شاهین میفرماد:
تو که میشناسی دردِ تو شعرامو
تو که میفهمی معنی ایهامو
تو که با رنج کشیدی بدن زخمیمو
تو که دیدی یه شبه برفِ رو موهامو
بدنم مَهلکهی شیههی شلاق شد
من اگه خسته شبیه تنِ ایران بودم
من اگه لحظهی پایانیِ انسان بودم
خاطراتِ تو منو زنده نگه داشته هنوز
وسطِ بی تو ترین نقطهی زندان بودم
که
... دیدن ادامه ››
به یادِ تنِ گرم تو، تنم داغ شد
با لبات فاتحهی هر غمیو میخونم
من به آرامش وحشی چشات مدیونم
یه پناهندهی ترسیدهی تنهام اما
پشتِ مرز تن تو تا به ابد میمونم
منو از این غم جاودانه آزاد کن....
تو که باشی پیش من خنده به دردا میزنم
حتی اون لحظه که از شکنجهها جون میکَنم
تو دلیلِ سبزِ ریشهمی تو خاک این کویر
چرا خم شه قامتم، زرد بشه روح و تنم؟
که جواب موندنم، اَرّه سر ساق شد
اگه فردایی باشه من با تو میسازم
برد من وقتیه که به تو میبازم
توی این روزای شوم، شده کل آرزوم
روز آزادی بیاد حبس بشم تو بغلت
بین دستات برسم به اوج پروازم....
تصویرسازی از پیج thingsmeldraws