چقدر دلم گرفت
چقدر این پنهان خانه برایم آشنا بود
من این پنهان خانه را با تمام وجودم درک کردم
تئاتر
ای غریب ترین و مظلوم ترین که سال هاست تو رو تو این پنهان خانه محبوس کردند و درهاشو غل و زنجیر کردند
چراغ هاتو شکستند و تو را کم سو و بی نور کردند
گرد و غبار و خاک به روی در و پنجره اش نشاندن
و تو غریبانه سکوت کردی و دم نزدی
و چه کم اند آدم هایی که از جان مایه گذاشتند برای این پنهان خانه
و این تکراری ترین اتفاق تاریخه
پنهان
... دیدن ادامه ››
خانه ای که باید آشکارخانه شود و از نور و رنگ و بویش یه سرزمین استشمام کنند و سیراب شوند حالا دیگه نه نوری داره نه رنگ و بویی و سرزمینی گرسنه و تشنه
پنهان خانه ای پر از آدم های ترسو ، پر از ادعا
( هرچه احمق تر ، راحتتر )
دلم گرفت
ای پنهان ترین پنهان خانه این سرزمین
اجرای جذاب ، دقیق ، درست ، فکر شده
تسلط و تفکر در جزئی ترین موارد و نکات
فرم ، موسیقی ، زبان ، لباس ، گریم ، نور و ........ کاملا درست به اندازه جذاب و ستودنی
دمتون گرم که شمعی روشن کردید تا این پنهان خانه خاموش و تاریک نشه
❤❤