- برداشتی آزاد از «چهار صندوق» اثر بهرام بیضایی
- بین پرده یک و دو ۱۵ دقیقه تنفس خواهد بود.
شماره تماس جهت هماهنگی: ۰۹۱۲۸۰۵۷۶۰۴
وبسایت گروه تیاتر اگزیت
فیلم ها و موسیقی استفاده شده در نمایش مترسک:
- مطب دکتر کالیگاری، رابرت وینه ۱۹۲۰
- سگ آندلسی، لوییس بونویل ۱۹۲۹
- ۲۰۰۱: ادیسه فضایی ، استنلی کوبریک ۱۹۶۸
- نوسفراتو، فریدریش ویلهلم مورنایو ۱۹۲۲
- رَزمناو پوتمکین، سرگیی آیزنشتاین ۱۹۲۵
- رقص روسی، تام ویتس، آلبوم سوار سیاه ۱۹۹۳
- «پولیوشکا پولیه» (ای دشتها، دشتهای من)، لو کنیپر، ۱۹۳۳
- قلب من میسوزه، گروه رامشتاین آلمان ۲۰۱۱
- با لایباخ برقص، گروه لایباخ اسلوونی ۲۰۰۴
- به سوی سنگرها، ژوزف پلاوینسکی، ۱۹۳۶، تنظیم برای اجرای ارکستر رادیو تلویزیون اسلواکی: خوزه نیهتو
- اعزام مخفیانه، هانس آیسلر، گروه کر ارنست بوش، ۱۹۲۹
به جای یادداشت کارگردان:
بهرام بیضایی در پیشگفتار جلد دوم «دیوان نمایش بیضایی» در مورد اجراهای چهارصندوق چنین آورده: ... واقعیتگرایی بدون درک و خلاقیت یعنی متنکُشی. از بَر کردنِ متن و پس دادن آن، با روح هیچ نمایشی سازگار نیست...
شاید نقطهی مقابل آن از بر کردن و پس دادن، این باشد: آراستن و پیراستن متن، یعنی زیر و رو کردن خاک فرسودهی متن و دوباره بذرکاری و آبیاریاش. مراقبت از جوانهی تازه بیرونزده و تیمار کردناش به وقت نیاز. بیخود نیست پس از پایان این کاشت و داشتی که در متن انجام میشود، عنوان «برداشت» تازه بر آن میگذارند.
اینها همه؛ یعنی نمایشنامهی «چهارصندوقی» که به دست مهرداد خامنه تبدیل به «مترسک» شده، خط فکری اجرا را مشخص میکند. تنها ناماش نیست که عوض شده، اما همین تغییر نام نشان از سیاست کارگردان در احضار امر سیاسی بر صحنه دارد. بذری که این باغبان در زمین حاصلخیز متن بیضایی کاشته، گیاهیست که به تن مترسک مزرعه خواهد پیچید.
این اثر بازاجرای پیشین همین کارگردان است در چند دورهی متوالی در داخل و خارج از ایران. در گذر این زمان او هم بذر را بهتر شناخته هم با خاک انس بیشتری گرفته. مترسکها گرچه هنوز در جهان ما قد برافراشتهاند، اما امید باغبان بسته به ریشهی عمیق گیاهان امسال مزرعهاش خواهد بود.
نمایش مترسک برخلاف چهارصندوق، لامکان و لازمان نیست. برداشتی انضمامیست که فانتزی متن بیضایی را به واقعیتی که کارگردان میبیند پیوند میزند. به کمک بسط معنایی تصاویری که بر پرده به نمایش در میآید نشانههای سرگردان متن را مهار میکند و سعی دارد ایدهی سرگشتهی متن را خطکشی کند. اگرچه مرزهای جغرافیایی را در مینوردد اما تصور من اینست که پیوندهای ظریفی با مخاطبش برقرار میکند یا به تعبیری میوهی درختش طعمی آشنا برای ما خواهد داشت.
آرمان عزیزی، منتقد گروه تیاتر اگزیت