«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
من این اجرا را مجدد در سالن شهرزاد دیدم، ولی اجرای قبلی در تاتر شهر برای من جذاب تر بود.
انتقادی که سایر دوستان به تاخیر اجرا، بلیط های خارج از ظرفیت به سالن شهرزاد داشتند را من هم باهاشون موافقم.
بعد از مدت ها ی تاتر خوب دیدم و کلی کیف کردم. ی نمایش به شدت امروزی و البته ایرانی که فکر کنم اکثر تماشاچیان تاتر به نوعی با مهران همذات پنداری کردن.
امیر مهدی ژوله را از زمان دانشجویی و مجله چلچراغ دنبال میکردم. طنزش را دوست دارم و این اواخر مصاحبه اش در 2 شات را دیدم و متوجه شدم جهان بینی قشنگی هم داره. الیکا عبدالرزاقی با بازی های درخشانش ی مکمل درجه یک برای امیر مهدی ژوله بود. به نوعی این تاتر، تاتر امیر مهدی ژوله است.
اگه نماش تمدید بشه قطعا ی بار دیگه به دیدنش میرم.
دم همه عوامل اجرا گرم
به عنوان کسی که تاتر سقراط را ۵ بار دیدم، این اجرا از استاد حمیدرضا نعیمی نتونست انتظاراتم را برآورده کنه. حقیقتش با توجه به کامنتای تیوال انتظار اجرای قوی تری را داشتم.
با اینکه همه چیز (طراحی لباس، حرکات موزون، بازیها و...) خوب بود ولی ی چیزیش کم بود.
در کل دم همه ی عوامل اجرا حسابی گرم که معلوم بود زحمات بسیاری برای این اجرا کشیدن.
🍁🍂
ی نمایش کاملا ایرانی که با بوی خیار و گوجه و کباب کوبیده کامل تر هم شد.
تقابل پدر با فرزندان من را یاد فیلم "برادران لیلا" انداخت و شاید به نوعی این تاتر اقتباسی از اون بود.
بازی ها خوب و باور پذیر
حتما قبل از اجرا کامنت ها را بخونید وگرنه ۲۰ دقیقه ی اول نمیتونید با اجرا ارتباط بگیرید و جوری برنامه ریزی کنید که ی باره دیگه تاتر رو ببنید چون بار دوم زیبایی تاتر براتون ملموس تر میشه.
بازیها ، طراحی صحنه، موسیقی، نورپردازی، سبک اجرا، هماهنگی و کلا اجرای تاتر خلاقانه است و شگفت زده تون میکنه.
سلام و وقت بخیر
نمایش را در شب اول اجرا دیدم، خیلی اجرای ایده آلی نبود ولی من دوست داشتم و پیشنهاد میکنم که بیبینید خصوصا بازی درجه یک آقای کیانیان.
بازی ها یک دست نبود که احتمالا در شب های آتی بهتر میشه. خانم مارین ون هولک ی جورایی انگار دیالوگ ها را حفظ کردند.
صدای بازیگر ها خوب نبود ی جورایی انگار اکو داشت که خب باعث میشد خیلی نتونند حسشون را انتقال بدند یا حداقل من نتونستم ارتباط ببگیرم.
طراحی صحنه را دوست داشتم و جالب بود برام.
سلام و وقت بخیر
با اینکه اجرا کسل کننده نبود و خسته ام نکرد ولی نتونستم باهاش ارتباط بگیرم،
کامنت های دوستان را که میخوندم متوجه شدم که اجرا پر از نماد و تمثیل هست که خب من اگر توضیحات دوستان نبود متوجه اش نمیشدم.
به نظرم اگر این اجرا را میخواید ببینید حتما کمی وقت بزارید و نقد و کامنت های دوستان را بخونید اینجوری شاید بیشتر با اجرا ارتباط برقرار کنید.
اگر دنبال ی اجرایی هستید که سرگرمتون کنه این تاتر مناسب شما نیست و احتمالا از اواسط اجرا حوصله تون سر میره.
اما اگر دنبال ی اجرا هستید که شما را به فکر کردن وا داره این اجرا مناسب شماست.
تاتر را دیدم ولی متاسفانه مورد پسند من نبود و یا بهتره بگم که من نتونستم با این سبک اجرا ارتباط بگیرم.
دیدنش خوبه ولی با ندیدنش هم چیزی را ازدست ندادید.
به نظرم این تاتر مناسب کودکان نیست یا حداقل کودکانی که اطراف من بودند نتونستند باهاش ارتباط بگیرند.
خسته نباشید به تیم اجرا که واقعا معلوم بود تمرین و زحمت زیادی بابت این اجرا انجام دادند.
نمایشنامه ی خوبی بود ولی متأسفانه اجراش خوب در نیومده بود، شوخی هاش و پیامی که میخواست بگه اصلا نگرفته بود و من خیلی نتونستم باهاش ارتباط بگیرم و شاید اگه بعضی از دوستان بلند بلند نمیخندیدند متوجه شوخی ها نمیشدم، هرچند این به معنی نادیده گرفتن زحمت بازیگران و سایر عوامل نیست، خیلی میشد بهتر از این باشه.
خسته نباشید و امیدوارم که بدرخشید.
پ.ن: علی رغم اینکه بارها در تیوال دیدم که کاربران به مجموعه تاتر شهرزاد بابت ورود تماشگران بعد از شروع اجرا انتقاد کرده بودند در اجرای امشب (۱۹ بهمن) این تاتر هم تقریبا تا اواسط اجرا تماشگران وارد سالن میشدند شاید یکی از دلایلی که من نتونستم با شوخی های تاتر ارتباط بگیرم از بین رفتن تمرکزم بابت همین موضوع بود. همینطور که ابتدای اجرا از تماشگران درخواست میشه موبایلشون را خاموش کنند و عکس و فیلم نگیرند انتظار میره که مجموعه تاتر شهرزاد هم به حقوق تماشگران احترام بزارند.
تاتر خوبی بود و واقعا ارزش دیدن داشت و کاملا مشخص بود که زحمت زیادی باباتش کشیدند، بر خلاف تاتر قبلی خانم آدینه، بانوی محبوب من، این تاتر سه ساعته برای من اصلا کسل کننده نبود.
شاید تنها نقدی که به عنوان ی تماشا چی آماتور بخوام بگم اینه که ی جاهای دیالوگ ها انگار مصنوعی هستند و مشخصه که دارند بازی میکند.
خسته نباشید به خانم گلاب آدینه عزیز و گروه خوب و حرفه ایشون.
پ.ن: کامنت های تیوال را که میخوندم خیلی نقد و حتی بی احترامی بود که چرا تو این شرایط تاتر اجرا میکنید و از این حرفا. در جواب این دوستان میگم که لزوما هرکسی که تاتر میبینه یا تاتر بازی میکنه از شادی و بی غمی نیست.
به نظرم فیلم ارزش دیدن داره و تو این زمان که اکثر فیلما موضعات کلیشه ایی دارند موضوعش جدید بود هرچند رکبی که آخر فیلم میزنه قابل پیش بینی و خیلی غافل گیرکننده نبود.
بازی بازیگرا همه خوب بودند و نقش هاشون باور پذیر بود به غیر از نقش آقای هادی حجازی فر که به دلم ننشست.
فکر کنم این فیلم اولین تجربه خانم اخوان بود که به نظر خیلی خوب بودند و تعجب میکنم که چرا اسمشون با اینکه ی جورایی نقش اصلی فیلم بودند تو اسم بازیگرای دو زیست در صفحه تیوال نیست.
سلام و وقت بخیر
تاتر را دیشب دیدم و متاسفانه علی رغم نظر دوستان من این تاتر یا بهتر بگم این سبک از تاتر را نپسندیدم.
با این که نقد دوستان را در این صفحه خوندم باز هم سر حرفم هستم.
تاتر کلا صامت بود و من تا همین لحظه دلیل صامت بودن و نوشتن دیالوگ ها رو پرده را نفهمیدم. و اساسا چرا باید ی تاتر دیالوگ محور که عملا فقط بر پایه دیالوگ جلو میره صامت باشه؟ اگه دیالوگ ها توسط بازیگرها بیان میشد چه مشکی پیش میومد؟ به شخصه تمام تمرکز من برای خوندن دیالوگ ها صرف شد و از همه جالب تر دیالوگ های سایه ی کارکتر بود که نمیدونم به چه دلیل برعکس نمایش داده میشد و تقریبا قابل خوندن نبود، به قول یکی از دوستان در نقد آیت تاتر اگه این دیالوگ ها را به صورت فایل پاور پوینت ارائه میشد چه فرقی با الان داشت؟ یا اصلا من دلیل این که به قول معروف دیالوگ ها با فارسی سخت نوشته شده بود را نفهمیدم.
بعد از دیدن تاتر پروین در سالن اصلی تاتر شهر به دنبال ی تاتر خوب بودم که به قول پشه ی مهمونی بزنیم تا بشوره ببره که نتنها تاتر قبلی را نشست بلکه ی تلخی دیگه به من اضافه کرد.
در هر حال امیدورام کسانی که این سبک تاتر را دوست دارند بهشون خوش گذشته باشه.
دلیل صامت بودنش گفتار درونی مخاطب با خودش بود تجربه ای بدیع!
سایه حکم آینه رو داشت که همه چی رو معکوس نشون می ده و در جهت خلاف میل و خواسته فرد بود برای همین نوشته هاش معکوس بودن، بازی بازیگران در هماهنگی کامل و به شدت سخت بود مثال پاورپوینت خیلی کم لطفی در این مورد.
دلیل صامت بودنش گفتار درونی مخاطب با خودش بود تجربه ای بدیع!
سایه حکم آینه رو داشت که همه چی رو معکوس نشون می ده و در جهت خلاف میل و خواسته فرد بود برای همین نوشته هاش معکوس بودن، بازی بازیگران ...
وقت بخیر
مشکل من هم دقیقا همین بود که به خاطر خوندن دیالوگ ها اصلا حواسم به بازی بازیگرها نبود و عملا بازی اونا را از دست دادم. واسه همین سوالم این بود که اگه دیالوگ ها را بازیگران میگفتند چه اتفاقی میافتاد؟ در این که بازی بازیگران سخت بود شکی نیست اما خواندن دیالوگ ها تماشاچی را از دیدن بازی اونها محروم میکرد.
من تقریبا دیالوگ های سایه را تنونستم بخونم، میشد ی نحوه دیگه ایی (مثلا تغییر فونت، یا تغییر رنگ و ...) دیالوگ های سایه را نشون داد ... دیدن ادامه ›› که تماشاچی بتونه اون را بخونه مگر اینکه کارگردان قصدش همین بوده باشه که دیالوگ های سایه به درستی خونده نشه.
وقتی که تماشاچی تمرکزش کلا رو خواندن دیالوگ ها باشه و بازی بازیگران دیده نشه، هرچند که بازیگران خدای این کار باشند بازهم بازیشون به درستی دیده نمیشه برای همین معتقد بودم که از پاورپوینت هم میشد استفاده کرد و این به معنی نابلد بودن بازیگران نیست.
در آخر لازم هست که یادآوری کنم که این تنها نظر شخصی من به عنوان ی بیننده عام تاتر هست و لزوما به معنی درست بودنش نیست.
وقت بخیر
مشکل من هم دقیقا همین بود که به خاطر خوندن دیالوگ ها اصلا حواسم به بازی بازیگرها نبود و عملا بازی اونا را از دست دادم. واسه همین سوالم این بود که اگه دیالوگ ها را بازیگران میگفتند ...
امیدوارم جناب مساوات نظرات بخونن و تا حد امکان نواقص رو برطرف کنن.
وقت بخیر
مشکل من هم دقیقا همین بود که به خاطر خوندن دیالوگ ها اصلا حواسم به بازی بازیگرها نبود و عملا بازی اونا را از دست دادم. واسه همین سوالم این بود که اگه دیالوگ ها را بازیگران میگفتند ...
برعکس کردن دیالوگ سایه واقعا درخشان بود و شایذ یکی دوتا دیالوگ اول که ساده هم هستن رو از دست بدین ولی کم کم عادت میکنید و بقیه به راحتی خونده میشه
شاید بشه گقت حق داشتید. در تئاتر به این کار که باعث میشه مخاطب در اجرا غرق نشود و لحظه ای تامل کند فاصله گذاری می گویند. کاربردش هم این نیست که برای خلاقانه بودنش تعریف و تمجید دریافت کند بلکه کارگردان بواسطه ی این شیوه مخاطب را به تفکر دعوت می کند. اینکه چند درصد خمیازه میکشیدند، ساعتهاشان را چک می کردند و فقط به فکر فرار از سالن بودند را نمی دانم اما پر واضح است فارغ از ایده ی جذاب کارگران، احتمال از دست رفتن ریتم کار بسیار بالا بوده و صرفا کسی که سواد تخصصی در زمینه ی تئاتر را ندارد مقصر نیست. در واقع یک بخشی درک اجرا بوده اما بخش اعظم دیگرش ایمانی (نه به مفهوم کلیشه ایش) بود که باید در کار جاری میشده و نمیدانم آیا هر شب اتفاق می افتاده یا نه. در نهایت باید مخاطب بابت هزینه ای که پرداخت می کند ذره ای راهنمایی شود که قرار است حین اجرا چه بلایی سرش بیاید برای مثال دانستن نمادین بودن پل و بادبزن یا نور های رنگی، مفهوم هایکو ضروری بود که متاسفانه مسئله ای که بسیاری از مخاطبان را آزرد همین ندانستن بود.