از تنهایی به میان مردم می گریزم و از مردم به تنهایی پناه می برم، راست می گفتی نیما
به کجای این شب تیره بیاویزم قبای ژنده خویش را ...
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
شهروندا هر شب چشماشون رو میبندن و میخوابن تا قدرت سیاه جامعه یه نفر رو بکشه.
مافیا؛ بازی که خیلی وقته داریم دور هم انجامش میدیم.
و دوباره بازی
و دوباره بازی
....
آقای فدایی منم خیلی دوستش داشتم. اگر عکس بلیط و نظر ثبت شده روی تیوال نبود شک میکردم که دیدمش یا نه.
یه چیزایی یادم اومد سید.
البته که سپهر عزیز کلی کمک کرد تا یادم اومد.
برای یه ماهیگیر واقعی چیزی که اعتیادآوره ماهی گرفتن نیست، یه ماهیگیر واقعی وقتی داره ماهی میگیره داره بدستآوردن و از دستدادن رو تمرین میکنه. وگرنه با پولی کمتر از زمانی که خرج میکنه میتونه بره ماهی بخره.
یه ماهیگیر بیشتر از اونی که ماهی بگیره داره زمان رو از دست میده و از دست دادن زمانه که خوشحالش میکنه و بهش اعتیاد داره، نه ماهیگیری.
دوست عزیز گروه تئاتر «ریگولیتو»، نمایش تازهی ما به نام «پناهکاه» از ۲ تیر در تماشاخانهی ایرانشهر اجرا خواهد شد. امیدواریم شما را در سالن نمایش ببینیم.
در محاصره، زندگی خودْ وقت است
میانِ یادآوریِ آغازِ زندگی
و از یاد بردنِ پایانش
…
در محاصره، زمانْ مکانی میشود
که در ابدیّتِ خود به سانِ سنگ شده است.
در محاصره، مکانْ زمانی میشود
که از موعدِ خود بازمانده است...
چقدر قشنگ رفت و برگشت از قصهی زندانیها و زندانبان به قصهی کله گردها و گله تیزها داشت و چقدر خوب هم فاصلهگذاری برشت گونه داشت و هم نداشت.
من که راضی بودم، امیدوارم آقامون برشت هم راضی باشن.
هنر پای رفتنه، حتی اگه همه دست و پاشون خواب رفته باشه.
هنره که بهت قدرت میده، حتی اگه کوتوله باشی.
هنره که بهت نشون میده سیاهی کجاست و بهت جرأت و جسارت میده که رنگ سفیدت و از جیبت در بیاری بپاشی روی سیاهیها.