با درود فراوان و تشکر ویژه از همه عوامل نمایش "مالی سویینی" و زحماتی که برای اجرای این نمایش کشیدند. از آقای میرمنتظمی بابت اجرای این نمایش در تالار وحدت تشکر و قدردانی ویژه دارم و خوشحالم که بالاخره ایشان به آرزوی خود رسیده و این نمایش را در تالار وحدت اجرا کردند. بدون شک اصرار ایشان برای اجرای این نمایش در تالار وحدت بی دلیل نبوده چرا که فضا و امکانات این سالن همه توانایی بالقوه موجود در ذهن کارگردان را بالفعل کرد. صحنهِ گردان، ماشینری نور، دکور و کرین آنچنان بود که تقریبا در کمتر سالنی در این شهر تجربه کرده بودم. صحنهِ گردان تئاتر سنگلج و یا سالن کُر هال باغ کتاب تنها یک ویژگی این سالن را ارائه می کنند. ضمناً از هر سه بازیگر توانمند و متبحر نمایش تشکر ویژه می کنم.
به نظرم، موفق ترین قسمت نمایش، مطرح کردن مفهوم و تم اصلی نمایش یا همان کوربینایی بود. یا اینکه ما چرا به خود حق می دهیم کسانی که کم بینا و نابینا هستند را آنچنان خطاب کنیم که این افراد چیزی برای از دست دادن ندارند. مالی کاملاً نشان داد که در زمان پیش از عمل چشم ارتباط موثر تری با دنیای پیرامون خود برقرار می کرد و لذت بیشتری از آن می برد. دنیای انسانهای بینا و سالم آنچنان هم که مالی انتظار آن را داشت جذاب نبود. ما همه چیز را می بینیم ولی گویی که هیچ نمی بینیم و ارتباطی با آن برقرار نمی کنیم. ما همه دچار کوربینایی شدیم. از دیگر قسمت های مهم نمایش به اجرا درآمدن تفکرات و تخیلات درونی شخصیت مالی بصورت نهنگ و یا نماد های دیگه بود که خیلی زیبا به تصویر کشیده شدند.
از این موارد که بگذریم، قابل ذکر است علی رغم مجهز بودن سالن به همه امکانات مورد نظر کارگردان، بزرگ بودن سالن برای من یک نقیصه بود. چون فاصله
... دیدن ادامه ››
زیاد بوجود اومده بین تماشاگر و صحنه مانع بزرگی بر سر ارتباط چشمی و حسی بین تماشاگر و بازیگران بود. ارتباطی که بواسطه نزدیکی با بازیگران در سالنهای دیگه تجربه کرده بودم اینجا به هیچ وجه بوجود نیامد. بعلاوه دلیل اینکه این نمایش بصورت دیالوگ های رو درو اجرا نشد را نمی دونم. چرا همه نقش ها بصورت تک گویی هایی جداگانه اجرا شد؟ اگر همه این تک گویی ها تبدیل به گفتگوهایی دو نفره و سه نفره میشد برای تماشگر پیگیری خط داستان هیجان بیشتری داشت. نکته دیگه اینکه داستان بصورتی روایت شد که تقریباً هر آنچه تماشاگر برای درک داستان و حتی تفسیر آن نیاز داشت ارایه میشد و در حقیقت چیزی برای کشف بیشتر برای تماشاگر باقی نماند. ما تقریباً هر آنچه که برای دانستن و درک کردن شخصیت مالی نیاز داشتیم را می دانستیم و آن هم کاملاً بصورت مستقیم برای ما روایت میشد. نویسنده هیچ اجازه، فرصت و تعلیقی برای تماشاگر باقی نگذاشت که او را مجبور کند روایت و تفسیری متفاوت شخصی و انتزاعی از داستان را در ذهن خود کشف کند و بپروراند.
تشکر