«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال
به سیستم وارد شوید
حامد عزیز، یادمه سال ۹۴ که با تئاتر و مجتمع فرهنگی آشنا شدم اولین کاری که دیدم «فرشتهها»ی پدرام رحمانی بود و همون اول کار علاقهمند شدم و سه بار به تماشای اون کار نشستم و ریاکشنی که از دوستان میگرفتم فقط این بود که تو «فکر کن خدایی» حامد محبی رو میدی چیکار میکردی! خلاصه از همون موقع تو کف کارات بودم!
آناتومی درماندگی فضاش سلیقمه، گنگ و پر از ابهام، موسیقی کاملن هماهنگ با متن و در اختیار کاره، بازیا رو هم دوس داشتم و قوی بود.
طراحی صحنه و نور در عین سادگی کاملن مفهوم رو میرسوند و دوس داشتم خلاقیتی که به کار گرفته بودنو.
با افتخار ۳ اجرای اول رو اومدم بقیهش رو هم در حد توان میام.
رفت تو فِورِیت لیستم کنار «شب کور» و «رخ در رخ» محمد خیرخواه.
جزو اون دسته اجراهاییه که اگه تهران اجرا میشد همین امشب سوار اتوبوس میشدم و میومدم :) در این حد
«و چه زشت است بهشتی که منزلگاه نخست ورود به آن، زندگی در دنیایی چنین سیه روز باشد!»
بی صبرانه منتظریم و به امید روزی که خود استاد فارسیش رو اجرا کنند، متن فوقالعاده پرمغزه👌✌️
سلام و وقت بخیر
امیدوارم طی این زمانی که گذشته هیچ اتفاق ناخوشایندی نیفتاده باشه و عزیزان همه با سلامت جان و روان به گذران زندگی مشغول باشن.
یه سوال از عوامل کار، امیدوارم که ببینن و جواب بدن در صورت امکان، اول اینکه قصد اجرای دوباره این نمایش رو ندارین؟
دوم، فیلم اجرای اولتون رو نمیخواین پخش کنین؟
و سوم اینکه آقا دلتنگتونیم اگه رغبتی به درخواست اول و دوم ندارین یه اجرای جدید بزنین دیگه، یه حرکتی بکنین خلاصه.
یه بزرگی میفرمود که هنرمند یا نباید پا در این راه بذاره یا اگر گذاشت و مخاطب جذب کرد، در مقابل تک تک طرفداراش مسئوله و باید بتونه پاسخگو باشه.
نمیدونم یا نیچه بود یا دکتر شریعتی :)
نه دوست عزیز حال درختای خیابون ولیعصر اصلن خوب نیست!
دیشب ۱۴ آذر نمایش دور رو تماشا کردم و نظر خاصی ندارم راستیتش، خنثی بودم تو طول نمایش، چیزی اذیتم نکرد و چیزی هم به وجدم نیاورد ولی در کل هدف گروه زیبا و ستودنیه، برای خنده گرفتن از مخاطب اصلن سمت لودگی و شوخیای جنسی نرفتن، همین خودش ۱۰۰ امتیاز مثبت داره و دمشون گرم.
خسته نباشید میگم به همه عوامل و برای دوستانی که ندیدن به نظر من ارزش یک بار دیدن رو داره این کار.
درود
دیشب ۱۳ آذر هیدن رو به پیشنهاد عزیزی تماشا کردم و بسیار لذت بردم. صحنه نور بازیگرا طراحی کارگردان و موسیقی همه و همه عالی بودن. بازی خانم رضی فوقالعاده بود و در کل میتونم بگم توی لیست ۱۰ تئاتر قوی که دیدم قرار میگیره. خسته نباشید و خداقوت میگم به همه عزیزانی که این نمایش زیبا رو خلق کردن.
برای دوستانی که ندیدن به شدت توصیه میکنم.
درود، جمعه ۱۰ آذر تماشاگر این تئاتر بودم و از جوونی و استعداد بازیگر کارگردان و نویسنده کار تو این سن شگفتزده و سر خوش شده بودم، ولی متاسفانه این خوشی مثل باقی خوشیهای زندگیم عمر کوتاهی داشت و چند ساعتی بعد از اجرا که با یکی از دوستان راجع به کار حرف میزدم بهم گفت این کاری که تو تعریف میکنی چند سال پیش یه گروه دیگه اجراش کردن و اسمش «عشق من، حامد بهداد» بود...
خوب نیست عزیزان، کپی کردن کار شایستهای نیست، خلاقیت داشته باشیم، حداقل به حرفی که میزنیم اول خودمون عمل کنیم، خودمون باشیم، شاید چیزای بهتر از نمایشای موفق قبلن تست شده از توش درومد.
امیدوارم در آینده اجراهای حرفهای تر ببینیم از علی خشروی عزیز
امروز ۱۲ آذر فرصتی پیش اومد و تونستم این اجرا که یه کامنت منفی هم در موردش نخونده بودم رو ببینم. زیبا بود، با شکوه بود، تئاتر ناب بود، ولی در مورد فهم از کلیت موضوع بخوام حرف بزنم واقعیتش چیز زیادی دستگیرم نشد، استادی دارم یه بار بعد از دیدن یه اجرای سنگین از نوشنههای ناصر حسینی مهر نوشته بودن: گاه نفهمیدن، لذتی فراتر از فهمیدن دارد. و من اینجا به حرفشون رسیدم، شاید فقط ۴۰ درصد از کار رو هضم کرده باشم ولی جاهایی هم که نمیفهمیدمشون اینجوری نبود که لذت نبرم، از لحظه ورودم به سالن تا پایان نمایش میخکوب فک باز و در شگفتی و شاد از دیدن همچین تئاتر درجه یکی چشم از صحنه برنداشتم.
عرض خسته نباشید به تک تک عوامل این اجرای زیبا
بیش باد
با سلام، کار بسیار ضعیف بود
نمایشنامه بی سر و ته بود که نفهمیدیم چی شد وسط کار رفت رو معشوقه های پدر و گروه آواز وارد شد و بسیار سطحی و مسخره اجرا شد، یاد عروسیای دهه شصت افتادم، شوخیای سخیف اینستاگرامی، انتقاد سطحی حسن ریوندی طوری از مسئولین، کلن نپسندیدم آقا، حیف اون وقت و انرژی که این همه آدم جمع شدن برا تمرین این کار و حیف اون سالن و حیف این همه پول و وقتی که از مردم میگیرین
به پیشنهاد عزیزی اومدم و راستش چون با عجله بلیط رو خریدم اصلن به ژانر کار توجه نکردم که اگه میدونستم کمدیه هیچوقت این اشتباه رو نمیکردم!
سبک کمدی اصلن مورد علاقه من نیس، اگه کمدی سیاه باشه و انتقادی باز میتونم تحمل کنم ولی این اجرا که رسمن لودگی بود و مسخره بازی! نویسنده از هر راهی که میشناخته سعی در خنداندن مخاطب داشته و خیلیاش شوخیای خیلی لوث و قدیمی بود که اصلن هم خنده دار نبود و متاسفانه صندلی ۱۱ بودم و از همه طرف محاصره شده بودم و فقط به احترام مخاطبین نتونستم سالن رو ترک کنم، دقیقه ۱۵ به بعد واقعن عذاب بود برام نشستنم تو سالن، امیدوارم باعث رنجش کسی نشم، ولی نظر شخصیم بود و اگه همینقدر صریح نمینوشتم حس میکردم دارم خیانت میکنم به گروه و دلیل این همه تعریف و تمجید رو درک نمیکنم حقیقتن! موفق باشین.
اتفاقی و بدون شناخت گروه و آگاهی از موضوع کار، فقط و فقط به خاطر مکان اجرا به دیدنش نشستم و بسی لذت بردم.
همونطور که دوستان اشاره کردن حضور عدهای غیر تاتری و فقط عاشق پیشه چهره بازیگر کمی آزار دهنده بود ولی خب میشد تحمل کرد، متن فراز و فرود خوبی داشت ولی میتونست بهتر باشه و مخاطب رو بیشتر درگیر کنه، کارگردانیش خوب بود و در کل کار قوی و کم نقص بود به نظرم. موفق باشن همیشه.