وقتی متن درست باشه، قسمت اعظم مسیر پیموده شده... خیلی سخته شخصیتی خلق کنی که از گردن به پایین فلج باشه و اینطور کُنشمند باشه..
دکور و تخت نیمه ایستاده خیلی ایده خوبی بود..
کمی تا حدودی حاوی اسپویل... از نوع مفیدش
متن نمایشنامه رو نخوندم ولی پایان بندی نمایش با نمایشی که نوید محمدزاده بازی کرده بود و فیلم تئاترش رو دیدممتفاوت بود. اونجا قاضی به
... دیدن ادامه ››
قطعیت حکم آزادی( ترخیص) هریسون رو داد ولی تو این نمایش حکم قاضی نامشخص بود ولی از صحنه پایانی اینطور برداشت کردم که هریسون تو بیمارستان موندنی شده، هرچند از نطر روحی هم به مرگ رسیده بود..
چقدر دوست داشتم اونجا که خانم قاضی مقابل تماشاگرها ایستاد و دیالوگش رو خطاب به تماشاگرها گفت، از تماشاگرها میپرسید که کدوم هاتون موافقید که هریسون مرخص بشه (= اتانازی) و از موافقین میخاست که دستشون رو بالا ببرن.. عین یه دادگاهی که تماشاگرها اعصا هیئت منصفه هستن.. یه همچون چیزی ( صرفا فانتزی ذهنی خودم بود)...
بازیگر نقش هریسون خیلی خوب و دلنشین بود.. درباره بقیه نظری نمیتونم بدم..
موسیقی موقع تعویض یا تغییر صحنه به نظرم مناسب نبود...
کاش کلمه ( بلاخره یا anyway تو عنوان اصلی) از ابتدای عنوان نمایش حذف نمیشد.. همین یه کلمه تلاش یا پرسش یا عدم قطعیتِ پشت تصاحب کردن رو نشونمیده...
خلاصه هممیتونست بهتر نوشته بشه.. خود (اتانازی) موضوع جذابی هست و مخاطبی که نمایشنامه رو نخونده جذب میکنه ( صرفا یک پیشنهاد)
همگی خسته نباشید❤️❤️❤️