متن آثول فوگارد با عنوان «جایی میان خوکها» در رابطه با مردی است فراری از جنگ که به خوکدانی خانهاش پناه برده و سالهاست که در آنجا روزگار میگذراند. او به همراه همسرش که مسئولیت زندگی را بر عهده گرفته، زندگی مخفی و مشقتباری دارد. از نظر نظم نمادین در جنگ کشته شده و جنازهاش ناپدید است و از نظر همسرش با آنکه زنده مانده اما همنشینی با خوکهای طویله، شکلی از استحاله و خوکشدگی را برای همسرش به ارمغان آورده است. فوگارد به مصائب جنگ میپردازد و این نکته را گوشزد میکند که انسان میبایست بر سر قرارش با تاریخ حاضر شده و از سر بزدلی، نقش اجتماعی خویش را نفی نکند.
اجرایی که امیرسینا جوادی از نمایشنامه «جایی میان خوکها» ارائه داده، به نمایش گذاشتن یک خوکدانی زمان جنگ را نمیرساند و بیش از اندازه شیک و پاکیزه است. خبری از زوال ذهنی و بدنی زن و مرد نمایش نیست.
بازیها هم بیشتر به بازنمایی زندگی روزمره شهری نزدیک است تا هراس پنهانی از زندگی پنهانی در یک طویله. نمایش «یک مرد یک خوک» به هیچ وجه نتوانسته جهان پیشنهادی فوگارد را به نمایش گذارد. این اجرا هم مشکل فضاسازی دارد و وضعیت مخاطرهآمیز شخصیتها در نسبت با زندگی طویلهای را بازتاب نمیدهد. اجرا احتیاج دارد بیش از این خطر کند و فیالمثل در بازی بازیگران، طراحی صحنه و مناسبات بغرنج زن و مرد، جهان خود را تالیف کند. نکاتی که چندان مشاهده نمیشود.
در نهایت میتوان این اجرای شصت دقیقهای را تجربهای نه چندان موفق دانست که گرفتار پیشفرضهای اشتباه در رابطه با وضعیت پساجنگی شخصیتها است و نتوانسته فضای ملتهب و مهیج یک خوکدانی
... دیدن ادامه ››
را بسازد.
فوگارد نویسنده توانایی است که به صحنه بردن آثارش، دقت و ممارست بیشتری نیاز دارد. البته در صحنه دوم، بدن بازیگر مرد، تا حدودی از ژستهای ایستا و عصاغورتداده صحنه اول فاصله میگیرد و تجربه ترس و ویرانی را بیان میکند. اما برای بر صحنه بردن نمایشنامهای از فوگارد به بیش از اینها احتیاج است و در زمانه جنگهای بیپایان، این گروه اجرایی وظیفه تاریخی دارد خوانشی نو و رادیکال ارائه کند. اما شوربختانه این اجرا با رنجزدایی از شخصیت اصلی و عادیسازی فاجعه، در مسیر اشتباهی در حال حرکت است و لاجرم به مقصد نخواهد رسید. بازگشت به جهان پیشنهادی فوگارد بهتر از خوانشهای سترون از این قبیل نمایشنامههای امتحانپسداده شده است. جایی میان خوکها بودن اما در تمنای انسانیت و جهانی بهتر.