شب افتتاحیه نمایش "پپرونی برای دیکتاتور" علی رغم لحظات کمیک و خنده دار آنچنان خوب پیش نرفت. از آنجا باید شروع کنم که بحث و جدل در مورد اسم آدولف یادآور جمله بسیار زیبا و بیاد ماندنی ژولیت در نمایش رومئو و ژولیت از ویلیام شکسپیر بود. آنجا که ژولیت در حالت مویه می گه:
.What’s in a name? A rose by any other name would smell as sweet
در خصوص بازیگران مطرح این نمایش باید بگم که هر کدام به نوبه خود توانایی های فردی اثبات شده خاصی دارند که در طول این سالها همه ما از آنها مطلع هستیم، از بازیگری در هر نوع آن گرفته تا اجرا در برنامه های تلویزیونی. ولی با عرض پوزش به آقای علی احمدی محترم باید عرض کنم مشکل من خارج از تیم بازیگری بود. به نظرم فضای نمایش فقط بدلیل اسامی فرانسوی افراد و شهر پاریس ذهن تماشاگر را معطوف به یک نمایش خارجی می کرد. خارج از این اسامی هیچ دلیل دیگری برای فرانسوی دانستن نمایش نبود. برای من مشخص نبود که چرا خانم میر علمی این همه روی صحنه راه می روند. تقریباً همه بازیگران مثل یه ایرانی امروزی روی صحنه راه می رفتند و هیچ خبری از یه میزانسن فرانسوی نبود. آخه چرا یه فرانسوی باید در هنگام تعجب کردن از اصطلاح Oh my God استفاده کنه؟ چرا این همه عبارتهای تعجبی انگلیسی استفاده میشد؟ مگر اینها در پاریس زندگی نمی کنند و فرانسوی زبان نیستند؟ چرا این دوستان اینقدر روی صحنه داد می زنند؟ منطق داستان علی رغم
... دیدن ادامه ››
اختلاف نظر بین بازیگران نیازی به داد و بیداد و پرخاشگری نداشت. من فکر نمی کنم فرانسوی ها برای چنین موضوعاتی اینقدر داد و بیداد کنند. حالا چه اصراری هست که باید از اسامی فرانسوی سخت استفاده کنیم که تلفظ آنها اینقدر مشکل بود. آخه چرا فرانسواز؟ فکر کنم گروه در تلفظ اسامی دچار مشکل شده بودند. درمورد نوشیدن مشروب این همه فیلم هالیوودی و اروپایی دیدیم ولی هیچ کس در طی یک چنین مهمانی اینقدر مشروب نمی خوره. این یه مهمانی کاملاً ایرانی بود چون حضور شیشه های مشروب به هیچ وجه آن را فرانسوی نکرد.
حالا یه پیشنهاد هم دارم. چطور است فضای نمایش را کاملاً ایرانی کنیم! فرض کنیم داستان شبیه فیلم سعادت آباد ساخته مازیار میری در یک آپارتمان و حول همان محور مهمانی اتفاق می افته. به جای اسم آدولف از اسم چنگیز استفاده کنیم و به جای آن نویسنده فرانسوی و کتابش از کتابهای جلال آل احمد استفاده کنیم. حتماً حتماً به جای اسم کلود، آقای پژمان جمشیدی را کریم بنامیم و زمانی که آقای کیایی از دستش عصبانی میشه بهش بگه: کریم تو مسلمون نیستی! این خیلی خیلی باور پذیرتر خواهد بود تا کلود تو مسیحی نیستی! حداقل اینکه برای ما "کریم تو مسلمون نیستی" خیلی بومی و ایرانی است و یادآور خاطرات ویدیو های اینستاگرامی.
در آخر اینکه از همه بازیگران و کارگردان محترم برای خلق لحظات شاد و خنده دار تشکر می کنم. استفاده از نور و تصویر بسیار مناسب بود. از بالکن و "گربه روی بالکن" دیگه سخن به میان نمی آورم که خود نمایشی جداگانه بود. بهترین کاراکتر این نمایش برای من آقای خسرو احمدی بودند که خیلی باورپذیر تر بازی کردند. تشکر از همه عوامل.