در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش این دنیا یه کنسرت به من بدهکاره
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 08:13:35
امکان خرید پایان یافته
۰۹ آبان تا ۲۴ آذر ۱۴۰۲
۲۰:۰۰  |  ۱ ساعت و ۵ دقیقه
بها: ۱۸۰,۰۰۰ تومان
+ ۹% مالیات ارزش‌افزوده
مهران مردی میانسال است که تصمیم گرفته بحران های زندگی خود را با مخاطب در میان بگذارد.

- از همراه داشتن فرزندان زیر ۱۲ سال خودداری نمایید.

توجه: به دلیل بازسازی حریم تئاترشهر، ورودی همه سالنها، تا اطلاع بعدی از پیاده‌روی خیابان ولی‌عصر (عج) است. برای دیدن مسیر لطفا اینجا را کلیک کنید.

دسته‌بندی
بزرگسال
سبک
کمدی

اخبار

›› «این دنیا یه کنسرت… به من بدهکاره» تمدید شد.

›› پیش‌فروش بلیت‌ ۱۰ اجرای پایانی «این دنیا یه کنسرت… به من بدهکاره» آغاز شد

›› امیرمهدی ژوله و الیکا عبدالرزاقی به تئاترشهر می‌آیند.

مکان

تقاطع خیابان انقلاب و ولی‌عصر (عج)، مجموعه فرهنگی و هنری تئاترشهر
تلفن:  ۶۶۴۶۰۵۹۲-۴

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
هر وقت تو هر سالنی این نمایش تکرار شد برید ببینید. میگید کمدی سیاه؟ طنز تلخ؟ نمیدونم اسم ژانرش چیه فقط میدونم خیلی قراره بخندید و بعدش خیلی قراره نخندید و فکر کنید و بلرزید. در یک عبارت نمایش به تکرار الگوهای ناخوداگاه ما پرداخته و چیزی که ازش فرار میکنیم رو میزنه تو صورتمون. ما هممون مهران هستیم یجورایی. این وسط بازی الیکا عبدالرزاقی خارق العاده بود که یه تنه بار چند نقش رو به دوش میکشید در حدی که من همش فک میکنم نمایش چنتا بازیگر دیگه هم داشت. کارای خوب راه خودشونو پیدا میکنن و تماشاگر تئاتر هم میره سالن رو پر میکنه و این خوشحال کننده هست.
و برای من اولویت اینه که اون چن تا آدمی که پفک میخورن و نارنگی پوست میکنن و موبایل چک میکنن هم پا شن بیان تئاتر بجای کارای دیگه، چون فضای تئاتر به مرور تربیتشون میکنه. اینکه ما بهشون با خشم تذکر بدیم یا دلمون بخواد پرتشون کنیم از سالن بیرون نشون میده ما هم اونقدرا باظرفیت نیستیم که خب واقعاً هم من شخصاً نیستم :))
عااالی
چقدر لذت بردیم
درود
گاهی فکر میکنی چقدر خوشبختی که هنوز زنده ای و این لحظه رو زندگی کردی ...
دیدن این نمایش همین حس رو بهم داد .
چقدر بازی خانم عبدالرزاقی بی نظیر بود ، جای حرف نداشتتتتت
اما تعبیری که من از شروع و پایان‌نمایش داشتم رو میشه لطفا اگه کسی متوجهش شد راهنمایی کنه ..
بنظرم چون در ابتدای نمایش صحبت از تصویرسازی ذهنی توسط دوست مهران شد در انتها هم به صورت واقعی مهران پدرش رو نکشت و دوستش به اون کمک کرد و دعوتش کرد به اینکار که در ذهنش این مسیر رو بره و انگار که انجامش داده ...