در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | مجموعه تئاتر لبخند
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 12:10:56
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
خیلی مدرنش کردید. انقدری که هیچ روحی براش نمونده.
همه‌ی جای ساختمون سرد و‌بی‌روح بود.
ببین در اینکه معماریش یه شاهکار عجیب درست توی مرکز تهرانه حرفی نیست، از اینکه بعد مدتها یه سالن شیک و مدرن و تر و تمیز وارد چرخه تئاتر این مملکت شده هم میشه تا مدتها از همه عواملش سپاسگزار بود. ادامه حرفم یه نظر کااااملا شخصی و سلیقه‌ایه و اون هم اینکه:
منم بیشتر به این معماری و این فضاهایی درونی و بیرونیش حس گالری دارم تا مجموعه تئاتری. از رنگ دیوار‌ها بگیر تا فضای کافه و سیگارش خیلی مینیمالیستی و از طرفی یکم تنگ و خفه‌ست. در واقع فضای انتظار لابی و سالن‌ها گنجایش اون تعداد مخاطبو نداره و برای شخص من باعث میشه تا لحظاتی قبل شروع اجرا نخوام وارد اون فضا بشم، هم از لحاظ وایب و راحتی فضا و هم از نظر شلوغی و تهویه نامناسب.
۴ روز پیش، یکشنبه
فاصله‌ی کمِ صندلی‌ها
و ابعادِ نامناسبِ سالن انتظار و ازدحامِ جمعیت قبل از اجرا... که به ناچار باید تحملش کرد. چون برای خروج از اون ازدحام باید مدام در طبقات جابجا بشی.
۳ روز پیش، دوشنبه
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نگاهی به نمایش «ناصدا»
تمرکز بر غیاب و سکوت

علی جعفری‌فوتمی: بیش و پیش از هر چیز، شما با یک نمایش تروتمیز روبه‌رو هستید، مرتب و منظم و حساب شده در طراحی صحنه، در طراحی نور، در موسیقی و افکت و صدا ، در بازی بازیگران و البته که در سالن، جایی که شما قرار است بنشینید و 75 دقیقه «ناصدا» را ببینید. وقتی هنوز قرار نیست در سالن هر شب حداقل سه نمایش روی صحنه برود طبیعی است که گروه این مجال را خواهد داشت تا درباره طراحی نمایش به دقت بیاندیشد و حاصل اندیشه را در حد مقدور شکل اجرایی بدهد.

به نظرم همین‌ها «ناصدا» را چندین گام جلوتر از بسیاری از نمایش‌های روی صحنه نگاه خواهد داشت. ضمن اینکه استفاده به‌جا ( نه تزئینی یا از سر تفنن) از فن‌آوری نیز به اجرا سر و شکلی کاملا درخور داده است. نمایش، با محوریت مفهوم «نوعی دیگر شنیدن»، مخاطب را به چالش می‌کشد تا از فرم‌های مرسوم درک و ارتباط فراتر برود.

نمایشنامه «ناصدا»ی عباس جمالی یک سفر مفهومی است که از الگوهای سنتی روایت فراتر می‌رود و با تمرکز بر غیاب و سکوت، معانی عمیق‌تری ... دیدن ادامه ›› را جستجو می‌کند. نمایشنامه با تلفیق رویکردهای فلسفی و نشانه‌شناختی، بستری را فراهم می‌کند که مخاطب نه تنها شنونده، بلکه یک تفسیرگر فعال باشد. یکی از مؤلفه‌های کلیدی متن، مفهوم فقدان است؛ چه در سطح فیزیکی (نبود صدا) و چه در سطح معنایی (جستجوی معنا در سکوت). این ایده به‌خوبی با نظریه‌های فلسفی ژاک دریدا درباره غیاب و حضور همخوانی دارد. دریدا معتقد است که معنا همواره در تعلیق است و هرگز به‌ صورت کامل حاضر نمی‌شود. در ناصدا، غیاب صدای کلامی به‌عنوان عنصر محوری، فضایی را می‌آفریند که مخاطب باید با تکیه بر نشانه‌های دیگر مانند حرکت، نور، و سکوت، به دنبال معنای پنهان باشد.

از منظر نشانه‌شناسی، سکوت خود به‌ عنوان یک نشانه عمل می‌کند. برخلاف برداشت معمول که سکوت را غیاب معنا می‌داند، در این نمایش، سکوت به‌عنوان حامل معنا نقش ایفا می‌کند. به تعبیر رولان بارت، هر نشانه‌ای، حتی غیاب صدا، می‌تواند به لایه‌های مختلف معنا اشاره کند. در «ناصدا»، لحظات سکوت طولانی نه‌تنها حس تعلیق و انتظار را تقویت می‌کنند، بلکه به مخاطب فرصتی می‌دهند تا از حالت منفعلانه شنیداری خارج شده و به فرایند معنا‌سازی بپیوندد. این فرآیند تعاملی باعث می‌شود هر مخاطب به تفسیر شخصی خود از نمایش برسد.

*عضو کانون ملی منتقدان تئاتر ایران

ادمه مطلب در
https://theater.ir/ci/182617
درباره نمایش «بونکر» به نویسندگی و کارگردانی جلال تهرانی
در فقدان رادیکالیسم تئاتری دهه هفتاد شمسی

محمدحسن خدایی

بعد از سال‌ها دوری از صحنه تئاتر، جلال تهرانی در مقام نویسنده و کارگردان، به عرصه بازگشته و طعم خوش اجراهای دهه هفتادش را به تماشاگران این روزهای تئاتر هدیه کرده است. نمایش «بونکر» که این شب‌ها در مجموعه تازه تاسیس «تئاتر لبخند» به مرحله اجرا رسیده فضای جمع و جوری دارد و به یک جلسه روانکاوی می‌پردازد. یک دختر جوان با بازی خوب و تاثیرگذار «سارا رسول‌زاده» که مدعی است از اراذل سطح یک پایتخت بوده و به تازگی به عنوان راننده دستگاه بونکر در یک شرکت بزرگ مشغول کار شده به مطب روانکاوش مراجعه کرده و در باب تروماهایی که دارد سخن می‌گوید. روانکاو با بازی قابل اعتنای «حمید آذرنگ» مردی است میانسال که بر ویلچر نشسته و گویا افلیج است و تلاش دارد رفتاری همدلانه با دختر داشته باشد اما هر چه به پیش می‌رویم و سطوح تازه‌ای از نسبت روانکاو با بیمار ... دیدن ادامه ›› آشکار می‌شود، فضای کلی مابین این دو نفر دستخوش بحران‌ شده و مسائلی پیش می‌آید. نمایش بونکر در ظاهر امر مشغول بازنمایی یک جلسه تراپی است اما اتفاقاتی که به وقوع می‌پیوندد بر این امر تاکید دارد که قضیه فقط درمان نیست و امور عاطفی را هم دربرمی‌گیرد. همان کلیشه تمامی جلسات روانکاوی، یعنی عشق بیمار به روانکاوش. اما این اجرا مقهور این کلیشه نشده و تا حدودی بر علیه‌اش موضع می‌گیرد.

به لحاظ سیاست نوشتاری با نویسنده‌ای مهم مواجه هستیم. جلال تهرانی در جایگاه یک نمایشنامه‌نویس صاحب سبک، با شیوه خاصی که در دیالوگ‌نویسی دارد امر ملموس را مازادی از رمز و راز می‌بخشد و امکان احضار امر شگرف را از دل زندگی روزمره ممکن می‌سازد. به یاد داریم که چگونه در اجراهای اولیه جلال تهرانی مثل «تک‌سلولی‌ها» و «مخزن»، نمایشنامه‌نویس از طریق استفهامی کردن جملات و استفاده از لحنی برآشوبنده، بیش از آنکه مفاهمه‌ای را شکل دهد، فضایی مجادله‌آمیز می‌ساخت که موجب شگفتی و غرابت تماشاگران می‌شد. به دیگر سخن آدم‌های رویت‌پذیر نمایشنامه‌های جلال تهرانی، گرفتار در وضعیت‌های دوزخی، اغلب بهت‌زده بوده و بی‌وقفه از یکدیگر سووال می‌پرسیدند بی‌آنکه منتظر پاسخی درخور باشند چراکه پاسخی وجود نداشت. انسان‌هایی مطرود که با نگاهی خیره و رفتاری تغافل‌آمیز، پرسش دیگران را با پرسش جواب داده و چندان در قید و بند ارتباط انسانی و فهم مشترک نبودند. این اجراها بیشتر به این می‌ماند که چرخه‌ای بی‌پایان از پرسش‌هایی بدون پاسخ را مطرح کرده و فرصتی باشد برای از میدان به در کردن حریف. مکانیسمی در خدمت ساختن یک فضای غریب‌آشنا که حتی دوستان و آشنایان را هم می‌تواند بعد از مدتی عامل تهدید بداند و با آنان همچون غریبه‌ای خطرناک برخورد کند. آدم‌های مطرود جلال تهرانی اغلب در مکان‌هایی حاشیه‌ای گرفتار ضروریات زندگی هستند. پس جای تعجب نیست اگر عاطفه و احساس کنار گذاشته شده و نسبت به دیگران خشونت ورزیده شود. در غیاب وضعیت نرمال زندگی، آن زمان که قرارداد اجتماعی به محاق رفته و وضع طبیعی میانجی مناسبات بشری است، بخصوص در حاشیه‌های شهرهای بزرگ، توسل به خشونت گریزناپذیر می‌شود. جلال تهرانی در آثار ابتدایی‌اش، به این فضاهای هراس‌آور می‌پردازد و با بازیگران توانایی که در اختیار داشت توانست حرف تازه‌ای در تئاتر دانشجویی کشور بزند. نمایش‌هایی چون «مخزن» و «تک‌سلولی‌ها»، با شیوه اجرایی نابهنگام‌شان، «امر آشنا» را به «امر غریب» بدل کرده و فضاسازی اعجاب‌انگیزی را برمی‌ساختند. بنابراین زندگی روزمره از طریق ژست‌ها و شکل حضور بازیگران به امری گروتسک مبدل می‌شد. نوعی معناباختگی که می‌توان آن را «ابزرد ایرانی» نامید، تلفیق امر آشنا و پدیده‌های غریب، ایستادن در جایگاهی که از فرط نزدیکی و ملموسی هولناک و دسترس‌ناپذیر جلوه می‌کند.

حال به اجرای نمایش بونکر بپردازیم که ادای دینی است به آن گذشته پربار و تمنای ناممکن بازتولیدش. طراحی صحنه چنان است که فضای مدور اتاق روانکاوی، در طول اجرا به آرامی دور خودش بچرخد و استعاره‌ای باشد از چرخش همیشگی دستگاه بونکر برای تولید سیمان. گویی دختر جوان و روانکاوش در مخزن دستگاه بونکر گرفتارند و می‌بایست در طول جلسه درمان، بر گرد خویش بچرخند و لحظه پایان را به تعویق بیندازند. گاهی صدای عبور و مرور واگن‌های قطار به گوش رسیده و این نکته را گوشزد می‌کند که این مکان در کنار خطوط راه‌آهن قرار گرفته و ربطی به مناطق برخوردار شهر ندارد. تاکیدی بر حاشیه‌‌ای بودن جایگاه نمادین روانکاو. پس یک دختر بونکر سوار، می‌تواند به راحتی وسیله نقلیه غول‌پیکرش را به حاشیه شهر برده و با خیال راحت آن را پارک کرده و به مطب روانکاوی مراجعه کند. این دختر جوان همانطور که مخزن بونکرش می‌چرخد و سیمان می‌سازد، نزد روانکاو رفته و روانکاوی می‌شود. جلال تهرانی استاد ساختن موقعیت‌های نادر اجتماعی است و اینجا هم از طریق یک جغرافیای نامتعارف و ملاقات دو نفر در یک وضعیت خاص، میل آن دارد که اجرایی مبتنی بر اتصال با امر غریب بسازد. آیا نمایش بونکر در این زمینه موفق عمل می‌کند؟ پاسخ تاحدودی منفی است. به نظر می‌آید صحنه بیش از اندازه نزدیک تماشاگران بوده و از هر چهار طرف، زیر نگاه خیره‌ آنان در حال غرق شدن است. چیزی برای پنهان ماندن باقی نمانده و از این منظر، می‌توان این رویکرد اجرایی را بر خلاف فضاسازی‌های درخشان آثار اولیه جلال تهرانی دانست. به یاد آوریم که چگونه سالن اصلی مولوی با آن فضای وسیع، به شخصیت‌ها این امکان را می‌داد که مدام حرکت کنند و از تمامی طول و عرض صحنه برای ساختن فضایی نابهنگام بهره گیرند. آنان گاهی به مخاطب نزدیک شده و گاهی در فاصله چنان مستقر می‌شدند که تماشاگر نتواند به راحتی تشخیص دهد برای مثال این صحنه چه معنایی دارد و با عواطف و احساسات او چه می‌کند. در نمایش بونکر، جلسه تراپی همچون یک چارچوب عمل می‌کند و جهت را نشان می‌دهد. در نمایش‌ مخزن و تک‌سلولی‌ها، چارچوبی به این شکل وجود نداشت. بدن‌هایی که از دل این سیالیت بدون چارچوب بیرون می‌آمد کمابیش‌ رهایی را تجربه می‌کرد و تن به انقیاد نمی‌داد. اما در نمایش بونکر با بدنی چارچوب‌پذیر روبرو هستیم که می‌بایست استلزامات صحنه و روایت را تا حد ممکن رعایت کرده و مهندسی‌شده حرکت کند. این قبیل تفاوت‌ها نشان از تغییراتی است که زیباشناسی جلال تهرانی در این سال‌ها طی کرده و به نظر می‌آید نزدیک شدن به تئاتر بدنه آن را ضرورت بخشیده است. اما با تمامی نکاتی که ذکر شد، همچنان می‌توان با نمایش آخر این کارگردان خلاق و آوانگارد، لحظات به یادماندنی را سپری کرد. از نکات مهم دیگر اجرا، بحث فانتزی است. اینکه دختر جوان یک بورد الکترونیکی در بدنش تعبیه‌شده که می‌توان آن را ریست کرد و دوباره از نو بکار انداخت، از همان ماجراجویی‌های فانتزیک جلال تهرانی است. اما شاید غریب‌تر از این ماجرا، پروست‌خوانی روانکاو و دختر جوان باشد. هر دو به رمان «در جستجوی زمان از دست رفته» اشاره کرده و برای تحت تاثیر قراردادن آن یکی، قسمتی از رمان را از حفظ قرائت می‌کنند. اینکه دختری باشی از اراذل سطح یک پایتخت و پروست هم بخوانی رویکرد شیطنت‌آمیز نمایشنامه‌نویس است به جهانی که آفریده. جلال تهرانی صد البته می‌توانست بیش از این به فانتزی پناه برد و مناسبات متناقض‌تری را روایت کند. اما ترجیح داده بعد از سال‌ها دوری از صحنه، مسیر هموارتری را طی کند و آدم‌هایی معمولی بسازد که عشق و نفرتشان را در یک موقعیت کمابیش عجیب و غریب بروز می‌دهند و طردشدگی اجتماعی‌شان را مقابل چشم یکدیگر به نمایش گذارند. اینکه در آینده چه خواهد شد و جلال تهرانی چه خواهد کرد بحث جداگانه‌ای است اما با نگاهی به نمایش بونکر می‌توان این نکته را متذکر شد که خبر چندانی از آن رادیکالیسم پیشروی دهه هفتاد نیست و مناسبات تولید، سر به راه بودن و محافظه‌کاری را می‌طلبد. حتی با بونکر سوار شدن و پروست خواندن و سطح یک اراذل پایتخت بودن آن‌قدر که باید رادیکال و

آوانگارد نیستی هنوز.
حال و روز تئاتر در ایران

حسین سخنور: جلال تهرانی، این روزها با اجرای «بونکر» سالن مجموعه تئاتر «لبخند» را افتتاح کرده است تا پس از مدت‌ها، غیبت از سالن‌های نمایش عمومی را پایان دهد. گرچه او در این گفت‌وگو می‌گوید در این سال‌ها با هنرجویان خود در «مکتب تهران» اجراهایی داشته است؛ اما «بونکر» با بازیگران حرفه‌ای سینما و تئاتر ایران، حمیدرضا آذرنگ و سارا رسول‌زاده در حال اجرا است که در ادامه متن گفت‌وگوی آن‌ها و برخی از عوامل کار همچون عبدالخالق مصدق، طراح نور اثر می‌آید.

ادامه مطلب در
https://ensafnews.com/556271/%d8%ac%d9%84%d8%a7%d9%84-%d8%aa%d9%87%d8%b1%d8%a7%d9%86%db%8c-%d8%a8%d8%a7-%d8%a8%d9%88%d9%86%da%a9%d8%b1-%d9%85%db%8c%d8%a2%db%8c%d8%af/
سفر به آن سوی زبان با بونکر

به بهانۀ نمایش بونکر به کارگردانی جلال تهرانی، میثم غضنفری یادداشتی در مورد این اثر نوشت.

به گزارش روزنامه آرمان امروز- میثم غضنفری:
جلال تهرانی پس از هفت سال با بونکر به صحنۀ تئاتر بازگشته است. آخرین کار تهرانی، با عنوان دو دلقک و نصفی در سال ۹۶ روی صحنۀ تئاتر شهر رفته بود و با استقبال مخاطبان نیز روبرو شده بود. این بار اما جلال تهرانی مجموعۀ تئاتر لبخند را برای اجرا انتخاب کرده است. حمیدرضا ‌آذرنگ و سارا ‌رسول ‌زاده نیز بازیگران بونکر هستند. درخلاصۀ نمایش‌نامه آمده است: «دختری به مطب تراپیستی میانسال می‌رود. و در حین گفت و گو رازهایی از گذشته و زندگی هر دو آشکار می‌شود، تا جایی که فجایعی عجیب بر ... دیدن ادامه ›› ملا می‌شود.»

جلال تهرانی در «بونکر» به سراغ جهان آشنایی رفته که پیش‌تر در «مخرن» آن را تجربه کرده بود. این دو اثر اگرچه با شخصیت‌های کاملاً متفاوت و در موقعیت‌های متفاوت می‌گذرند، ساختار یکسانی دارند. بونکر اثری است که با ظرافت و دقتی مثال زدنی، مخاطب را به عمق جهان پیچیده و چند لایۀ انسان معاصر از یک سو و زبان از سوی دیگر می‌برد. این نمایش با بهره‌گیری از عناصر بصری، صوتی و نمایشی، فضایی را خلق می‌کند که همزمان هم آشنا و هم غریب است.

ادامه مطلب در
https://armandaily.ir/%D8%B3%D9%81%D8%B1-%D8%A8%D9%87-%D8%A2%D9%86-%D8%B3%D9%88%DB%8C-%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D8%A7-%D8%A8%D9%88%D9%86%DA%A9%D8%B1/
خبر
درباره نمایش ناصدا i
یادداشت حمیدرضا نعیمی، نویسنده، کارگردان، بازیگر و مدرس تئاتر برای نمایش «ناصدا» | عکس یادداشت حمیدرضا نعیمی، نویسنده، کارگردان، بازیگر و مدرس تئاتر برای نمایش «ناصدا»
«پردیس تئاتر لبخند» با اجرای دو نمایشِ «ناصدا» به کارگردانی آقای مهدی برومند و «بونکر» به کارگردانی آقای جلال تهرانی رسماً فعالیتِ خویش را آغاز کرد. این اتفاقی خجسته برای تئاتر و نمایشِ تهران است. مسئولان و مدیریتِ تئاترِ لبخند مجموعه‌ای کم‌نظیر را به تماشاگران هدیه کرده‌اند تا در فضایی با کیفیت، مطمئن و زیبا به تماشای نمایش بنشینند. فضای لابی، کافه‌ها، پارکینگ و طراحی و‌ مهندسی سالن‌های نمایشِ این مجموعه در تئاترهای دولتی و خصوصی ما بی‌نظیر است. دیدنِ نمایش در سالن‌های مجهز به سیستم‌های صوتی، نوری و اجراییِ ...
دیدن ادامه ››

«پردیس تئاتر لبخند» با اجرای دو نمایشِ «ناصدا» به کارگردانی آقای مهدی برومند و «بونکر» به کارگردانی آقای جلال تهرانی رسماً فعالیتِ خویش را آغاز کرد.

این اتفاقی خجسته برای تئاتر و نمایشِ تهران است. مسئولان و مدیریتِ تئاترِ لبخند مجموعه‌ای کم‌نظیر را به تماشاگران هدیه کرده‌اند تا در فضایی با کیفیت، مطمئن و زیبا به تماشای نمایش بنشینند. فضای لابی، کافه‌ها، پارکینگ و طراحی و‌ مهندسی سالن‌های نمایشِ این مجموعه در تئاترهای دولتی و خصوصی ما بی‌نظیر است. دیدنِ نمایش در سالن‌های مجهز به سیستم‌های صوتی، نوری و اجراییِ این مجموعه نویدِ روزهای پرباری را برای تئاتر تهران به همراه دارد. به دست‌اندرکاران این مجموعه خسته نباشید می‌گویم.

روز سه‌شنبه ۱۵ آبان با اشتیاق به دیدنِ نمایش «ناصدا» به نویسندگی آقای عباس جمالی و کارگردانی آقای «مهدی برومند» نشستم. نمایشی که می‌توان آن را برای چند بار دید و از خلاقیتِ همه‌ی اعضای گروه لذت برد. نمایش «ناصدا» اتفاقی در تئاترِ ما در چند وقت اخیر است. یک نمایشِ تام و تمام که برای تمامِ عناصرِ آن طراحی و فکر شده است.

نمایش‌نامه:

عباس جمالی، نویسنده‌ی خوش‌فکر و دغدغه‌مندی است که هر بار با ایده‌ها و پرداختِ آثارش ما را شگفت‌زده می‌کند. به نظرِ نگارنده، عباس جمالی این بار خود را با اثری سخت به چالش کشیده است. چگونه می‌توان به تفکیکِ مفهومِ صدا و زبان پرداخت؟ و از دلِ این مفهوم داستان و کاراکتر خلق کرد؟ تنهاییِ جهانِ آدم‌های داستان در نمایشِ «ناصدا» از جنسِ همیشگیِ درام‌های ایرانی نیست. نمایش‌نامه‌نویس با نگاهی بومی به طرحی جهانی دست یافته که می‌تواند برای هر ملیت و کشور دیگری قابلِ درک باشد. مرد و زنِ نمایش، با وجودِ انبوهِ صداها محتاجِ زبان و حرف هستند. حرف‌ها، واژگان، مفاهیم، مفاهیمِ واژگان، جملاتِ برآمده از واژگان، مفاهیمِ محصور در دستورِ زبان که احساسات را گاه به بند می‌کشند، و این اسارت در دستورات و قراردادها ما را برای لمس کردن، دیدن و شنیدنِ یکدیگر غریبه می‌کند. موضوعی غامض و پیچیده در دنیای امروزِ ماست. انسان‌های نمایش، انسان‌های از جنسِ انسان‌های هولوگرامی هستند که توهمی سه‌بعدی دارند اما در برخورد با یکدیگر دوبعدی هستند. دغدغه‌ها، نیازهای آن‌ها چیزی فراتر از «انسان» به معنی عامِ آن نیست: نیازِ دوست داشتن و دوست داشته شدن، نیازِ درک کردن و درک شدن، نیازِ دیدن و دیده شدن. به همین دلیل «مرگِ پدر» برای مردِ داستان، اتمامِ همه‌ی جبران‌هاست، این که با مرگ نمی‌توان چیزی را اصلاح یا تغییر داد. به همین دلیل حاضر نیست در تدفینِ او حضور داشته باشد. زن و مردِ داستان اما با وجودِ این اتفاقات، گویی از پسِ تغییرِ جهانِ خویش برنمی‌آیند و این سرنوشتِ محتومِ بشرِ آینده است که برای نجات می‌بایست به سرچشمه‌ی زندگی  و سرشتِ خویش یعنی کشف واژگان، شعر و رقص بازگردد.

کارگردانی:

آقای مهدی برومند، با کارگردانی نمایش «ناصدا» یکی از چهره‌های درخشان تئاترِ ایران است. او شبیه هیچ‌کس نیست. اکنون می‌توان در کنارِ عزیزانی چون محمد مساوات، مرتضی میرمنتظمی، سجاد افشاریان، افشین زمانی، کوروش شاهونه، دانیال نمازی، جابر رمضانی و… او را یکی از ستون‌های تئاترِ بالنده و آینده‌ی درخشان تئاترِ ایران دانست. مهدی برومند با دقتِ نظر به عنوانِ «مؤلف دوم» و با درکی عمیق از جهانِ متن، جهانِ اجرای خود را طراحی کرده و در یک هماهنگیِ کم‌نظیر در بخشِ شنیداری و دیداری اثری بدیع را بر صحنه آورده است. بعد از نمایشِ «شاه‌ماهی» دیگر در تئاترهای خصوصی شاهدِ طراحی صحنه‌ای چنین درخشان و کاربردی نبوده‌ام. ( اگر چه در چند بخش ایراداتی بر آن وارد است. قرار گرفتنِ کاراکترِ زن در برابرِ آینه‌ی سرویسِ بهداشتی و نشستنِ مرد بر روی پله و سیگار کشیدن برای تمامِ نقاط سالن به خوبی قابلِ دیدن و دریافت نیست.) اما اختلافِ سطح‌ها و استفاده از تمامِ زوایای دکور باعثِ تنوعِ دیداری نمایش شده است. همین امر موجبِ خلاقیت و طراحی خاصی در نور شده که باید به آقای «داوود ملک» دست‌مریزاد گفت. «بابک کیوانی» در طراحی صدا و آهنگسازی مثلِ همیشه درخشان است. چه خوب است که می‌توان با تکیه بر تجهیزاتِ صوتیِ تئاترِ لبخند، تلاشِ هنرمندانه و اثرِ او را با کیفیتِ تمام شنید. مهدی برومند، در بخش دیداریِ اثر با طراحِ ویدیو مپِ خود، آقای «حمید خزائی» یکی از درخشان‌ترین طراحی‌ها را در سال‌های اخیر رقم زده است. تصاویر، همگی با اندیشه و زیبایی در اجرا همراه است.

بازیگری:

«نازنین کیوانی» و «مرتضی تقی‌زاده»، بازیگران پر فروغ و درخشانِ نمایشِ «ناصدا» هستند. آن‌ها با انعطاف بیانی، بدنی و حسی خود بی‌نهایت تأثیرگذار هستند. چقدر منولوگِ کاراکتر زن با بازی زیبای نازنین کیوانی و مرگ پایانیِ مرد با بازی مرتضی تقی‌زاده تماشایی و دردناک است.

به سرکار خانم «سارا بهرامی» بازیگرِ ارزنده‌ی تئاتر و سینمای ایران برای تهیه‌کنندگی این اثرِ ماندگار و به حُسنِ انتخابِ مسئولانِ محترمِ تئاتر لبخند تبریک می‌گویم.

نمایش «ناصدا» را ببینید و طعم اثری متفاوت را در تئاتر ایران بچشید.

تماشاخانه ای که پارکینگ داره !
تو هر طبقه اسموک روم و کافه رستوران جدا داره !
فضای کافی برای منتظر موندن جلوی ساختمان در پیاده رو (و نه خیابان) داره !
نمایش هایی که سر ساعت برگزار میشن !
و بجای اینکه حوالی نوفل لوشاتو باشن ترجیح دادن تو خیابون نسبتا خلوت تری پردیس رو بسازن !
اینهمه احترام به تماشاگر در ایران ، مورد انتظار ولی تعجب برانگیزه.

اینکه با دو نمایش زیبای بونکر و ناصدا (و نه با کمدی های مبتذل گیشه پر کن) شروع به کار کردید هم واقعا تحسین برانگیزه.

امیدوارم کیفیت مجموعه افت نکنه و در آینده اتفاقات بزرگی در هنر تئاتر ایران در این پردیس رقم بخوره 💛
البته فقط اینکه مثل اینکه پارک کردن و پیدا کردن مسیر خروج راحت نیست ..هفته دیگه تجربه اش می کنم.ممنون
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
خوشحالم از اینکه یک مجموعه جدید ب
سالن های تئاتر اضافه شده دمتون گرم🕊️🎭🕊️

شب سوم اجرای بونکر اونجا بودم🎭

اما واقعا یعنی این پروژه مهندس ناظر نداشته؟!؟
مگه داریم اینجوری پارکینگ ساختن؟!
پارکینگ موتور و دوچرخه اس؟!
سر هر پیچ دو بار باید دنده عقب بگیرین
تا بتونین برین طبقه پایین تر!!!

بعد از ب سختی پارک کردن، بقیه ... دیدن ادامه ›› اش مثل اتاق فرار باید مسیر خروج رو پیدا کنی....
نه علائمی ،نه راهنمایی..
در های تو در تو...ولی موفق شدم ✌️🙂

بعد جالب تر اینکه هزینه دو ساعت پارکینگ، ۶۰ هزار تومان؟!؟!

خیلییییی خوووووبیییین🤗
سحر بهروزیان
آخه هم فودکورت داره هم آرت گالری :)
Okhoda
😂 پژو دویست و شیش هم نمیتونه یه فرمون اون پارکینگ رو‌ دور بزنه.
ولی باز همین که فضای پارکینگی وجود داره دلگرم کنندس.
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
چهارشنبه برای اولین بار برای تماشای نمایش «بونکر» به این مجموعه اومدم. واقعا به مدیران و سازندگان مجموعه لبخند تبریک می‌گم. بعد از سالیان طولانی بالاخره یک مجموعه کامل تئاتری در تهران تاسیس شد. جدا از امکانات و تجهیزات بسیار خوب سالن، انتخاب کار استاد جلال تهرانی نشونه‌ی سطح بالای درک فرهنگی و هنری مدیران و عوامل این سالنه.
مجموعه تئاتر لبخند برگزار میکند
‎کارگاه بازیگری سینما-تئاتر
‎با وحید جلیلوند

‎برای اطلاعات بیشتر با شماره های زیر تماس حاصل فرمایید:
۰۹۲۱۳۳۸۳۷۰۷
۰۲۱۹۱۳۰۰۵۳۳

#ظرفیت_رو_به_اتمام_است


سالن شماره ۱ مجموعه تئاتر لبخند

ظرفیت تماشاگر: ۱۹۵ صندلی
ابعاد: عمق ۱۱متر عرض ۱۳متر ارتفاع ۵متر
تجهیزات کامل صدا و نور
اتاق گریم (مستر)

مجموعه تئاتر لبخند شامل سه سالن با ظرفیت دویست نفر، صدوپنجاه نفر و یک سالن با ظرفییت پنجاه و سه نفر با امکانات پخش فیلم دالبی سارراند ... دیدن ادامه ›› و یک سالن روباز دو سویه با ظرفیت صدوشصت نفر و دیگر امکاناتی همچون پلاتو، گالری، کارگاه دکور، کافه و رستوران، پارکینگ و بخش تجاری مرتبط در زمینه فرهنگی است که بزودی معرفی خواهند شد.
کی ایشالا قراره اولین اجرا برگزار بشه؟
امیرمسعود فدائی
من دیدم خانم زاهدی که مدیر این مجموعه هستن اینجا رو می‌خونن که چقدر خوب و امیدوارکننده است. مطمئنم خودشون از ما آگاه‌تر هستند اما خواستم جسارتاً ازشون خواهش کنم ایشالا وقتی هر شب هر سالن چند ...
با تشکر از شما
تمامِ تلاشمان را برای این موضوع و سایر موارد مشابه انجام می دهیم. مسلما پیشنهادهای شما عزیزان در ادامه مسیر برایمان بسیار مفید و ارزشمند هست🌷سپاسگزارم
ظاهرا در اولین اجراها برخی صندلی و صحنه مشکل دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید

مجموعه تئاتر لبخند برگزار میکند
‎کارگاه بازیگری سینما-تئاتر

‎با وحید جلیلوند

‎برای اطلاعات بیشتر با شماره های زیر تماس حاصل فرمایید:
۰۹۲۱۳۳۸۳۷۰۷
۰۲۱۹۱۳۰۰۵۳۳
مجموعه تئاتر «لبخند» با مدیریت انوشه زاهدی افتتاح می‌گردد. | عکس افتتاح مجموعه تئاتر «لبخند»مجموعه تئاتر «لبخند» با مدیریت انوشه زاهدی افتتاح می‌گردد.
انوشه زاهدی و رضا سلیمانی مؤسسین و اعضای تشکیل دهنده هیئت مدیره این مجموعه تازه تاسیس هستند.به گزارش روابط عمومی مجموعه تئاتر «لبخند»، انوشه زاهدی که سابقه تهیه کنندگی نمایش‌های متعددی از قبیل «اتاق» به کارگردانی زنده‌یاد ساشا کشوادی و «نینوچکا» به کارگردانی سعید داخ و ... را در کارنامه هنری خود دارد،مدیریت این مجموعه جدید را به عهده خواهد داشت.مجموعه تئاتر «لبخند» شامل سه سالن با ظرفیت دویست نفر، صدوپنجاه نفر و یک سالن با ظرفییت پنجاه و سه نفر با امکانات پخش فیلم دالبی سارراند و یک سالن روباز دو سویه با ظرفیت صدوشصت نفر و دیگر ...
دیدن ادامه ››

انوشه زاهدی و رضا سلیمانی مؤسسین و اعضای تشکیل دهنده هیئت مدیره این مجموعه تازه تاسیس هستند.

به گزارش روابط عمومی مجموعه تئاتر «لبخند»، انوشه زاهدی که سابقه تهیه کنندگی نمایش‌های متعددی از قبیل «اتاق» به کارگردانی زنده‌یاد ساشا کشوادی و «نینوچکا» به کارگردانی سعید داخ و ... را در کارنامه هنری خود دارد،مدیریت این مجموعه جدید را به عهده خواهد داشت.

مجموعه تئاتر «لبخند» شامل سه سالن با ظرفیت دویست نفر، صدوپنجاه نفر و یک سالن با ظرفییت پنجاه و سه نفر با امکانات پخش فیلم دالبی سارراند و یک سالن روباز دو سویه با ظرفیت صدوشصت نفر و دیگر امکاناتی همچون پلاتو، گالری، کارگاه دکور، کافه و رستوران، پارکینگ و بخش تجاری مرتبط در زمینه فرهنگی است.

شاهین صادقیان طراح، کارگردان و بازیگر مدیریت بخش فرهنگی مجموعه را عهده‌دار است. از آثار او می‌توان به ایفای نقش در تئاتر «دور دنیا در هشتاد روز» به کارگردانی جلال تهرانی و کارگردانی «فصل شکار بادبادک‌ها»، «دزدان شماره ۴۳»، آهنگسازی، طراح صحنه و نور در چندین اثر نمایشی اشاره کرد، همچنین وی در زمینه گروه اجرایی پشت صحنه در سینما و تئاتر نیز تجارب بسیاری از جمله به عنوان دستیار کارگران در چند پروژه با جلال تهرانی را داشته است. پیش از این، او از جمله مدیران تماشاخانه سپند بوده است و در بخش اجرایی مکتب تهران نیز حضور دارد.

امیر قالیچی‌مدیر روابط عمومی مجموعه تئاتر «لبخند» خواهد بود که به عنوان یکی از چهره‌های با تجربه و به نام در این حرفه شناخته می‌شود. او یکی از موسسان و گردانندگان رسانه «تئاتربازها» در فضای مجازی است و به عنوان مدیر تبلیغات و روابط عمومى در بسیاری از آثار نمایشی در کنار هنرمندانی همچون دکترعلی رفیعی، جلال تهرانی، بهمن فرمان‌آرا، حمید پورآذری، محمد یعقوبی، اصغر دشتی، سجاد افشاریان، پارسا پیروزفر، حمیدرضا نعیمی، الهام کردا، همایون غنی‌زاده، افسانه ماهیان، محمد مساوات، گلاب آدینه، علی سرابی و ... حضور و همکاری داشته است. شایان ذکر است او پیش از این به عنوان مدیر روابط عمومى و امور قراردادها در تماشاخانه پالیز و مدیر روابط‌عمومى عمارت نمایشی نوفل‌لوشاتو و ملک نیز مشغول به کار بوده است.

آدرس مجموعه تئاتر «لبخند» تهران، خیابان طالقانی، بین وصال و نادری، پلاک ۴۱۷ است.

 

زمینه‌های فعالیت

سینما
تئاتر
موسیقی

امکانات

کافه
کافه
رستوران
رستوران
پارکینگ
پارکینگ
سرویس بهداشتی
سرویس بهداشتی
پلاتو
پلاتو
سالن اجرا
سالن اجرا
سالن سینما
سالن سینما
گالری
گالری
آسانسور
آسانسور

تماس‌ها

09019999863 (مجموعه)
09213383707 (آموزش)
labkhand.thr
تلگرام

مکان

تهران ،خیابان طالقانی، بین نادری و وصال شیرازی، پلاک ۴۱۷