای فلانی تشریف آوردن ، اوناها اونجا نشستن و خلاص !
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
دو عدد بلیط تهران، دزفول برای فردا موجوده.. یکیش کنار شوفر. یکیش ته اتوبوس..
آی دی تلگرام شوفر رو هر کی خواست بگه تقدیم کنم.
حسین چیانی
اون بغل شوفر رو کنار بذارید واسه من پس😂
😊😊😊
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
هما م (homa1040)
درباره نمایش کلاغ i
چه جالب.. گروه بازیگران متفاوت هستن.. حالا احتمالا همه منتظرن که یه عده برن ببینن و بیان بگن (۴تا فعل پشت هم ردیف کردم) کدوم گروه بازیگران بهتر بودن... البته همشون امیدوارم بهتر باشن.. با آرزوی موفقیت براشون
وقتتون بخیر / مچکرم از نقطه دیدتون / خدمتتون عرض کنم که گروه های مختلف وابسته به کارآکترشون با سناریو های مختلف روی صحنه میرن/البته که یک خط ثابتی را در دل نمایشنامه هرگروهی دنبال میکنه ولی در نهایت بازی و سناریو های گروه ها متفاوت است/خوشحال میشیم یه شب تشریف بیارین نمایش رو ببینین تا باهم به گفت و گو بپردازیم / تئاتر به هنردوستانی مثل شما هنوز که هنوزه نیاز داره🙏🏻💎
رضا شاهی
وقتتون بخیر / مچکرم از نقطه دیدتون / خدمتتون عرض کنم که گروه های مختلف وابسته به کارآکترشون با سناریو های مختلف روی صحنه میرن/البته که یک خط ثابتی را در دل نمایشنامه هرگروهی دنبال میکنه ولی در ...
سلام لطف دارید.. منم مشتاقم نمایش رو ببینم..
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید