تیغِ سانسور و ایجاد فضای خفقان
ترسِ حاکمانِ سرکوبگر از انقلاب
شکنجه و دیکتاتوری و …
موضوعات بیاهمیت و سادهای نیستن که بشه با طنزی سخیف به صحنه برد
بنظرم طنز بر هر موضوعی نمیچسبه و گاهی میتونه حرفهای ارزشمند رو به نمایشی فاقد ارزش تبدیل کنه
متاسفانه در سلیقهی من نبود و از دیدنش خوشبخت نشدم
پ ن: معمولا در کامنتها با گلایههایی راجع به صحبت کردن های دونفره ، خوردن تنقلات ، نور گوشی و … مواجه میشیم ! کم پیش میاد در موردشون
... دیدن ادامه ››
بنویسم چون فکر میکنم که آیا اونها اصلا به این صفحات سر میزنن ؟ آیا از زشتی کارشون مطلع میشن ؟
امروز رویکرد تازهای رو پیش گرفتم ! در انتهای نمایش رفتم جلوی زوجی که مدام گوشی به دست بودن و حتی تماسهای تلفنی در حین اجرا داشتن و ذرهای تمرکز برای مخاطبان نذاشته بودن ، ایستادم و با صدای بلند پرسیدم چرا میایید تئاتر ؟ چرا دعوت دوستانتون رو رد نمیکنید؟ (مهمانان گروه) چرا برای مخاطبها ارزش قائل نیستید و چرا این سادهترین فرهنگِ نمایش دیدن رو رعایت نمیکنید ؟
عکسالعمل اونها که حالا مورد توجه همگان قرار گرفته بودند ، در ابتدا انکار بود و بعد که انکار را بیاثر دیدن ، شروع به عذرخواهی !
در مقابل گروه اجرایی و مخاطبین خجول شدن تا باشد درس عبرتی برای آزارگران !
بامید روزی که همه فهیم و با عشق به دیدن نمایش بنشینیم✨