در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال محمد لهاک | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 00:15:25
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
جا موندم از اجرا برای یکشنبه پیش رو مجدد بلیت میگیرم
هفته آینده هفته پایانی نمایش هست حتما تشریف بیارید و تماشا کنید محمد جان🙏
۴ روز پیش، سه‌شنبه
محمدرضا باقری نژاد
هفته آینده هفته پایانی نمایش هست حتما تشریف بیارید و تماشا کنید محمد جان🙏
سلام و احترام حتما
۴ روز پیش، سه‌شنبه
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
🌟🌟🌟🌟🌟
ماشاءالله
دست مریزاد
❤️
خدا قوت
بهترین ها رو برای گروه قندتون آرزو میکنم❤️
امیرمسعود فدائی این را خواند
مهدی اسدی این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
هر چه در حسن تو گویند چنانی به حقیقت

عیبت آن است که با ما به ارادت نه چنانی


حسین جان کشفی جناب میرعلی اکبری ❤️❤️💎💎
توجه توجه توجه توجه
برای لذت بردن از این اجرای درخشان
لطفاً قبل به تماشا نشستن اثر این کامنت رو مطالعه نفرمایید چرا که با نگاه شخصی و برداشت ... دیدن ادامه ›› من نگاشته شده و ممکن هست شما رو از مسیر دریافت درست به سمت توهمات ذهن من بیاره


نمایش با یک پیام که مشخصا بعداً اضافه شده شروع میشه توسط (آقای منتظری ) که بعد تر متوجه میشیم مدعی دراماتورژی و کارگردانی هستند
اگه دنبال مفهوم کاتارسیس پیام اخلاقی و... نداریم
ما قراره مواجهه کاملی داشته باشیم در قراردادی که پیش فرض نهیلیستی داره اما با جامعه ای روبرو میشیم که اگر چه تحصیلات و توانایی و نیروی جسمی داره اما شرایط رو بر اساس موقعیت ها میپذیره بدون مقاومت اتفاقا هر چقدر این عرصه تنگ تر میشه پذیرا تر از گذشته به مسیر ادامه میدن حتی سانسورچی داخلی پیدا میکنند خانم نظری یکا میگنمن براشون خط کشیدم یا آقای منتظری با اینکه امکان عبور از خطوط رو میبینن تنها میرن و این معنا بخش جامعه پوچ ما میشه
با قدرتی در سایه یک قدرت یا ظالمی با برنامه یک ظالم روبرو هستیم (آقای مرحمتی)
خشن بی رحم خونخوار اما بی هدف
مرد بد داستان ما ( نقش آقای دلاوری)که در زیر متن معادل سیاسی بسیاری از قدرت های حاکم رو داره (آمریکا) با شعار دوستی و پیشرفت و تعالی میاد اما در باطن هیچ چیز حتی معشوقه اش که در واقع سرمایه جامعه است براش مهم نیست فقط میخواد سهمش رو از چپاول دریافت کنه
سندرم استکهلم برای هنرمند جامعه (خانم خرم نژاد)
هنرمندی که خواننده هست و در جهت سانسور زبانش رو بریدند دلبستگی عجیبی به سانسورچی ظالم خودش که بارها میگه من اینو برای خودم نگه داشتم ، داره
و این وابستگی تا حدی پیش می‌ره که همراه تفکر ظالم حاکم میشه و بخشی از این نگاه
محل زیست پر است از نشانه ، دیوارهایی بلند که فقط حلقه رو تنگ میکنند اما راه خروج به بیرون ندارند بر عکس لوپ تکرار شونده ای که از هر در بیرون میخواهند برن با دیوار روبرو میشن و در نهایت اگر هم به گمان خودشون بیرون میزنند با هدایت همون دوست نمای سهم خواه (آقای دلاوری) مجدد در لوپ قرار میگیرند
تحصیلات جامعه بالاست اگر چه ضریب هوشی در این جامعه بالا نیست اما نویسنده این جامعه همان اجنوی سهم خواه است (آقای دلاوری)

همه دچار سوءتفاهم هستند یکی همه را محکوم می‌کند که شماها باعث شدید من پام آسیب ببینه( آقای نوروزی) نگاه خودی متهم کن بجای پرداختن به اصل ماجرا


توهم توطئه و دشمن انگاری عاملی که اصلاً نیست
(خانم شعبانی)(پلیس)
ترس از احتمال تسلط پلیس (ناجی) احتمال تجربه شرایط سخت تر جامعه رو به سمتی برده که بی نیاز به نظارت خودشون ناظر خودشون هستند

نقش خانم نظری که به غایت عالی ایفا شد
نادان مدعی کسیکه همکاری می‌کنه اما هیچ کاری نمیکنه
کسیکه از همه خط ها رد میشه بعضی مواقع به حاکم با داد و فریاد خواسته اش رو میگه اما مثل اپوزیسیون میمونه فقط فریادی که به محض برخورد حاکمان به ترس و لرز منتهی میشه
نگاهی لازمه تا از پنجره بزرگ دستشویی منظره پوست های آویزان رو ببینه یا برای مورد اقبال بودن در جامعه تعریف کنه غافل از اینکه خود این واگویه ضمیمه ساز ترس و خفقان بیشتری خواهد بود
اما نقش سرمایه دار (خانم عزیز اقلی)
این کاراکتر من بسیار ایهام داره انگار تکثر چند نقش در جامعه است
سرمایه دار خائن که برای هدفش جامعه رو به اضمحلال میکشونه یا در نگاه دیگه سرمایه ای که خودش هم خودش رو باور نداره جایی که مبلغ رو افزایش میدن و میگن که نامیده

در های مخفی راهرو ها آبخوری آینه سورپرایزش همه کانسپت یک جامعه دیکتاتوری که مدار بسته ای داره و اتفاقا راهی به بیرون نداره مگر با خواست خود حکومت
درب بزرگ پر از جای پاست تو گویی آدمها خودشون تلاش کردند تا این در لگد مال بشه اما همچنان این در که در تکرار هست باز میشه
همچنان آدمهای این جامعه با اندیشه برون رفت از مشکلات از این در پیروزمندانه خارج میشن اما غافل از اینکه چه راست باشند و چه چپ این لوپ از پیش طراحی شده و دوباره در موقعیت قبلی قرارمون خواهد داد
درب کوچک که به ما ثابت می‌کنه عوامل دیگری همه بجز آدمها در پیچ خوردن پای (آقای نوروزی) دخیل هستند پس راه خطا و آسیب برای برخی در این جامعه از پیش طراحی شده است
بازی شلیک به سر برای اثبات صداقت
دادن سلاح توسط آقای مرحمتی به خانم نظری برای بستن دست


اینقدر نکته هست که من واقعاً اگر بخوام جزئیات رو عرض کنم برگه های بیشماری رو باید سیاه کنم
فقط در پایان میخوام مجدد تشکر کنم از هر عزیزی که در این اجرا نقشی داشت 🌟🌟🌟🌟🌟
آنقدر بد نوشته بودن گفتم فاجعه است حالا شما اینجوری میگی؟
آزیتا قره گوزلو
معلومه از طرف گروهه ایشون
سلام . دوست عزیز ، پیام شما را دیدم و قضاوت شما برایم بسیار جالب بود 😊 ، خوشحال میشدم اگر قبل از نوشتن نظر عوامل نمایش را مطالعه میکردید و بعد این پیام را می نوشتید .
جناب لهاک دوست عزیز ما و از قدیمی های تیاتر هستند که همه به ایشان ارادت دارند ، اما در نمایش بیستوهیچ عضو گروه نیستند ، لازم میدونم تاکید کنم ایشون به عنوان تماشاگر نمایش را دیدند و لطف کردند بلیط تهیه کردند و همچنین برای ما یادداشت نوشتند .
خوشحال میشیم به تماشای نمایش ما بشینید 🙏
آزیتا قره گوزلو
معلومه از طرف گروهه ایشون
بعله دقیقا خانم من طرفدار این گروهم
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
با سلام و احترام
این نظر کاملاً شخصی است و دلیلی ندارد که مواجهه شما هم با اثر همین حس از تجربه را داشته باشد
هیچ لذتی جذاب تر از حال خوب بعد از یک اجرا نیست
لذتی که من الان دارم تجربه میکنم ❤️
یک اجرا بی شک با استانداردهای بسیار بالا که با فروتنی به مخاطب خوش آمد میکفت
از طراحی دکور و لباس و صحنه
تا نور و جلوه های ویژه
از بازیهای درخشان تا متنی که زمان رو بی معنا کرد
ریتم خوب گریم های فوق‌العاده و....
که بر خلاف فرمایش ابتدای نمایش(آقای منتظری )اتفاقا ... دیدن ادامه ›› همه جور خوراک رو به مخاطب میداد
همه اینها رو نه فقط به عنوان یک کسیکه فن اکثر اعضای گروه هستم عرض میکنم من تقریباً از آقای قادر پناه❤️ سعی کردم اجرایی رو از دست ندم خانم عزیز اقلی ❤️ آقای منتظری ❤️ خانم نظری ❤️ آقای نوروزی ❤️ آقای دلاوری❤️ آقای مرحمتی ❤️ آقای حیدری ماهر ❤️ خانم شعبانی ❤️ آقای حسنلو ❤️ آقا کوزه گر ❤️ آقا زرجویان ❤️جناب حیدری ماهر💎 آقا سیبی ❤️ خانم نادری ❤️ آقا پناهی ❤️ آقای کیوانی❤️ همشون از بهترین ها هستند و بازیگر ها رو که تقریباً بالغ بر ۸۰ درصد اجراهاشون رو دیدم عوامل همه که همه از اساتید 🌟 نفر به نفر اسم آوردم چون حال خوب بعد از اجرا رو مدیون همه این عزیزان هستم
برای من اجرا 🌟🌟🌟🌟🌟 بود
اما تجربه زیسته در مواجهه با اثر یا نقد غیر حرفه‌ای من
من به دلیل اسپویل شدن بعد از اتمام اجرا نگاهم رو می نویسم
اما آدمهایی با نوع نگرش و نگاه من قطعا هم از وقایع بر صحنه لذت می برند هم از زیر متن های که در کشف و شهود
دست مریزاد

ممنونم از پیام پر از مهر ، دقت و این نگاه ریزبینانه تون به اجرای ما
خیلی ممنونم🙏😍
نادره نادری
ممنونم از پیام پر از مهر ، دقت و این نگاه ریزبینانه تون به اجرای ما خیلی ممنونم🙏😍
خانم 🤍🤍🤍
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سلام و احترام
رفقای تیوالی و تئاتری و اهل مطالعه
من بعنوان نماینده گروه میخوام یک کاری بکنم فارغ از تبلیغات و...
به پنج جمله برتری که با رفرنس از آقای کامو زیر این پست یا توی این صفحه کامنت کنید به هر کدوم از دوستان منتخب یک بلیت به اتفاق یک همراه از طرف گروه تقدیم میکنیم
و انتخاب جمله برتر بر اساس تعداد دوست داشته شدن افراد هستش
منتظر جملات جذابتون هستم
فقط با #کامو پست رو مشخص بفرمایید
پیشاپیش خوش آمدید به اجرا
نمونه در زیر همین پست کامنت شده
شما باخته‌اید. در دل آشکارترین پیروزی‌ها و فتوحاتتان شکست خورده‌اید. چرا که درون انسان، به من نگاه کنید، قدرتی هست که هرگز نمی‌توانید از آن بکاهید، جنونی آشکار؛ جنونی آمیخته با ترس و شجاعت، جنونی بدوی و همیشه فاتح. چنین قدرتی است که در مقابل شما قیام خواهد کرد و آن وقت خواهید فهمید که جلال و جبروت شما چیزی نبوده جز دود.

از کتابِ انسان عشق عدالت
مجموعه کامل نمایشنامه‌های آلبر کامو
ترجمه: بنفشه فریس آبادی
نشر چشمه
#کامو
در حسرتِ زندگیِ دیگران بودن
برای این است که از بیرون که نگاه می‌کنی،
زندگیِ دیگران یک کل است که وحدت دارد
اما زندگیِ خودمان، که از درون نگاهش می‌کنیم،
همه‌اش تکه‌تکه و پاره‌پاره به نظر می‌آید
و ما هنوز هم در پیِ سرابِ وحدت می‌دویم ...

#آلبر_کامو
همیشه احساس کرده‌ام، با بیم و در خطر، در قلب یک خوشبختی شاهانه، وسط دریا زندگی می‌کنم.

از کتابِ تابستان
نوشته‌های پراکنده از #آلبر_کامو
ترجمه: بنفشه فریس‌ آبادی
انتشارات ققنوس
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
با سلام و احترام
این نظر کاملاً شخصی است و دلیلی ندارد که مواجهه شما هم با اثر همین حس از تجربه را داشته باشد
هیچ لذتی جذاب تر از حال خوب بعد از یک اجرا نیست
لذتی که من الان دارم تجربه میکنم ❤️
دمتون گرم
خیلی چسبید
این بهترین کادوی تولدم بود
🌟🌟🌟🌟🌟
برای همه‌ی مردم همینطور است؛ با هم ازدواج می‌کنند. باز هم کمی همدیگر را دوست دارند و کار می‌کنند. آنقدر کار می‌کنند که دوست داشتن را فراموش کنند

‎از کتاب طاعون
‎آلبر کامو
‎نشر نیلوفر
جک: ولی به یه چیز همیشه توجه کرده ام. وقتی زوج ازدواج کرده ای می‌بینی که محبتشون رو جلوی جمع نشون میدن، بدون علامت اینه که داره ازدواجشان از هم می‌پاشه و رد خورم نداره

‎دیوید استوری از نمایشنامه خانه
‎ترجمه: غلامرضا صراف
‎نشر چترنگ

شالهنگ
عامل جنسییت در روابط اجتماعی بسیار تعیین کننده است وتاکید یاانکار پدیده های آن،هریک بنوبت عوارض خود را دارد.
عوارض نادیده گرفتن برابری جنسیتی وقوانین اجتماعی له و علیه دیگر جنس که سابقه تاریخی ووسیعی در کشور ما ایران داردهمیشه درد سر ساز بوده.
البته این موضوع در کشورهای مترقی هم وجود داشته،واز دستوراتی بنام دین برای برحق دانستتن سو استفاد ه کمک گرفته شده. ،
این نما با تاثیری گران در کتاب ،سرگذشت ندیمه،خانم مارگارت اتوود،به تصویر درآمده.واینکه چگونه حاکمان تاثیر بی واسطه و اساسی در ... دیدن ادامه ›› تخریب محرومیت وانزوای زنان را داشته آمد.

اما نمایشنامه شالهنگ:
نمایش با جشنی برای ایجاد خانواده جدید وبنا به سنت با شادی ورقص مردانه! !آغاز میشود.چند خانواده نمونه‌ای از خروار درجشن شرکت کرده .نمایش باورود به روابط یک یک آنان پیش میرود.بادرگیری عناصر هر خانواده بیننده متوجه ابعاد فاجعهو هم متوجه بی ثباتی
یکایک خانوادهامیشویم.
انگیزه یااختلاف منجر به بی ثباتی شأن به چند همسری و برآورده نشدن نیازها و فرزند آوری تا انگیزه مالی ادامه مییابد .اما در شالهنگ هریک اسیر آن دیگریست . ادامه رابطه اسارتشان نگاه سنتی پیراهن سفید وکفن است.ویابی پناهی ودرماندگی وندشتن حمایت اجتماعی.
نمایشنامه در بیان مسایل روز وجاری ما کاملأ موفق عمل کرده.مسائل جاری تاسف آور دردناک و بارز.
نمایش آنچنان شخصیت فردی را نشانه گرفته ،که ازتاثیرقوانین حاکمان جامعه در این آشفتگی کلامی نیست.
در شالهنگ صرفا از عنصر درگیری کلام،فحش، کنکاش فیزیکی برای بیان نمایش استفاده شده آنچنان که جائی برای حدس و کشف و دریافت بیننده نمی‌ماند.
تمام پرسوناژ ها خودبین و یکجانبه نگر هستند،واز خصوصیات انسانی کاملأ تهی .،درجامعه‌ای درسرازیری اضمحلال وناامید با پایانی تلخ (پیوند آغاز و پایان قصه)میرسیم
نتیجه نمایش؟
عمدتأدرتمام طول نمایش
دیگر بازیگران ساکت نمایش منفعل اند.وکمک چندانی به صحنه گردانی ندارند.
شاهد من نمایشنامه‌ای بهرام بیضائی است چون سلطان مار و میراث است.
شایددو بار دیدن دیدن نمایش لازم است.
چون بازیگران عمومأ در یک فضا در گیری وکنش اعتراضی هستند مجالی برایمان باقی نمی‌ماند فیزیک واجرائی دیگری از توانائیشان عرضه کنند.
کلام آخر اینکه نمایش با تمام این توصیفات حتمأ دیدنی است
احمد کریمی
۰۶ شهریور
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
وحشتناک‌ترین بعد قضیه این است که آنان درهای کارخانه‌‌ها، اداره‌‌ها و دانشکده‌‌ها را به روی زنان باز می‌کنند، ولی همچنان عقیده دارند: برای یک زن محترم، ازدواج بهترین کسب و کار است

‎از کتاب جنس دوم
سیمون دوبووار
تا پیش از ازدواج، تنها مرگ می‌تواند دو عاشق دلداده را از هم جدا کند. اما بعد از ازدواج، کمابیش هر چیزی می‌تواند سبب جدایی آنان شود

سامرست موآم
پشت هر ازدواج بدون عشقی، عشق بدون ازدواجی هست

لرد بایرون
اما بیشتر مردها چنان ازدواج می‌کنند که گویی ملکی می‌خرند و از منافع و مزایای مهم آن بهره‌مند می‌شوند: زن در خانه نظمی بیشتر برقرار می‌کند و چرخ زندگی را می‌گرداند و بچه می‌آورد و تربیتش را به عهده می‌گیرد. آنها به عشق، به همان چشمی می‌نگرند که مالک به ملک خود، و به زودی به آن خو می‌گیرند و دیگر توجه خاصی به آن نمی‌کنند.

از کتابِ ابلوموف
ایوان گنچاروف
با سلام و احترام
همراهان نازنین
باتوجه به مشکل کلیوی که برای یکی از بازیگران نازنین و اصلی کار پیش آمد برای یک روز پیش رو تا کسب تکلیف از پزشک و بازگشت صحت ایشون که امیدوارم خیلی زود حاصل بشه ما به روی صحنه نمی‌ریم امیدوارم با سلامتی این بازیگر عزیزمون از چهارشنبه مجدد بتونیم بروی صحنه بازگردیم

بلا دور باشه ، به امید سلامتی 🙏🏽
فائزه خراشادی
سلام مشکل برطرف شد؟ اجراها پابرجاست؟
سلام و احترام
بله خدا رو شکر
این نمایش دومین اثر از آقای قادری به همراه همین گروه بود که دیدم ، نمایش خوب و دوست داشتنی بود ،
بازی ها خوب و قابل قبول بود . قاب بندی های خوب و میزانسن های درست .
واقعا کارگردانی نمایش پر پرسناژ کار سختی هست که آقای بابک قادری بخوبی از پس این قضیه برآمده است. خدا قوت به همۀ عزیزان 🌹
۰۴ شهریور
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
https://www.aparat.com/v/wmu00f6




چقدر شنیدن این حرفها به من چسبید
و واقعا دیدن اجرا و شنیدن حرفهای استاد رحیمی نصر شب من رو ساخت
به نظر من این اثر با بازیهای درخشان و متنی که قابلیت ترجمان کلمه به کلمه داشت برای من شب که نه هفته من رو ساخت
دست مریزاد
دست مریزاد
🌟🌟🌟🌟🌟
شما عزیزید و قدم بر چشمان ما نهادید
الهی ک مدام در صحت و عافیت باشید🙏
محمد لهاک
استاد جانم سایتون مستدام چقدر تلنگر جذابی بود خدا رو شاکرم که فرصت به تماشا نشستن این اثر رو از دست ندادم باز هم از اینکه مجدانه برای تعالی فرهنگ تلاش میکنید دستتان را به مهر می بوسم عشق ...
نفرما
تاج سرید🙏❤️
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
دو گونه محنت عظیم در دنیا وجود دارد: عشقی که فرو مُرده، جای خالی یک نفر.

از کتاب درباره‌ عشق
استاندال
ترجمه: گلاره جمشیدی
نشر قطره

عشقی که آن‌همه انتظارش را داشت، غافلگیرانه به سراغش آمده بود و بس زیباتر از آنی بود که او می‌پنداشت... از همه شگفت‌تر اینکه می‌دید عشق چیز ساده‌ای است. و در آن هنگام می‌پنداشت که همواره چنین خواهد بود.

از کتابِ بارون درخت نشین
ایتالو کالوینو
ترجمه‌: مهدی سحابی
انتشارات نگاه

خیلی‌ها قبل از اینکه دیگران به آنها خیانت کنند، خودشان به خود خیانت کرده‌اند

از کتاب زمستان
‏⁧جان اشتاین بک ⁩
حتی می‌شود گفت سگ زرد برادر شغال نیست
مهشاد عشوریون
سلام، 3تا بلیط از دارم متاسفانه کلاس دارم نمیتونیم برسیم به تئاتر😭 کسی میخواد بگه با تخفیف میفروشم تاریخ ۱۴.۵.۴۰۳ ساعت۷.۳۰ @Immahshad
هیچی از دست ندادی ... خیالت راحت
۱۷ مرداد
مهشاد عشوریون
سلام، 3تا بلیط از دارم متاسفانه کلاس دارم نمیتونیم برسیم به تئاتر😭 کسی میخواد بگه با تخفیف میفروشم تاریخ ۱۴.۵.۴۰۳ ساعت۷.۳۰ @Immahshad
سلام و احترام
هر زمان که مساعد بودید تشریف بیارید
بلیت شما محفوظ است
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
.
زنان در وجود خود «اندوخته‌ای» از «شجاعت» دارند که عاشقانشان از آن بی‌بهره‌اند. آنان در بحبوحه‌ی خطر با نیروی غرورشان از جا بر می‌خیزند و در نهایت از چالش با مردانی که اغلب با مراقبت‌ها و محافظت‌های ستمگرانه تحقیرشان کرده‌اند، شادمان بیرون می‌آیند.

از کتابِ درباره‌ عشق
نوشته استاندال
ترجمه: گلاره جمشیدی
نشر قطره