در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال زهره مقدم | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 18:56:59
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
روح تاتر رو جلا دادید..‌ روی صحنه درخشیدید...تماشاگر رو در هم فرو ریختید.. پایه هنر رو فلان بیسار کردید..
نه، در این حد نه. ولی بازیگرها سعی زیادی داشتند.خوب ظاهر شدید.

این اجرا موضوعیت داره و تماشاگر باهاش ارتباط میگیره اما بنظرم اجرا جای کار داشت.
امیدوارم بهترش کنید و دوباره روی صحنه برید چون گروه پتانسیل بسیار بالایی داشت و میتونه با متن و کارگردانی بهتر بسیار اجرای زیباتری رو ارائه بده.
در هر صورت لذت بردم و خوشحالم به اجرای آخر رسیدم.

سپاس از مدیریت سالن مولوی که در اجراها حضور دارن و شخصا وارد عمل میشند گاهی برای نظم دهی به سالن.
زهره مقدم (z.zohre)
درباره نمایش دور i
خوب بود. خندیدیم:)
بستر کمدی کلام و بدن برای هادی عطایی بجا و فراهم بود و لذت کمدی های موقعیت رو دوچندان کرد. بقیه بازی ها هم خوب بودند.

تنها مورد آزاردهنده امشب برای من پچ پچه های پشت خط نبرد ردیف پشتی بود مخصوصا در طول مدیتیشن ابتدایی کار که حسابی باعث شد روی "چسب غیبم" کار کنم....
زهره مقدم (z.zohre)
درباره نمایش سیزده بدر i
واگعی بود!!
😅😅😅😅
دم شما گررم
۱۰ آذر ۱۴۰۲
اگه یادتون باشه حدود سال ۷۹ ۸۰ انتهای بزرگراه یادگار هم یه خونه وسط این اتوبان بود
شایعات زیادی در خصوص تخریب این خونه به گوش می رسید
پررنگ ترینش این قضیه بود که شهرداری شماره حساب مالک رو پیدا می‌کنه و اونو برنده سفر مشهد می‌کنه و به محض اینکه اونا به مسافرت میرن اون خونه رو تخریب میکنه
۱۲ آذر ۱۴۰۲
حسام الدین حیدری
اگه یادتون باشه حدود سال ۷۹ ۸۰ انتهای بزرگراه یادگار هم یه خونه وسط این اتوبان بود شایعات زیادی در خصوص تخریب این خونه به گوش می رسید پررنگ ترینش این قضیه بود که شهرداری شماره حساب مالک ...
😮😮😮😮😮
۱۳ آذر ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
زهره مقدم (z.zohre)
درباره نمایش سیزده بدر i
صد حیف که در ردیف های عقب بودم و بخشی از دیالوگ ها رو از دست میدادم که البته کاستی از گوش کم شنوای خودمه و گله ای از گروه اجرایی نیست‌.
این سبک اجرایی اصطلاحا ابد ‌و یک روزی یا به قول یکی از دوستان در کامنت ها برادران لیلایی، نیاز به شخصیت پردازی عمیق و فکر شده ای داره که این قصه تا حد خوبی اون رو دارا بود‌.
غیبت نقش های داماد و مادر خانواده کمی همذات پنداری با نقش دختر عروس و پدر رو کمرنگ کرد که آسیبی به اجرا البته نزد ولی بنظرم جاشون خالی بود.
جا داره به دکور جذاب نمایش و ریزه کاری های دقیقش هم اشاره کنم.
در پایان خوشحالم که در سالن ایرانشهر خبری از بگیر و ببندهای معمول در سطح شهر نبود و ساعتی میشد در آرامش از دیدن یک تاتر خوب لذت برد.
زهره مقدم (z.zohre)
درباره نمایش Hidden | پنهان i
روایتی ساده اما در عین حال متفاوت
در ظاهر احمقی که اتفاقا آب زیر کاه و دروغگوئه
ناتوانی که اتفاقا توانایی های زیادی داره،
دوستانی که در واقعیت ... دیدن ادامه ›› با دشمن تفاوتی ندارند
غریبه ای که از آشنا مهربون تره و سیاهی محیط که در عین سفید بودن نهایتا به روشنی میرسه.

این داستان می تونست یک درام اجتماعی ساده باشه اما به لطف فرم و موسیقی کار به یاد موندنی و جذاب تری شد.
اگر کار متفاوت، خلاقانه و لایه لایه سلیقه تون باشه راضی از سالن بیرون میاید. دوست داشتم و اجرای جذابی بود.


دهخدا
اسفرود. [ اِ ف َ ] ( اِ ) سنگ خوارک باشد و آن پرنده ای است سیاه رنگ ببزرگی گنجشک و چند پر مانند شاخی بر سر دارد و بعربی قطا نامند. اگر استخوان او را بسوزانند و بسایند و با روغن زیت بجوشانند و بر داءالثعلب و سر کچل مالند موی برآورد. ( برهان ) ( جهانگیری ). سنگ خوار که بعربی قطا گویند. ( رشیدی ). اثواء. اسپرو. ( الابنیة ). مخفف آن سفرود.سنگ خور. سنگ خوار. ( زمخشری ). سنگ خواره. کسک : گفت اسفرود میگوید من سکت سلم. ( تفسیر ابوالفتوح چ 1 ج 4 ص 152 س 8 ببعد ).
پیش عمان کی نماید آب رود
پیش شاهین چون ببازد اسفرود
mist
مه فیلمی در ژانر آخرالزمانی با سبک درام است که به جرات می‌توان گفت یکی از معدود فیلم های با پایان متفاوت و‌ نفس گیر دوران خود می‌باشد.
اگر سریال walkingdead را دیده باشید در این فیلم با cast آشنای آن روبرو خواهید شد. و شاید با من موافق باشید که سه فصل نخست این سریال بسیار خوش ساخت و همچون mist نفس گیر بوده است.

تماشاگر در این فیلم با داستان آشنای محبوس شدن عده ای هنگام حمله نیرویی خارجی غیر زمینی یا متخاصم روبرو می‌شود و‌لحظه به لحظه اتفاقات جماعتی ترسیده را دنبال میکند که یک به یک با بحران های فردی و‌جمعی دست به گریبان می‌شوند.

فیلم از دیالوگ های شعارزده وموقعیت های تکراری به دور است و چالش های جذابی با مفهوم جامعه بی‌قانون،مذهب و همنوع دوستی ایجاد می‌کند.

قهرمان ... دیدن ادامه ›› داستان تا به انتها ما را همراه می‌کند و در کنار بازی خوب حس امنیت و همذات پنداری به بیننده می‌دهد.
تا سکانس پایانی که به یکباره همه دیوارها فرو ریخته و ترس و ابهام از چرایی این اتفاق ببننده را در جای خود میخکوب می‌کند.
mist به ابهام نیز معنی می‌شود.
در اینجاست که موسیقی شاهکار تیتراز پایانی این فیلم که حتما آن را همه در جایی شنیده ایم قاب را تکمیل میکند.
اسپویل
صدای مادر زمین با ضجه های سوزناک که حتی پس از نجات یافتن نمی‌تواند در مقابل اتفاقی که برای قهرمان داستان افتاده است نگرید.
اگر با دقت به موسیقی گوش دهید به عمق بیشتری از این شاهکار موسیقیایی پی خواهید برد.
صدای گریه زنی که بدون موسیقی، خود در حال ساخت یک ملودی از گریه خود است.


mist درباره امید است. امیدی که انسان تا آخرین لحظه نباید از آن دست بکشد.
در این فیلم ارتش نجات دهنده معرفی می‌شود اما
چهره مادری که با امید و‌عشق مادرانه در همان ابتدای فیلم به نجات فرزندانش شتافته نیز خودنمایی می‌کند.

امید که هیچ مادری در زمین داغدار فرزندی نباشد.
امیدکه همذات پنداری ما روزافزون و غم دیگری غم ما باشد.
امید که ...
درود زهره مقدم..
برای من خیلی معمولی بود و شبیه فیلمهای هالیوودی..
تنها دلیلی که نگاه کردم اسم فرانک دارابونت بود...
اما برای من زمانی ارزشمند شد که ۴ گلوله داشت و ۴ نفر را کشت از جمله بچه را...
احساس کردم من نیز همین کار را می کردم... و بعدش اسلحه را در دهانش گذاشت و شلیک کرد...
بدنم لرزید!
و بعد بیرون آمد و گفت: ... دیدن ادامه ›› بیا لعنتی من اینجام! بیا و فریاد می کشید..
انگار خودم بودم... انگار من بودم که فریاد می کشیدم..
و سکانس بعدی که بیرون ماشین هست و ارتش به کمک اومده
و با نفربرهاش آدم هایی را نجات داده و نگاه این آدم از زاویه دوربین...
من حِس اش را با تمام وجودم لمس کردم و اول پشیمان شدم و بعدش از کارم درونم دفاع می کردم..
این فیلم را فقط ۲ بار دیدم و ۲ سکانس آخرش را بیش از ۴۰ بار..‌.
جایی که نشان داد فرق دارابونت با کارگردان های سرگرمی ساز هالیوود را...
برای من مرد فیلم بَت من بود...
مردی که هنوز می فهمش و از کارش دفاع می کنم، حتی حسرت که ای کاش ۱۰ دقیقه زودتر ارتش را دیده بودم...
و من بر خلاف خیلی ها، این اُمیدها را واهی و پوچ می انگارم..

همان طور که نتونستم پزشک فیلم (( جاده )) و امید احمقانه اش را درک کنم و قطعاً قبل از زنم، بچه ام را می کُشتم...

کم فیلمی در زندگی ام توانسته بلایی که این ۲ سکانس سر من درآورده، نام ببرم...


۰۴ آبان ۱۴۰۱
H.M.kiani2
😁😁😁👌👌👌 دیالوگ فیلم سرب جمشید مشایخی: هیچکی تا حالا یک شب جمعه سرِ خاک حتی زن ات ندیده.. مرد باید گریه ام بلد باشه! هادی اسلامی: از کجا داداش ما بلد نیستیم، شاید زیادی هم بلدیم! از ...
کاملا موافقم که حس درونیت اینه. چون همین درونیاتت باعث میشه بیرون رو هم حال به هم زن ببینی. حسی قشنگ تر از کمک به دیگران و بخشش و عشق نیست.
فقط میتونم برات دعا کنم.
اما نه تو نه هیچکس دیگه نمیتونه امید من و ازم بگیره.
۰۶ آبان ۱۴۰۱
زهره مقدم
کاملا موافقم که حس درونیت اینه. چون همین درونیاتت باعث میشه بیرون رو هم حال به هم زن ببینی. حسی قشنگ تر از کمک به دیگران و بخشش و عشق نیست. فقط میتونم برات دعا کنم. اما نه تو نه هیچکس دیگه ...
وقتی پدر یا مادر میشی...
یک چیز کاملاً مشخصه...
امید به زندگی..
امید به یک کودک...
یکی از نیازهای مهم فرزند، در کنار همه مقولات زندگی، اُمید است... اُمید است که زندگی را جلو می برد... اُمید است که چند میلیارد ... دیدن ادامه ›› انسان روی زمین زندگی می کنند...
تاگور:
هر کودکی که زاده می شود که خدا به آینده بشر امیدوار است...

و اگر مثل من امیدی نداشته باشی باید کودک داشتن را از خود سلب کنی... همین کاری که من کردم...

از لطف ات نسبت به خودم که همانا دُعا کردن و چیز نیک خواستن سپاسگزارم...
۰۶ آبان ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
اجرای دیشب بدون عکاس بود و در صحنه های کمدی تراژیک ایجاد شده هم تک وتوک صدای خنده اومد.
بغل دستیم ظاهرا مشکلی داشت که به اجبار گوشی چک کرد چند بار ، اون هم از کف زمین جوری که واقعا نور کمی دیده می‌شد، پشت سرم اما...

خانمی با هر بار فریاد زدن بازیگرها،هر بار بلند شدن موزیک، هر بار شکل گرفتن موقعیت خشن بین بازیگرها، و امثالهم، یک "نچ" آبدار حاکی از نارضایتی در هوا ول می‌داد که از دفعه ۱۴ یا شاید پانزدهم دیگه واقعا داشت اذیت کننده می‌شد..

برای شما دوست عزیزی که تاتر بین حرفه ای نیستید یا با توجه به چهره های این نمایش و استقبالی که ازش شده برای خریدن بلیتش مردد هستید:
در این اجرا همه چیز به شدت "اگزجره ... دیدن ادامه ›› ست".

نور،صدا،گریم،دکور،دیالوگ ها، اشعار،موزیک وداستان همه و همه خشن، اگزجره و دارای مفاهیم استعاره ای ولایه لایه هستند.
اگر این سبک اجرا براتون ملموس نیست و با یک کار ملودرام اجتماعی و یا کمدی راحت تر هستید پیشنهاد میکنم دو ساعت خودتون و دوستانی که با بلیت خارج از ظرفیت روی پله هانشستند رو اذیت نکنید چون واقعا سخته از بینشون رد شدن مثل اقایی که دیشب بعد از یکساعت بیرون رفت و از من تا نفر اخر روی زمین رو لگد کرد.
متاسفانه مشکل فقط مختص کم تئاتر رو ها نیست. خود اهالی تئاتر گاها بدترن
دیشب توی سوم ماه می خانمی که از مهمان ها بود و کنار خانم پسیانی نشسته بود جوری میخندید که زمین و زمان به لرزه در میومد. دو سه بار خواستم بگم خانم شما آروم بخندین من قول میدم اخر نمایش به کارگردان بگم شما خندیدین. اخرشم نتونستم تحمل کنم و بهش گفتم خانم چه خبره دیگه کنترل شده خندید بعدش
۲۱ شهریور ۱۴۰۱
سعید قدرتی
متاسفانه مشکل فقط مختص کم تئاتر رو ها نیست. خود اهالی تئاتر گاها بدترن دیشب توی سوم ماه می خانمی که از مهمان ها بود و کنار خانم پسیانی نشسته بود جوری میخندید که زمین و زمان به لرزه در میومد. ...
دستتون درد نکنه تذکر دادین
۲۱ شهریور ۱۴۰۱
زهره مقدم
این کار تو لیستتون نیست برای دیدن؟
ایرانشهر جای سختی هست برای من...

ولی شاید این کارو برم...
۲۱ شهریور ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
تساسل روح توضیحش در کلام هم آسان نیست ولی امشب اسماعیل گرجی روی صحنه بازیش کرد!
همین صحنه کافیه برای پاسخ به تمام کسانی که سال هاست ازم میپرسن چی داره این تاتر؟
اجرا اونقدر جذاب هست که حتی با گنگ بودن متن لایه لایه و پیچیده ش همچنان بشه مبهوت شد و لذت برد. و توضیحاتی که در نقد دوستان ارائه شده به خوبی نکته ها رو توضیح داده که میشه بعد از اجرا لذتش رو با خوندنشون دوچندان کرد.
امشب اون پره هواکش ظاهرا ایراد داشت امیدوارم درست بشه و مشکلی پیش نیاد.
اقای گرجی بعد از اجرا متواضعانه بیرون سالن ایستادن و با مردم گپ زدن و عکس گرفتن واقعا تواضع و اخلاق خوبشون ستودنیه.
به حق یکی از بهترین اجراهایی بود که دیدم. کار با بدن و بیان بسیار مشکل که به بهترین شکل اجرا شد.
دست مریزاد و درود
موافقم خانم مقدم
و البته بخش زیادی از ضعف متن با بازی حیرت انگیز اسماعیل گرجی و با کمک طراحی نور و موسیقی فراموش شد..
۲۱ شهریور ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
زهره مقدم (z.zohre)
درباره فیلم کوتاه زیرآب i
در حال جستجوی پیشینه بازیگران خوب اجرای رئالیسم مصنوعی رسیدم به این فیلم که اقای قزوینی درش بازی کرده.
این هم از اون فیلم کوتاه های دیدنی بود.
زهره مقدم (z.zohre)
درباره نمایش سفید i
نمایش تداعی کننده فیلم سرکوب بود برای من.
هر دو کار تیپ سازی خوبی داشت و بازی ها تکمیلش کرد.
اوج گرفتن جدل ها کمی در اجرا تصنعی میشد که به اجرا ضربه نزد.
قصه خوبی داشت هر چند نمایشنامه با ضعف هایی همراه بود.
گروه خوبی که امیدوارم مستدام باشند.
نمایش دیدنی و جذابتون اغنا کننده روح گرسنه تاتر دوستانه بیش از هر چیز بخاطر سبک مشکل و طاقت فرسایی که در اجرا داره و اینکه گروهتون گمنام و از شهر دوری هست سبب اغماض از صمیم قلب بخش های که میتونست در کار کمی بهتر باشه هر چند در همین حد هم تحسین برانگیز و چشم نواز بود همه چیز.
گله دوستان رو خوندم در مورد بی مهری اتفاق افتاده در مورد تخفیف دیرهنگام و اون رو هم به حساب مبتدی بودن و ناآشنایی تون با بلیت فروشی میگذارم. به هر حال این مورد هم به تازگی داره جدی در تیوال مطرح میشه.
بروشور نداشتید و یادگاری به تماشاگر ندادید و اسم خیلی از دست اندرکارانتون هم شنیده نشد کاش به فایل الکترونیکی درست میکردید در تیوال میگذاشتید هر کی میخواست دانلود میکرد بدون صرف هزینه چاپ و کاغذ.

بی صبرانه منتظر اجرای بعدیتون هستم و امید دارم در همین سبک باشه.
و جای خالی کتاب عکس های اجرا و نمایشنامه تون هم احساس میشه.

دکور این نمایش جزو جذاب ترین چیزهایی بود که در زندگیم دیدم و خلاقیت تون رو ستایش میکنم.
نوش روح و روانتون 🍒🍓🌊🌊🌊🌊
۰۹ شهریور ۱۴۰۱
ممنون از حضور پر مهر شما ... در رابطه با تخفیف جناب رستمی فر در ابتدای کامنت ها بصورت تصویری با شما عزیزان در رابطه با بحث تخفیفات صحبت کردند و ما هم بشدت پیگیر این قضیه هستیم ، در رابطه با بروشور حتما از ایده زیبا و جانانه شما استقبال میکنیم
۱۰ شهریور ۱۴۰۱
حسین کیانی
ممنون از حضور پر مهر شما ... در رابطه با تخفیف جناب رستمی فر در ابتدای کامنت ها بصورت تصویری با شما عزیزان در رابطه با بحث تخفیفات صحبت کردند و ما هم بشدت پیگیر این قضیه هستیم ، در رابطه با بروشور ...
مهرتان مانا. لذت بردم از پاسخگوییتون
۱۰ شهریور ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
چه خوب من اینترنتی ثبت نام کردم ظاهرا مشکلی تو فرم بود کارت برام نیومد اینجا امیدوارم بتونن حلش کنن
کلیت کار خوبه ها ولی این کارا به شهرزاد نمیاد
غرفه دلالی عضو شاید اسم بهتری باشه
۰۹ شهریور ۱۴۰۱
مریم رودبارانی
من نمی دونم این دید از کجا می یاد! چرا بایدبه تماشاگر فرهیخته تئاتر به چشم مشتری نگاه کنیم.. مشکل ما از نمایش های پر مخاطب،تعداد سه سالن و لابی که گویا جوابگوی تعداد بالای مخاطبان نیست،ناشی ...
خانم رودبارانی سلام. موافقم که این سالنها با هم تفاوت دارند ولی دقیقا به دلیل اینکه شهرزاد چندین سالن دارد و به تازگی هم که بوتیک اضافه شده، انتظار مدیریت و کارایی بیشتری هم ازش می رود. اگر به هر دلیلی اعم از کمبود فضا، امکانات مالی، .... سرویس دهی مناسب امکان ندارد، می بایست راه چاره ای یافت. الان چند سال است که اوضاع همین جور مانده و تغییر نمی کند. به قول دوستی دیروز می گفت کارمان به جایی رسیده که اگر نمایش با تاخیر کم شروع شود، ذوق میکنیم و حتی گاهی، تشکر!!!
به عنوان یک تماشاگر و علاقمند به تاتر، امیدوارم همه سالنها (و البته گروه ها) احترام بیشتری برای مخاطبین شان قائل شوند تا همه در کنار هم لذت
ببریم 🌼
۱۱ شهریور ۱۴۰۱
مریم رودبارانی
من نمی دونم این دید از کجا می یاد! چرا بایدبه تماشاگر فرهیخته تئاتر به چشم مشتری نگاه کنیم.. مشکل ما از نمایش های پر مخاطب،تعداد سه سالن و لابی که گویا جوابگوی تعداد بالای مخاطبان نیست،ناشی ...
من عین مابقی دوستان ید طولای در دیدن نمایش ندارم.
اما در همین مدت یک ساله که بیشتر تئاتر میبینم، تنها در نمایشخانه شما با این حجم از تاخیر و ورود بعد اجرا و حتی رفتار خارج از عرف تماشاگران برخورد میکنم، که بی شک تنها شما را مقصر میدانم نه دیگری را.
سالن های کوچک تئاتر شهر ظرفیت کمتری دارند قبول(که به نظرم مقایسه بی ربطی است، اگر ظرفیت بیشتری دارید پس باید افراد بیشتری را برای هماهنگی ها لازم استخدام نمایید)، ایرانشهر چطور؟
چند بار در همین یک سال به این مسائل اعتراض شده؟ کمتر از صد بار؟ بعید میدانم!
این یعنی شما برای زمان مخاطب ارزشی قائل نیستید، یعنی ... دیدن ادامه ›› زیاد برای مخاطب ارزشی قائل نیستید.
چقدر فروش داشته اید در این یکسال؟ به نظر خیلی پایین نبوده؟ چرا مخاطب شما باید روی همچین صندلی بنشیند؟ چرا نباید کیفیت صندلی ها ارتقا پیدا کند؟
باور کنید این هزینه ها بر میگردد، حتی اگر از دید اقتصادی هم نگاه کنید، تمام این هزینه هایی که برای مخاطب میکنید به شما برمیگردد.
۱۲ شهریور ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
زهره مقدم (z.zohre)
درباره فیلم دوزیست i
فیلم بدون هیچ جذابیتی در داستان و روایت با بی تجربگی کارگردانی و فیلمبرداری شده.
پوستر و کست جذاب گول زننده ست و تماشاگر از اواسط فیلم دنبال کردن داستان رو رها میکنه و وزن فیلم رو روی دوش جواد عزتی میگذاره تا قابل تحمل بشه.
ایده ای که پایان متفاوت فیلم رو کمی جذاب میکنه مناسب فیلم کوتاهه نه یک فیلم سینمایی بلند که بدون هیچ پرداخت و زمینه پردازی ای برای کاراکترها شروع شده.
۱ از ۵
زهره مقدم (z.zohre)
درباره فیلم تی تی i
پر از حس خوب این فیلمم. هر فیلمی ضعف هایی داره و تی تی فیلمی بود که خودش رو با جلو رفتن اصلاح میکرد.
در این سبک که ابدا مناسب گیشه یا اصطلاحا عوام پسند نیست مشابه غیروطنی بسیار دیدم و تی تی از ابتدا با قاب بندی ها و طراحی صحنه مینیمال و خوبش سخت گیری سازنده رو گوشزد کرد‌.
یک شهر سرد و بارانی بدون رنگ های تند و اضافی و تابلوهای رنگ و وارنگ.
آدم هایی سر در گریبان و خمیده
و دریایی پر خروش در دل همه شون.
شاید تنها کاستی ای که در خاطرم موند پوستر تبلیغاتی فیلمه که گویای اهم شخصیت های اصلی داستان نیست.
دوستان استقلالی این مستند و اگر ندیدید رایگان اینجا هست از دست ندید
من پرسپولیسی هستم ولی خیلی از دیدنش کیف کردم♥️♥️
۲۰ تیر ۱۴۰۱
آذین حجازی
من تاجی هستم ولی تیم بدون ووریا ۲زار نمی ارزه
فامیلی تون هم برای تاجی ها و ما یاداور ادم با ارزشیه که به همه دنیا می ارزید
۲۱ تیر ۱۴۰۱
زهره مقدم
فامیلی تون هم برای تاجی ها و ما یاداور ادم با ارزشیه که به همه دنیا می ارزید
درود بر شما
۲۱ تیر ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
فقط دو قسمتش قابل خریده؟
قبل از دیدن این کنسرت خوندم دوستی نوشته بودن خیلی از آهنگ هایی که دوست داشتن اجرا نشد و به خودم گفتم بازم حتما خیلی از قطعات جذاب خواهد بود مگه میشه اصن غیر از این.

سهراب پور ناظری و ساخته هاش غایب این کنسرت بود و در سی‌صد خودش میزد.
امشب ابری نبارید و صنمی دل دل دل دل و دل دل ... یک دله نکرد اما
حال و هوای امشب خالی از لطف هم نبود.

امیدوارم تمدید بشه برای دوستانی که بلیت نگرفتن و جاشون و خالی کردم.
آی که من چقدر دلم برای اون قطعه ی«بگذار سر به سینه ی من» و «اشک مهتاب» میره....
اصلا تمام کنسرت به یک طرف، این دوتا قطعه هم به یک طرف....


با وجود اینکه هنوز نرفتم کنسرت..... ولی از این دوتا قطعه عجیب سرخوش م.... همینجوری خودم باهاشون کیف میکنم و روزگار می گذرونم....


«هجرانش چنین است، وصالش چون است؟»
این مصرع هم شده وصف حال ما...
۱۹ تیر ۱۴۰۱
neda moridi
آی که من چقدر دلم برای اون قطعه ی«بگذار سر به سینه ی من» و «اشک مهتاب» میره.... اصلا تمام کنسرت به یک طرف، این دوتا قطعه هم به یک طرف.... با وجود اینکه هنوز نرفتم کنسرت..... ولی از این ...
بگذار سر به سینه من اتفاقا قطعه آغازین بود و پر از حال و هوای پدرشون.
روزگارتون پر مهر
۱۹ تیر ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
زهره مقدم (z.zohre)
درباره فیلم شادروان i
یک فیلمفارسی اگزجره،سفارشی،کلیشه ای و درنیومده.
تانیا، امیرمسعود فدائی و سپهر این را خواندند
امیر مسعود این را دوست دارد
من کار رو ندیدم ولی به احتمال بسیار زیاد همین‌طوره که شما میگی.
۱۲ خرداد ۱۴۰۱
سید حسام حجازیان
تو فیلم های طنز این اواخر از بقیه بهتر بود به نظرم چرا سفارشی؟ تبلیغی کرد برای نظام؟
سفارشی مگه فقط سیاسیه، سفارشی سایپا بود.

فیلم طنز خیلی وقته نمیبینم. به شدت به قهقهرا رفته.
دلم برای کمدی های اجتماعی دهه هفتاد تنگه. مهمان مامان اینجا به شدت مثال خوبی به نظرم میاد با توجه به شباهت مضامین هر دو فیلم.
یا دختر شیرینی فروش. این فیلم ها به شدت همه چیشون درست بود.
در مقایسه با هوچی گری این فیلم اخیر برای درگیر کردن مخاطب تو موقعیت ... دیدن ادامه ›› های تصنعی و تکراریش واقعا جای تاسفه که به کجا رسیدیم.


حالا که حرف از سیاست زدی اینو بگم
من خیلی دلم از فیلم‌فارسی پره. فیلم فارسی های بی ارزش دهه پنجاه با هدف پر کردن جیب یک عده ناسینماگر ساخته میشد برای خوراک رسانی به مدیای بی ارزشی که هیچ شعوری برای مخاطب قائل نبود و مثل صداسیمای فعلی با پایین نگه داشتن توقع و سلیقه مخاطب هدف خودش رو دنبال میکرد.
شاید به نظر بیاد به کسی ضرری نمیزده و مخاطب خودش رو داشته، اما من فکر میکنم بخش بزرگی از عوام که دهه پنجاه قیام کردن و دلشون از خیلی چیزها پر بود، گوشه پررنگی در ذهنشون این فیلم ها رو هم در نظر داشتند و ترجیح میدادن انقلاب فرهنگی ای رخ بده که شوهران و پسرانشون دیگه تو سینما چنین تصاویر مستهجنی رو نبینند.
حیف فیلم های هنری و زیبایی که اون سال ها گم شدند و به ارزش واقعی خودشون نرسیدند.
حیف صحنه های عاشقانه زیبا و قاب بندی های رومانتیک محشری که به خاطر اسم بدنومی این فیلم ها ساخته نشد.

حیف سینمای کمدی که سلیقه مون رو به جایی رسونده که بین بد و مزخرف تر به امثال این فیلم راضی میشیم.
۱۲ خرداد ۱۴۰۱
زهره مقدم
سفارشی مگه فقط سیاسیه، سفارشی سایپا بود. فیلم طنز خیلی وقته نمیبینم. به شدت به قهقهرا رفته. دلم برای کمدی های اجتماعی دهه هفتاد تنگه. مهمان مامان اینجا به شدت مثال خوبی به نظرم میاد با توجه ...
راجع به دهه 50 خیلی اطلاع ندارم واقعا، اما فیلمای ماندگاری دیدم از اون زمانا
هرموقع هم میبینم دوباره کیف میکنم
راجع به این خوب اسپانسر داشتند دیگه، اما مگه مشکل داره این قضیه؟
خیلی که تو چشم نمیزد؟ یعنی لطمه به کار نمیزد به نظر من
جاهایی هم واقعا خنده میگرفت از مخاطب و لودگی و شوخی جنسی نبود
تیپ سازی داشت و هرکس با یه تیپ بیشتر حال میکرد، من با فامیل پروو مثلا
از این بابت گفتم بهته از ما بقی فیلم های طنز
اگر فقط از باب سرگرمی ببنیی نه طنز پر حرفی مثل چاپلین میشه لذت برد
۱۶ خرداد ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
زهره مقدم (z.zohre)
درباره فیلم کوتاه فیبولا i
فیبولا به معنی نازک نی
فیلم به مطرح کردن معضل اجتماعی کلاهبرداری از بیمه پرداخته.
بازی کاراکتر اصلی قابل قبوله و شاید بزرگترین ضعف فیلم صداگذاری بعضی از صحنه ها
در مجموع قابل دیدن و مدت زمان ۱۴ دقیقه
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید