- علاقهمند به تئاتر، فیلم،کتاب، موسیقی، هنر، طبیعت گردی و کوهنوردی، ایرانگردی و جهانگردی
این شور که در سرست مارا
وقتی برود که سر نباشد...
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
همیاری جان
با سلام
من پکیج کلی جشنواره را تهیه کردم
و تقریبا اکثر فیلم ها را دیده ام
به ازای هر روز تماشا همان روز فیلم را فعال میکردم
متاسفانه اندک فیلم مهم باقی مانده را امروز میخواستم ببینم که گزینه تماشای انلاین بسته است .
وقتی امروز اخرین روز جشنواره است یعنی تا پایان امروز میشود دید و جایی اعلام نشده که گزینه خرید را یک روز قبل از پایان جشنواره باید فعال کنید.
طبیعتا همه پکیج تا پایان جشنواره می بایست لینک تماشای انلاینش فعال باشد.
لطفا این مورد را بررسی کنید .
که زمان ما هم محدود هست.
فیلمهایی که باز نمی شوند:
کاور
دکل
درد خفیف
اعلامیه
خطور
یه لوپ جذاب بدون کات بدون منطق
به نظر من آخرین ثانیه ی فیلم (نایلونهای سیاه) بی منطقش کرد.
و اینکه دسته ی اسکناس اولی بدون کش پول است ولی دومی با کش پول.
ابوالهولها موجودات غول پیکری بودند، ترکیبی از انسان و شیر، چیزی شبیه ابوالهول مصر، که در جادهها میایستادند و راه مسافران رو میبستند. آنها از مسافران یک سوال میپرسیدند. اگر جواب درست میدادند اجازه عبور میدادند وگرنه ابوالهولها آنها را از هم میدریدند. بر اساس یک افسانه ی یونانی، ابوالهول برفراز سنگی بزرگ زندگی می کرد و برای هر رهگذری معمایی طرح می کرد. آنگاه کسی که نمی توانست پاسخ او را گوید به دست او کشته می شد. معمای ابوالهول این بود که می پرسید: «آن چیست که صبحگاهان با چهار پا راه می رود ظهر با دو پا ولی در شامگاه به سه پا حرکت می کند؟» تنها کسی که توانست جواب این معما را درست بدهد اودیپ بود. او به ابوالهول گفت: « مقصود تو از این معما انسان است زیرا او در کودکی که صبح زندگی به شمار می رود روی چهار دست وپا راه می رود .وقتیکه بزرگ شد ایستاده یعنی با دو پا گام بر می دارد . اما در زمان پیری که شامگاه زندگی است از عصا کمک می گیرد و در نتیجه با سه پا حرکت می کند.» چون پاسخ «اودیپ» صحیح بود ابوالهول از شدت خشم خود را از فراز صخره به زیر افکند و جان از کف بداد.
با اینکه مبهم موند برای من این فیلم ولی دوست داشتنی بود.
دیالوگهای پسربچه
حس حسادت و ایده داستان جالب بود اما مبهم موند.
لیبیدو انگیزهٔ کلی جنسی یا تمایل فرد به فعالیت جنسی است. در نظریهٔ روانکاوی، لیبیدو یا میل جنسی انگیزهٔ روانی یا انرژی است، به ویژه با غریزهٔ جنسی مرتبط است، اما در سایر تمایلات و انگیزههای غریزی نیز وجود دارد.
متاسفانه برای من کمی ناامید کننده تر از کارهای قبلی بود.
در واپسین روزها اونم بعد کلی نظرات متفاوت، به اعتماد دیدن سه کار خوب قبلی، این کار رو دیدم.
شاید برای خودشون این موضوع عمیق و حسی باشه ولی متن و بازی و انتقال اون به مخاطب برای من کمی ضعیف بود.
قسمت پایانیش خوب تمام شد.
*از دیالوگها:
وقتی یه زن سرت داد میزنه میگه دوستت دارم در واقع داره بهت میگه شجاع باش!
خانم و اقای جلویی من تمام مدت نمایش با هم حرف میزدند و تحلیل حین نمایش میکردن
خانم بغل دستی من تمام مدت داشت تو گوشی پیام تایپ میکرد و نور موبایلش پروژکتوری بود برای خودش.
زمان رورانس هم همشون با بغض و دستمال کاغذی کف میزدند.
متن و ایده خلاقانه و اجرای خوبی داشت .
فقط گاهی بیش از حد برای طنز شدن چیپ می شد.
* با اینکه ردیف دوم بودم دید خوبی به صحنه نداشتم ، درکل برای مشرف شدن به کل صحنه ردیف های خیلی بالاتر و یا ردیف اول پیشنهاد میشه.
** ظاهرا هرشب در سالن یک نفر هست که مسئولیت خطیر خنده های هیستریکی رو به عهده داره.
[ دوست عزیز و تماشاگر ارجمند نمایش تاکسیدرمی ]
به پشتوانه ی حمایت های بی دریغ و خالصانه ی شما توانستیم فصل نخست اجراهای خود را با سربلندی در مرکز تئاتر مولوی به پایان برسانیم و این الطاف مهربانانه ی شما بود که ما را بر آن داشت تا فصل تازه ی اجراهای خود را (از 16 خردادماه) در پردیس تئاتر شهرزاد آغاز نماییم.
...
لینک پیوست شده به این پیام، هدیه ی کوچکی است از طرف گروه نمایش تاکسیدرمی. پاینده باشید. https://drive.google.com/file/d/1k1nBkIBrbAuY2A0jjSn_31NxHSgS0vhk/view?usp=sharing
...
[ دوست عزیز و تماشاگر ارجمند نمایش تاکسیدرمی ]
به پشتوانه ی حمایت های بی دریغ و خالصانه ی شما توانستیم فصل نخست اجراهای خود را با سربلندی در مرکز تئاتر مولوی به پایان برسانیم و این الطاف مهربانانه ...